
فردي کنار رودخانه نشسته بود و دانههاي ارزشمند و گرانبهاي مرواريد را يکي يکي داخل آب ميانداخت و بعد لبخندي مليح تمام چهرهاش را پر ميکرد. از او پرسيدند: چرا مرواريدهاي ارزشمند را داخل آب مياندازي؟ جواب داد: من به ارزش مرواريدها کار ندارم، صداي زيباي افتادن و «قلپ» کردنِ آنها داخل آب، برايم ارزشمند است.
قصه امروز جماعت بچهحزباللهي با فرصتهاي انقلاب اسلامي چنين غصهاي دارد. انقلاب اسلامي فرصتهاي زيادي براي همه ما فراهم کرده است؛ فرصتهايي که به اين راحتي براي هيچ نسلي ايجاد نشده است.
سالها پيش عدهاي در قامت انقلابي ظاهر شدند و به پيروي از امامي که شرق و غرب عالم را به تسخير خود درآورده بود، انقلابي را پايه نهادند که آغاز تاريخي دوباره در جهان شد. اين اتفاق آنقدر تکاندهنده بود که تعريف بسياري از موضوعات را عوض کرد. حتي مفاهيمي ديني و اسلامي مانند ولايت، مسجد، هيئت، زيارت و... هويتي تازه و تعريفي نو پيدا کردند.
آنهايي که در کنار امام ماندند و فرماندهشان هنوز امامشان بود، حماسهاي ديگر در جنگ آفريدند و نامش را به دفاع مقدس ماندگار کردند. اينجا مفهومي تازه از جهاد و دفاع خلق شد و تابلويي به يادگار ماند از رشادت و دليري و مردانگي.
پس ازجنگ، نسل تازهاي روي کار آمد که اميد امام زمانهاش شد. براي اين نسل انقلابي تازه، زمينهها و فرصتهاي زيادي فراهم بوده و هست که بايد قدرشان را بداند و از آنها استفاده کند. شايد اگر کمي فکر کنيم، موارد زيادي در ذهن داشته باشيم.
يکي از اين فرصتهاي مهم و ظرفيتهاي ويژه، «راهيان نور» است. دنيايي عميق و جذاب و بکر که حاصل تلاش و بزرگمردي هشت ساله جوانان و پدران و برادران ما بوده است. اين ظرفيت عظيم و دستيافتني پس از جنگ و تا اواخر دهه هفتاد، بلااستفاده بود. سال هاست که ماجراي ارهيان نور- آن هم با اشاره و تاکيد و اصرار امام روزگارمان- محل توجه جماعت حزباللهي قرار گرفته است. اما هنوز چه ضعفها و چه ايرادها و چه کاستيها و چه موقعيتهايي که از کف ما خارج شده است. از اين موقعيت ويژه چقدر استفاده کردهايم؟ چقدر از توان مجموعههاي فرهنگي براي استفاده از اين فضا صرف شده است؟ چند هيئت و کانون تبليغي و گروه طراحي و فعال سايبري و گروه تربيتمحور و مستندساز و گروههاي مختلف ديگر انقلابي، وعده و زمان و ميعاد اجراي برنامهشان را در اين دنياي مافوق زميني قرار دادهاند؟ خود ما چقدر به اين ظرفيت عظيم و ويژه نگاه خاص داشتهايم؟
همزماني راهيان نور با آغاز سال جديد، يک موقعيت مهم براي مجموعههاي فرهنگي است، اگر آن را قدر بدانيم.
شبيه همين اتفاق و غفلت، در ظرفيتهاي ديگري که انقلاب اسلامي براي ما فراهم کرده است و به رايگان در اختيارمان گذاشته، رخ داده است.
کجا ميتوان موقعيتي آمادهتر و مهمتر از «هيئت»، براي انجام کار فرهنگي پيدا کرد؟ چند درصد از ما به فکر استفاده از اين فضا براي ارتباطگيري با نسل تازهوارد افتادهايم؟
چه مکاني بهتر از «مسجد» براي يک فعال فرهنگي ميتوان مهيا کرد که دلها و فکرها و انديشهها در اختيارش باشد و به راحتي اقدام فرهنگي را از آنجا کليد بزند؟ محلي که رابطه او با خدا و بندهاش را همزمان تنظيم ميکند و به کارش برکت ميبخشد؟
چه فضايي بهتر از يک «امامزاده» ميتوان يافت که عناصر فرهنگي با استفاده از موقعيت مکاني و زماني و رواني آن فضا، بر توده عظيمي از مخاطبان گوناگون تاثيرگذارند و ديگر به اين راحتي نميتوانند آنها را در محلي گرد هم آورند؟
چه موقعيتي بهتر از «راهپيماييهاي روز قدس و 22 بهمن» ميتوان جست که دلهاي شيفته انقلاب اسلامي و دلسوزان جهان اسلام را گرد هم ميآورد و ميتوان آنها را تغذيه فکري کرد و خوراک مناسب فرهنگي در اختيارشان گذاشت؟
کجا بهتر از «مراسمهاي دعا و زيارت خانوادگي» و «جلسات قرآن» ميتوان يافت که محصولات فرهنگي انقلاب اسلامي را در آن توزيع و ترويج کرد و مخاطب تشنه را سيراب؟
کجا بهتر از...؟
اينها و نمونههاي فراوان ديگر مانند اينها، ظرفيتها و موقعيتهايي هستند که يا انقلاب اسلامي برايمان فراهم کرده و يا تا پيش از اين هم بودهاند اما به لطف انقلاب، تعريفي تازه يافتهاند و باز هم در اختيار فعالان فرهنگي هستند. اما صداي «قلپ» مرواريدهاي غلتان، اجازه بهرهمندي از آنها را به ما ميدهد؟
چه بسيار مجموعههايي که دربهدر به دنبال يک اتاق و يک ساختمان ميگردند و پس از يافتن اين فضا که ممکن است داخل يک پاساژ شلوغ يا در يک مجموعه آپارتماني يا در کنار چند توليدي جوراب و لباس و کارگاه تراشکاري است، به سختي روزگار ميگذرانند اما حاضر نيستند از اين فضاها خود را بيرون بکشند و دنياي تازهاي را در موقعيتهاي ويژه انقلاب براي خود مهيا کنند. ميدانيم که دستيابي به بسياري از اين موقعيتها به دليل جنس آدمهايي که در بعضي از اين مکانها هستند، دشوار است اما مطمئنيم که نشدني نيست و مگر ما براي همين دشواريها خود را آماده نکردهايم؟
اينها همان ظرفيتهاي منحصر به فردي است که ما داريم و قدرش را نميدانيم. حضرت آقا در ديدار اخيرشان با مداحان کشور فرمودند: «اين منبرها يکي از آن وسايل منحصربهفرد است؛ اين مجالس روضهخواني همينجور؛ اين هيئات مذهبي همينجور. اگر محتوا و مضمون منبرهاي ما، مدّاحيهاي ما، هيئتهاي ما، نوحهخوانيهاي ما، محتوا و مضمون شايستهاي باشد، هيچ وسيلهاي نميتواند با آنها مواجهه و مقابله بکند، يعني کاملاً منحصربهفرد است؛ ببينيد، فرصت، اين است؛ اين فرصت را نبايد ضايع کرد؛ اين امکان را نبايد از دست داد.» (31/1/93)