سرویس معرفی: 10 بهمن سالگرد وفات آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم است. حلقهوصل به این مناسبت در خصوص ماهیت و وظایف حوزه علمیه قم در نگاه ایشان با حجتالاسلاموالمسلمین شیخ مهدی انصاری قمی، استاد حوزه علمیه قم گفتوگو کرده است که در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
جناب انصاری، دهم بهمنماه سالگرد وفات آیتالله شیح عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم است. شما برای ما بفرمایید که اندیشههای ایشان در رابطه ما ماهیت حوزه علمیه قم چه بود و ایشان مشخصا چه وظایفی را برای این نهاد برمیشمردند؟
همانطور که میدانید مرحوم آیتالله عظمی حاجشیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم در فروردین 1301 شمسی مطابق با ماه رجب 1340 قمری برای زیارت به قم آمدند. و با دعوت علمای قم در این شهر ماندگار شدند و بنای تاسیس حوزه علمیه قم را بیفکندند. آن مرد بزرگ هنگامی که در سامرا، کربلا و نجف به تحصیل دروس خود نزد بزرگانی همچون سیدمحمد فشارکی، میرزا محمدتقی شیرازی و آخوند خراسانی اشتغال داشت مشاهده کرد که سرزمینهای اسلامی دارند در زیر دست و پای استعمار بریتانیا له میشوند.
افغانستان و ترکیه و عراق در حدود سیاستهای انگلیس قرار گرفته بودند و تنها کشوری که انگلیس موفق به دستاندازی و دستدرازی به آن نکرده بود کشور ایران بود. ایشان برای مبارزه با سیاستهای استعماری انگلیس و ایجاد یک بنیه و سد دفاعی در برابر مطامع غرب هنگامی که با دعوت فرزندان حاج آقا محسن عراقی برای مهاجرت به اراک مواجه شدند و آنها قول هرگونه همکاری را به ایشان دادند در سال 1334 قمری از کربلا رهسپار اراک شدند و در آنجا ماندگار و حوزه خوبی تشکیل دادند. بسیاری از شاگردان ایشان در قم، سابقه تحصیل در اراک را نزد ایشان را داشتند.
در حقیقت ایشان حوزه را در اراک تاسیس کرد و شاگردانی مانند آیات عظام امام خمینی، آقای گلپایگانی، آقای آسید احمد خانساری، آقای اراکی، آقای آسید ابوالحسن رفیعی قزوینی و بسیاری دیگر را تربیت کرد. هنگامی که با دعوت عام و فراگیر علمای قم مواجه شد رهسپار قم گشت و در آنجا ماندگار شد و حوزه علمیه قم را نزدیک به 100 سال پیش تاسیس کرد. سیاست ایشان در تاسیس حوزه این بود که آن روز ایران احتیاج به بنیه روحانیت داشت؛ دولت یا حکومت قاجار ضعیف شده بود، استعمار بریتانیا قوی شده بود، کشورهای اسلامی زیر تیول حکومت انگلیسی قرار گرفته بودند؛ آتاترک در ترکیه، داود خان در افغانستان و فیصل در عراق ولی در ایران هنوز عامل سرسپرده انگلیس بر سرکار نیامده بود. لذا حاجشیخ عبدالکریم اول اراک و سپس قم را انتخاب کرد تا بتواند علمای شیعه را تربیت کند. چون میدید که حوزههای تضعیف شدند و یواشیواش دارند از بین میروند. ایشان برای تاسیس یک حوزه قوی، یک حوزه پرعظمت اقدام فرمود. در تاسیس حوزه علمیه قم دو سیاست داشت؛ یک، احیای حوزه علمیه قوی و دو، ایستادگی در مقابل سیاستهای استعمار غرب.
