
به گزارش حلقه وصل: امیرعلی حیدری در یادداشتی نوشت: نان، نه با اشک؛ با خون در غزه تقسیم میشود و عربها، با دهان پر، به اجلاس میروند...
در غزه دیگر چیزی برای گریه باقی نمانده. نه اشک، نه گندم، نه حتی صدای جهان.
تنها چیزی که باقی مانده، استخوانهای برآمده کودکان، نوزادانی که قبل از آنکه حرف بزنند، از گرسنگی میمیرند و مادری که جنازه فرزندش را با تکهای پارچه میپیچد.
در این جهنم که نامش «نوار غزه» است، مرگ از آسمان نمیبارد، مرگ این روزها از نبود لقمهای نان، از خالی بودن شیر مادر، از صفوفی که به قتلگاه تبدیل میشوند، جاری است.
اما از همه دردناکتر، از همه کثیفتر، از همه شرمآورتر، سکوت خائنانهی حاکمان عرب است.
همینهایی که خود را خادمالحرمین مینامند، اما در عمل، «خائنالقدس»اند.
همینهایی که هواپیماهای شخصیشان در فرودگاههای اروپا پارک شده، و سِرو خاویارشان با لیوانهای کریستال در اجلاسهای اقتصادی میلرزد، اما جرئت نمیکنند یک کامیون غذا، یک کاروان دارو، یک جمله اعتراض، روانهی غزه کنند.
ای لعنت بر حکومتی که گرسنگی کودکان را میبیند و لب فرو میبندد.
لعنت بر کسانی که سنگ اسلام به سینه میزنند، اما از تکهتکه شدن زنان فلسطینی در بازار نُصَیرات خم به ابرو نمیآورند.
لعنت بر خاندانهایی که هر سال میلیاردها دلار سلاح میخرند، اما هیچوقت حتی یک گلوله برای قدس شلیک نکردند.
چهارصد میلیون عرب، و هیچ ارتشی به سمت فلسطین حرکت نکرد. این دیگر فقط بیعرضگی نیست؛ این خیانت سازمانیافته است.
و درست در همین تاریکی، نوری مانده؛ نوری که چهلوپنج سال پیش از دستان مردی برخاست که جهان را تکان داد.
خمینی کبیر (ره) بود که گفت: «فلسطین پاره تن اسلام است».
او بود که جمعه آخر رمضان را «روز قدس» نامید، نه برای شعار، بلکه برای آنکه فریاد مظلومان، هر سال بلندتر شود، نه خاموشتر.
و امروز اگر هنوز بیرق فلسطین بر زمین نیفتاده، اگر هنوز موشکی از غزه شلیک میشود، اگر هنوز امیدی مانده، دلیلش یک چیز است:
جمهوری اسلامی ایران.
این تنها نظامیست که وقتی همه معامله کردند، ایستاد.
وقتی دیگران پرچم سفید بالا بردند، دست مقاومت را گرفت.
نه با عکس یادگاری، نه با نطقهای توخالی؛ با خون، با هزینه، با شهید، با دانش، با سلاح.
اگر غزه هنوز نفس میکشد، این نفسها مدیون مسیر خمینی است.
مدیون ملتی که سالهاست شعار «مرگ بر اسرائیل» را با هزینه میدهد، نه برای دکور.
ای تاریخ! بنویس که در سال ۲۰۲۵، وقتی کودکان از گرسنگی در غزه جان میدادند، شیوخ عرب سرگرم امضای قراردادهای عادیسازی بودند.
بنویس که در شب شهادت نوزادان، نور برجهای دبی خاموش نشد.
بنویس که امت عرب، بر سر سفرهای نشست که در آن، نان از خون فلسطینیان خمیر شده بود.
و بنویس... که ملتی بود، با امامی از جنس نور، که هرگز زانو نزد.