سرویس سیاست حلقه وصل - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه ویژههای حلقه وصل نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای حلقه وصل» همراه شوید.
*******
**مرعشی: وضع فعلی نتیجه ناکارآمدی دولتهای قبل است
«حسین مرعشی» سخنگوی حزب کارگزاران و رئیس ستاد جهانگیری در انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با روزنامه شرق گفت:«متأسفانه از فضای اجتماعی علامتهای خوبی برای رقمخوردن انتخابات حداکثری مشاهده نمیشود. ریشه این موضوع هم در رنجش مردم از وضعیتی است که کشور تجربه میکند. در سالهای اخیر، فشارهای بیشماری بر زندگی مردم وارد شد که علت آن نیز ریشه در ناکارآمدی سیستم مدیریتی کشور و البته ناکارآمدی دولتهای قبل دارد».
مرعشی در ادامه گفت:«در دوران فعالیت دولتها در دو دهه اخیر، مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم انباشته شد و در گذر زمان وقتی این مطالبات برآورده نشد و پاسخ درخوری به آنها داده نشد، دلخوریهای بسیاری برای مردم ایجاد کرد. رنجش مردم یک هشدار سیاسی است که اکنون در قالب تمایلنداشتن به شرکت در انتخابات متبلور شده است».
جماعتی که از ابتدای انقلاب تاکنون، حداقل 34 سال است که مناصب ارشد اجرایی و تقنینی را تصاحب کرده و در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز حضور داشته است، همچنان ژست شاکی به خود گرفته و قصور و تقصیرها را به گردن دیگران می اندازد.
برای نمونه،«بیژن زنگنه» وزیر نفت دولت روحانی و عضو ارشد ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» در سال 88، از سال 59 تا 1400 به استثنای 8 سال، یا وزیر بوده و یا معاون وزیر. «عباس آخوندی» وزیر مستعفی دولت روحانی و از اعضای ارشد ستاد موسوی، از ابتدای انقلاب تاکنون قریب به ۹ سال وزیر مسکن و راه و شهرسازی بوده است.
«محمدرضا نعمت زاده» وزیر اسبق صنعت در دولت روحانی، از ابتدای انقلاب تاکنون قریب به ۲۵ سال یا وزیر بوده و یا معاون وزیر. اشخاصی همچون «اکبر ترکان»، «محمدعلی نجفی»، «عیسی کلانتری» و...را نیز باید به این فهرست اضافه کرد. نکته قابل توجه اینجاست که تعدادی از این افراد حتی در دولت احمدی نژاد هم در پُست معاونت وزارتخانه های اقتصادی دولت مشغول به کار بودند. نکته دیگر اینکه تعدادی از افراد ذکر شده، با سرمایه های چندصد میلیاردی و شرکت های متعدد مشغول به فعالیت هستند.
با این وجود و علیرغم اینکه در هشت سال اخیر در دولت روحانی، از معاون اول رئیس جمهور گرفته تا وزیر نفت و وزیر اقتصاد و وزیر صمت و وزیر کار و استاندار و معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه بودجه و فرماندار و بخشدار و...همگی از فعالین اصلاح طلب بوده اند، باز هم برخی از اصلاح طلبان مدعی هستند که وضع فعلی اقتصادی ربطی به این جریان و این دولت ندارد.
آخوندی، زنگنه، ربیعی، محمدعلی نجفی، حسین فریدون، نوبخت، سلطانی فر، مجید انصاری، علی یونسی، ترکان، نعمت زاده، جهانگیری، ابتکار و...تنها بخشی از افرادی هستند که در سال ۸۸ یا در ستادهای موسوی و کروبی حضور داشتند و یا از حامیان جدی این دو در انتخابات بودند.
در سال 92 با پیروزی دولت روحانی، اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی و ستاد مهدی کروبی با موج سواری بر روی تبعات اقتصادی فتنه 88 – که خود بانی اصلی آن بود- در نقش یک منجی و با ایجاد دوگانه «هسته ای-معیشت» و چرخش همزمان «چرخ کارخانه ها و چرخ سانتریفیوژها» به میدان آمدند.
حالا افرادی که با صحنه گردانی فتنه 88، سفره مردم را کوچک کردند و در ادامه با برجام، ارزش پول ملی کشورمان را به شدت کاهش دادند، ژست شاکی به خود گرفته و معترض می شوند که نباید دولت روحانی و جریان اصلاحات مقصر وضع موجود شناخته شوند!
** با تنش زدایی با آل سعود «امنیت منطقه» را افزایش دهیم
«حسن بهشتی پور» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:«واقعیت این است که ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت اصلی منطقه علیرغم تمام اختلافنظرها، توان حذف کامل تأثیر و نفوذ یکدیگر را ندارند. مهم این است که به نظر میرسد دو طرف این واقعیت را پذیرفتهاند و از همینرو در پی آن هستند که تنازع و مخاصمه فعلی را در سطح یک رقابت معمول منطقهای کاهش داده و در همین سطح کنترل کنند.البته در تمام سالهای گذشته ایران همواره بر لزوم تنشزدایی دوطرفه تأکید کرده بود اما همانطور بهشکل علنی هم روشن بود، عربستان این تصور را داشت که میتواند در فرایند مخاصمه برنده میدان باشد».
بهشتی پور در ادامه نوشت:«همکاری منطقهای خصوصاً بین دو قدرت بزرگ یعنی ایران و عربستان سه ویژگی مهم دارد؛ اول اینکه میتواند مشارکت منطقهای را تقویت کند. به هر حال واقعیت این است سیاست دیگر کشورهای منطقه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تابعی از سیاست و اقدامات ایران و عربستان است و عادیسازی روابط بین این دو میتواند به عادیسازی شرایط منجر شود. دوم مسأله افزایش ضریب امنیت منطقه تحت تأثیر مشارکت بازیگران درون منطقه است. به این معنا که دیگر این کشورها برای هم تهدید محسوب نخواهند شد. سوم هم موضوع موقعیت کشورهای فرامنطقهای است که در چنین شرایطی بهانه برای حضور آنها کاهش مییابد».