تعریف ایشان از حوزه علمیه قوی چه بود و ایشان شاخصهای یک حوزه علمیه قوی را چه میدانستند؟
حاجشیخ عبدالکریم هنگامی که به قم آمدند، به دعوت ایشان علمای فراوانی هم به قم تشریف آوردند. مثلا مرحوم آسید صدرالدین صدر از مشهد آمد، مرحوم آسید محمد حجت از تبریز آمد، تمام شاگردان ایشان از اراک آمدند و همینطور از شهرهای مختلف مانند تهران، اصفهان و کاشان. حاجشیخ عبدالکریم تمام فضلا را از اطراف جمع کرد و در قم یه حوزه پرجنبوجوش و یک حوزه فعال و قوی پدید آورد. مرحوم حاجشیخ عبدالکریم میدانست که همین علمای شیعه هستند که میتوانند در برابر استبداد و استعمار ایستادگی کنند. لذا تمام هموغم ایشان بر این بود که علمای تحصیل کرده و قوی بنیه بار بیاورد. لذا تمام هموغمش درس خواندن بود.
تمام شاگردهای حاجشیخ عبدالکریم جزو مراجع تراز اول شیعه شدند. آقای گلپایگانی، آقای خمینی، آقای شریعتمدار، آقای مرعشی نجفی، مرحوم آخوند ملاعلی همدانی، آمیرزا هاشم عاملی... همه شاگردهای حاجشیخ عبدالکریم جزو مراجع تقلید شدند. شما حوزه زمان حاجشیخ عبدالکریم را با حوزه امروز مقایسه کنید، به نظر من حوزه زمان حاجشیخ قویتر بود. از نظر کمی تعدادشان کم بود اما از نظر کیفی صدها مقابل از حوزههای امروز قم و نجف افضل بود. اول اینکه حوزه علمیه قم همآورد حوزه علمیه نجف شد و دوم از این میبینیم که امروز حوزه علمیه قم فوق حوزه علمیه نجف شده است. شما میدانید حوزه نجف 1000 سال گل سرسبد حوزههای علمیه شیعه بود.
در این یک صد سال حوزه علمیه قم برابر و برادر حوزه علمیه نجف و امروز افضل از حوزه علمیه نجف شده است. شما میبینید که تمام تحصیلکردههای قم هم آمدند و در نجف ماوا گذیدند. حوزه علمیه قم یک سرچشمه زلال و یک نهر جاری است که تا قیامت جریان دارد و این حوزه تا قیامت متکفل اداره و سرپرستی جامعه اسلامی تشیع خواهد بود. نمیدانم آن واقعهای که برای حاجشیخ عبدالکریم در زمان طلبگیاش اتفاق افتاد میدانید یا خیر؟ به نقل از حاجآقا مرتضی حائری و مرحوم آیتالله اراکی که از خود مرحوم حاجشیخ عبدالکریم شنیدند، ایشان در دوران طلبگی در کربلا در عالم رویا هاتفی به او میگوید که شیخ عبدالکریم دو روز دیگر مهمان ما هستی. مرحوم حاجشیخ عبدالکریم از خواب که بیدار میشود میگوید خواب است و حجت نیست و اعتبار ندارد و مشغول درس و بحث خودش میشود. اما دو روز بعد میبیند که لرزه بر اندامش افتاد و یواشیواش از حال رفت.
خود ایشان نقل میکند که دیدم که دو ملک پایین پای من نشستند و شروع کردند به قبض روح من. در همان حالی که روح تا نزدیکی قلب و سینه من رسیده بود من گفتم یا اباعبدالله میدانیم مرگ حق است و هر کسی باید روزی از دنیا برود اما من ترک خانه و دیار کردم آمدم کربلا درس خواندم برای اینکه یک خدمتی به عالم اسلام کنم. من الان کاری نکردم و اگر به من عمر دوبارهای عطا کنید به شما قول میدهم یک خدمتی به عالم اسلام و تشیع کنم. خود ایشان میگوید دیدم دو ملائکه آمدند و بالای سر من نشستند و به آن دو ملک گفتند شما بلند شوید بروید امام حسین(ع) به ایشان عمری دوباره عطا فرمود. آنها پاشدند و رفتند. آن دو ملائکه دوباره دستی بر اندام من کشیدند و روح به اندام من بازگشت. خود حاجشیخ عبدالکریم میفرمود این حوزه علمیه قم عطیه امام حسین(ع) است، این تحفه و ارمغانی است که امام حسین(ع) به شیعیان عطا فرموده است. لذا این حوزه تا قیامت باقی خواهد ماند. ما میبینیم دشمنان تمام حوزهها را از بین بردند اما رضاخان هرچه کرد که این حوزه را از بین ببرد نتوانست. این حوزه ضعیف شد ولی از بین نرفت و این به خاطر حسن توجه امام حسین(ع) است.
