به گزارش حلقه وصل، دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا بعد از چند روز مانور دادن روی «گزینههای متعدد» خود علیه ایران و سخن گفتن از اقدام نظامی علیه ایران در واکنش به حمله تلافیجویانه ارتش یمن به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، سرانجام مجبور شد به گزینه آشنای خود یعنی تحریمها متوسل شود، اما این کار را به گونهای انجام داد که استیصال آمریکا را هم از منظر منتفی شدن گزینه جنگ و هم از منظر بیرمق شدن تحریمها به آشکارترین وجه ممکن به نمایش گذاشت.
تحریمی که دونالد ترامپ روز جمعه اعلام کرد قرار دادن بانک مرکزی ایران در فهرست سیاه آمریکا بود؛ اما این اقدام از آن جهت جالب توجه بود که تحریمها علیه بانک مرکزی از یک سال پیش، مدتی بعد از خروج آمریکا از برجام احیا شده بود و دولت آمریکا، علیرغم همه جار و جنجالهایی که ترامپ و استیون منوشین برای سرپوش گذاشتن بر واقعیتی آشکار انجام دادند به واقع بانکی را در فهرست تحریم قرار میداد که از قبل در آن فهرست قرار داشت.
ترامپ شب گذشته گفت: «این بالاترین سطح تحریمها است... این بزرگترین تحریمی است که علیه یک کشور اعمال شده است. ما هیچ وقت تحریمی در این سطح را اعمال نکردهایم. خیلی بد است که این اتفاق برای ایران میافتد.»
بعد از او هم منوشین، در پاسخ به سوال خبرنگاری که تحریم جدید به چه معنا است گفت: «هم بانک مرکزی ایران و هم صندوق توسعه ملی ارتباطشان با نظام بانکی ما قطع میشود. بنابراین، این به معنای آن است که هیچ پول دیگری نصیب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمیشود که برای تأمین مالی تروریسم هزینه کند.»
واکنشها؛ از تمسخر تا رمزگشایی
این سخنان ترامپ و منوشین آنقدر عجیب بود که «ریچارد نفیو»، کارشناس آمریکایی مسائل تحریمها که از او به عنوان طراح اصلی شبکه تحریمها علیه ایران یاد میشود آن را در توئیتر به باد سخره گرفت. او نوشت: «به لحاظ عملی، دارم تلاش میکنم ببینم این تحریمها چه فشاری به فشارهای موجود فعلی اضافه میکنند.»
او در یک پیام دیگر در جواب کاربری که صحبتهای فوقالذکر را از منوشین بازتاب داده بود نوشت: «این یکی دیگر خیلی عجیب است. ما امروز سپاه را تحریم کردیم؟ وای پسر، این خیلی گام بزرگی است... البته اگر بالغ بر یک دهه قبل همین کار را نکرده بودیم. بانک مرکزی چطور؟ ای کاش این یکی هم در لایحه بودجه دفاعی سال ۲۰۱۲ تحریم نشده بود!»
در ایران، «عبدالناصر همتی»، رئیس کل بانک مرکزی و «محمد جواد ظریف»، از اقدام آمریکایی رمزگشایی کرده و آن را نشانه خالی بودن دست آمریکاییها برای پیدا کردن اهرم فشار علیه ایران دانستند. همتی در فضای مجازی نوشت: « تحریم مجدد بانک مرکزی توسط دولت آمریکا نشان میدهد که دست آنها برای پیدا کردن اهرم فشار علیه ایران تاچه حدی خالی است.»
«محمد جواد ظریف»، وزیر خارجه ایران هم در واکنشی مشابه گفت: «اقدام آمریکا نشان میدهد سیاست فشار حداکثری به پایان خود نزدیک شده است. وقتی یک موسسه را چندین بار با عناوین مختلف تحریم میکنند، نشان دهنده آن است که آنچه فکر میکردند با سیاست فشار حداکثری میتوانند در ظرف چند ماه مردم ایران را به زانو درآورند، شکست خورده است».