بهشتی پور در این یادداشت مدعی شده که ایران با تنش زدایی با آل سعود می تواند امنیت منطقه را افزایش دهد. این ادعا در حالی است که آل سعود یکی از بانیان اصلی جنایت و تروریسم و ناامنی در منطقه است.
بن سلمان در هفته های گذشته در مصاحبه تلویزیونی با شبکه العربیه در اظهارنظر نظری ضدایرانی گفته بود:«علت وجود مشکل در روابط عربستان با ایران در برخی رفتارهای منفی خود آنهاست، چه در مورد برنامه هستهایشان، چه در حمایتهایشان از گروههای شبهنظامی غیرقانونی در برخی کشورهای منطقه و چه در برنامه موشکهای بالستیکشان. ما در حال همکاری با شرکایمان در منطقه و جهان هستیم تا برای این مشکلات راهحلهایی بیابیم. ما امیدواریم که بتوانیم بر این مشکلات غلبه کنیم و بتوانیم روابطی خوب و سازنده با ایران داشته باشیم که برای همه طرفها مثمرثمر باشد».
بن سلمان بدون اشاره به جنایت های آل سعود در یمن و همچنین بدون اشاره به پشتیبانی های عربستان از تروریست های تکفیری در منطقه و با سانسور خریدهای نجومی تسلیحات نظامی از آمریکا و اروپا، ایران را مقصر جلوه داده و از موضع بالا و با لحنی طلبکارانه خواستار تغییر در سیاست های منطقه ای و نظامی ایران شده است.
با اینحال رسانه های اصلاح طلب و همچنین ارگان رسانه ای دولت از موضع پایین و با ادبیاتی منفعلانه و حقارت آمیز خواستار تنش زدایی با آل سعود هستند. این در حالی است که وقتی در جایی «قانون جنگل» حاکم باشد، تنها رفتار مقتدرانه میتواند به نتیجه مطلوب برسد و نه انفعال و ضعف.
متاسفانه دولت روحانی و شخص آقای ظریف در سالهای اخیر بارها از موضع ضعف خواستار مذاکره و تعامل با آل سعود شده اند، اما سران آل سعود هر بار با توهین و تحقیر نسبت به این پیشنهاد واکنش نشان دادند.
کارشناسان معتقدند که مسئله اختلافات گسترده شاهزاده ها در عربستان، همانند آتش زیر خاکستر، هر لحظه ممکن است درگیری گسترده ای در ساختار حاکمیتی این کشور پدید آورد. آل سعود اکنون هم در داخل عربستان و هم در سطح منطقه در موضع ضعف قرار دارد.
ایران در مقایسه با رژیم آل سعود با اختلافی فاحش در موضع بالاتری قرار دارد. وقایعی مانند فاجعه منا و جنایت آل سعود در یمن و حمایت این رژیم از گروهک های تکفیری تروریستی در منطقه، در کنار بحران داخلی میان شاهزاده ها در این کشور، همگی این پیام را دارد که ایران نباید برای مذاکره با چنین رژیمی خود را در موضع پایین تر قرار داده و درخواست حقارت آمیز تنش زدایی و مذاکره را مطرح کند.
** آقای شیرزاد؛خصوصیات اصلاح طلبان را به دیگران نسبت ندهید
«احمد شیرزاد» نماینده مجلس ششم که پشت تریبون مجلس مدعی شده بود «ایران درباره برنامه هستهای خود ۱۹ سال به دنیا دروغ گفته و اکنون دم خروس بیرون افتاده است» در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«یکی از مهمترین نقاط ضعف جریان اصولگرایی، شعارزدگی اسـت. این نوع شعارزدگی به خوبی در رفتار اخیر اصولگرایان نیز مشاهده میشود. عدمپایبندی به قانون دیگری چالشی است که جریان اصولگرایی با آن مواجه است...حوزه فرهنگ دیگر چالش مهم اصولگرایان است. این در حالی است که در این حوزه جامعه نگرانیهای جدی در زمینه ایجاد محدودیتهای فرهنگی توسط اصولگرایان دارد».
شیرزاد در این مصاحبه مدعی شده که شعارزدگی و عدم پایبندی به قانون، دو ویژگی طیف اصولگرایی است. این در حالی است که اتفاقا این اصلاح طلبان هستند که به قانون شکنی و شعارزدگی مشهور شده اند.
فتنه 88 یکی از مصادیق بارز قانون شکنی و گردن کشی این طیف در مقابل قانون است. حقوق های نجومی نیز از دیگر مصادیق بی اعتنایی اصلاح طلبان به قانون و لگدمال کردن حق الناس است.
کارنامه 8 ساله دولت روحانی در کنار کارنامه شورای شهر و شهرداری تهران از سال 96 تاکنون و همچنین کارنامه فراکسیون امید در مجلس دهم نیز از مصادیق شعارزدگی در رفتار اصلاح طلبان است.
شیرزاد و همقطاران وی باید درباره سلفی حقارت، کارنامه نجفی و افشانی و حناچی در شهرداری تهران، شورای شهر پنجم تهران، برجام، حقوق های نجومی، فساد اقتصادی نزدیکان دولتمردان، قیمت دلار، صف های طویل مرغ، کمیاب شدن روغن خوراکی در بازار و...به افکارعمومی پاسخگو باشند.