نگاه حاجشیخ عبدالکریم حائری نسبت به حوادث و وقایع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روز چه بود و میگفتند که حوزه باید در قبال حوادث روز چه واکنشی نشان دهد؟
در زمان حاجشیخ عبدالکریم چند واقعه سیاسی اتفاق افتاد؛ یک، مهاجرت علمای اسلام از اصفهان به قم در مخالفت با نظام وظیفه اجباری که در حقیقت میخواستند با این مهاجرت رضاخان را بکوبند. دو، قضیه تبعید آشیخ محمدتقی بافقی. سه، قضیه تبعید مرحوم مدرس به خاف. چهار، قضیه کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد. مرحوم حاجشیخ عبدالکریم اینها را میدید و غصه میخورد.
مرحوم آسید مهدی روحانی برای من نقل میکرد که من پسری 10 ساله بودم میرفتم خانه پدربزرگم مرحوم آیتالله آسید فخرالدین قمی و آنجا میدیدم که حاجشیخ عبدالکریم تشریف میآوردند منزل پدربزرگم و مینشست با او درد و دل میکرد و غصه میخورد و هایهای اشک میریخت و گریه میکرد اما کاری نمیتوانست بکند. اگر کوچکترین کار میکرد رضاخان آمادگی کامل داشت که حوزه علمیه قم را از بین ببرد و تمام مدارس علمیه را تخریب کند. کمااینکه در شهرهای دیگر این کار را انجام داد. در بسیاری از شهرها مدارس را خراب کردند، بسیاری از مدارس را تبدیل به دبستانها دخترانه کردند، تمام موقوفات را تصرف کردند، در تمام شهرها حوزههای علمیه و مدارس علمیه را از بین بردند اما در قم با حسن سیاست، کیاست و فراست حاجشیخ عبدالکریم حائری نتوانست کاری انجام دهد. ایشان به طلبهها فرموده بود که اگر خواستند عمامه را از سرتان بردارند بردارید و شما درس را بخوانید.
مرحوم امام در یکی از صحبتهایش فرموده بودند که ما روزها به باغات اطراف میرفتیم و شبها به حجرهها برمیگشتیم. یعنی اینقدر جو خفقان در قم ایجاد شده بود. رضاخان منتظر بود تا حاجشیخ عبدالکریم کوچکترین حرکتی انجام دهد تا این حوزه و قم را بکوبد. لذا در جریان مرحوم آشیخ محمدتقی بافقی مرحوم حاجشیخ عبدالکریم فرمود امروز سخن گفتن از جریان شیخ محمدتقی حرام است. یعنی طلبهها فقط باید به فکر درس و بحث خود باشند. این سیاست حاجشیخ عبدالکریم توانست کسانی مانند امام خمینی را تربیت کند. اگر قرار بود حاجشیخ عبدالکریم همان موقع تندی، ایستادگی و مقاومت به خرج دهد همین عده اندک شاگردهای ایشان هم پراکنده میشدند و از بین میرفتند و درس و بحث تعطیل میشد و همین چند نفر مراجع تقلید شیعه را هم ما نداشتیم.
معروف است که میگویند حاجشیخ 50 تا شاگرد داشت که هر 50 تای این شاگردها مرجع تقلید شدند. الان حوزه علمیه قم 50 هزار طلبه دارد ولی معلوم نیست که بتواند 50 مرجع تقلید از خودش بیرون بدهد. البته ما خوشبین هستیم اما من فکر نمیکنم از حوزه فعلی 50 مرجع تقلید بزرگ و تراز اول تشیع بیرون بیاید. اما میبینیم که تمام شاگردان حاجشیخ عبدالکریم جزو مراجع تراز اول شیعه شدند. نتیجه سیاستهای حاجشیخ عبدالکریم حائری و آیتالله بروجردی این شد که امام آمدند و انقلاب را تاسیس کردند و نتیجه آن حکومت جمهوری اسلامی ایران شد. امیدوارم که ما هم بتوانیم با عمل به منویات و خواستههای رهبر فقد انقلاب مرحوم امام خمینی(ره) و استادانش آیتالله حائری و آیتالله بروجردی پرچم تشیع را در سراسر جهان به اهتزار درآوریم.