نشانههای نهفته در تحریم بانک مرکزی
بنابراین یک نکته مشخص درباره تحریمهای جدید آمریکا این است که این تحریمها نه تنها کارکردی ندارند بلکه اساساً یک اقدام انفعالی از سوی دولت آمریکا محسوب میشوند. اما هنگامی که بحث از کارکرد تحریمها به میان میآید در اقدام شب گذشته آمریکا نشانههای بسیار مهمتری نهفتهاند.
اقدام شب گذشته دولت آمریکا را از یک منظر میتوان آشکار شدن اولین نشانهها در راستای تحقق نظر کارشناسانی در خود آمریکا دانست که از مدتها پیش هشدار میدادند استفاده نابجا و مفرط از تحریمها میتواند آنها را بیرمق و بلااثر کند. به عبارت دیگر، به گفته این کارشناسان تحریمها زمان مصرف دارند و در صورتی که استفاده از آنها کشدار یا افراطی شود فشار آنها از بین خواهد رفت.
نحوه استفاده دولت ترامپ از تحریمها به گونهای بوده که بسیاری از کارشناسان از قبل پیشبینی کردهاند هر چند در اعمال فشارهای مقطعی موفق عمل کند، در درازمدت از امکان توسل به این ساز و کار برای پیشبرد سیاستهای آمریکا خواهد کاست.
یک تفاوت استفاده دولت فعلی آمریکا از تحریمها با دولتهای پیشین و به خصوص دولت باراک اوباما این است که دولت ترامپ، بدون داشتن راهبردی مشخص و بدون معین کردن اهداف خود و صرفاً با هدف فشار بر ایران آنها را به کار گرفته است.
کارشناسانی که معماران اصلی تحریمها علیه ایران محسوب میشوند (و دولت ترامپ صرفاً تمدیدگر تحریمهای آنها است) در یک سال گذشته بارها گفتهاند فشار تحریمها در یک دوره مقطعی صعودی است و بعد از آن لاجرم نزولی خواهد بود، زیرا هم طرف تحتِ تحریم راههایی را برای گریز از فشار پیدا میکند و هم طرفهای ثالثی که تحقق فشار تحریمها به همکاری آنها گره خورده به مرور مفرهایی را در قوانین تحریمی یافته و آنها را دور میزنند.
بر اساس همین قاعده است که مقامهای دولت باراک اوباما بارها در جلسات استماع کنگره در جواب منتقدینی که میگفتند چرا در اوج فشار تحریمها علیه ایران وارد مذاکرات بر سر برجام شدهاند تأکید میکردند که بررسیهای آنها نشان میداد که روند نزولی فشار تحریمها آغاز شده بود و در صورتی که این روند ادامه پیدا میکرد امکان استفاده از فشار تحریمها به عنوان یک ابزار چانهزنی در برابر ایران که به سرعت در حال پیش بردن برنامه هستهای خود بود وجود نداشت.
لذا اینکه دولت ترامپ چندین بار در ماههای گذشته مجبور شده تحریمهایی را اعمال کند که بیاثر بودن آنها بر همگان عیان است در حکم اعتراف به آشکار شدن نشانههای به شماره افتادن نفس تحریمها است. جالب آنکه، دولت ترامپ در چند ماه گذشته درست در مواقعی مجبور به اعلام بیاثرترین و بیخاصیتترین تحریمها شده که برای نشان دادن شدیدترین واکنشها به ایران تحت فشار قرار داشته.
به عنوان مثال، او تیرماه سال جاری بعد از آنکه چارهای غیر از تحریم برای بازگرداندن حیثیت از دست رفته به دلیل سرنگونی پهپاد «گلوبالهاوک» توسط ایران نیافت چند فرمانده سپاه پاسداران را در فهرست تحریم قرار داد، حال آنکه اندکی قبلتر کل سپاه پاسداران را «سازمان تروریستی» اعلام کرده و آن را تحریم کرده بود؛ یعنی در حالی که این فرماندهان طبق قاعده عضویت در سپاه از قبل مشمول تحریم بودند، دولت آمریکا یکبار دیگر آنها را در فهرست تحریم قرار داد!
در ماجرای فعلی هم دولت ترامپ، صرفنظر از آنکه عامل حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی واقعاً چه کسی بود، ایران را به نقشآفرینی در این حمله متهم کرده و خودش را برای دادن پاسخی حیثیتی و بازدارنده علیه تهران در وضعیتی بغرنج قرار داده بود، اما سرانجام گزینهای شدیدتر از تحریم یک بانک از قبل تحریمشده نیافت.
مجموع این تحولات و نظرات کارشناسی نشان میدهد عملاً اهرم فشار تحریمها به نهایت خود رسیده و آمریکا، ناتوان از تشدید تحریمها بایستی منتظر فروپاشی یکی از دستافزارهای خود برای زورگویی در نظام بینالملل و وادار کردن کشورها به همسویی با سیاستهای او باشد.
نفی گزینه نظامی
اقدام آمریکا از طرف دیگر نشانهای از نفی جنگ و گزینه نظامی علیه ایران است. ترامپ شب گذشته، بعد از چندین روز سخن گفتن از تواناییاش در استفاده از قدرت نظامی سرانجام گفت در حال حاضر، نشان دادن خویشتنداری بیشتر نشانه قدرت است تا اقدام نظامی. آسوشیتدپرس نوشته این اظهارات ترامپ پرونده گمانهزنیها درباره احتمال اقدام نظامی علیه ایران به تلافی حمله به تأسیسات نفت سعودی را بست.
آمریکاییها درواقع بهزبان بیزبانی تأکید میکنند که «گزینه نظامی» را برای خود منتفی میدانند، چرا که اگر توان استفاده از آن را داشتند قاعدتاً باید تهدیدات خود را عملی میکردند. دلایل این امر متعدد است، مسلماً توان نظامی ایران و وجود این ادراک درست که عملیات نظامی هیچ کمکی به اهداف آمریکا نمیکند بلکه او را در موقعیتی بسیار خطیر قرار میدهد، میتواند یک دلیل عمده باشد.
آمریکاییها نسبت به نوع و دامنه واکنش ایران نسبت به هرگونه اقدام نظامی خود مطمئن نیستند و یا این که پیامدها و دامنه تأثیر اقدام خود در منطقه و جهان را نمیتوانند کنترل کنند، بهخصوص این که حمله به نفتکشها در بندر فجیره امارات و یا اتفاقی که برای نفتکشها در دریای عمان افتاد، صرفنظر از این که چهکسی مسبب آن بوده، نشان داد که پیشبینی و کنترل اتفاقات نظامی میسر نیست، بنا بر این اصولاً فکر کردن به گزینه نظامی در شرایط کنونی کلاً منتفی است، و تحریمهای شب گذشته آمریکا خود نشانه مهمی برای این موضوع است.
تحریمهای اخیر آمریکا و همچنین رفتارهای ایالات متحده طی هفتههای اخیر نشان داد که اگر جمهوری اسلامی ایران استراتژی مشخص و حکیمانهای را در پیش بگیرد و مقابل جنگ روانی طرف مقابل خود را نبازد میتواند هزینههای سنگینی به او تحمیل کرده و همچنین راهبرد او را نهایتاً ناکام بگذارد.
آمریکا پس از تهدید به جنگ و حتی اعزام ناو آبراهام لینکلن به خلیج فارس، هنگامی که با مقاومت و نترسی ایران روبهرو شد، نهتنها ناو خود را بیرون از خلیج فارس و در دریای عمان متوقف کرد، حتی مقابل اسقاط گرانترین پهپادش نیز نتوانست اقدام نظامی کند، همچنین در حالی که چند ماه پیش پمپئو وزیر خارجه آمریکا از ۱۲ شرط برای مذاکره با ایران سخن میگفت، اما ایستادگی ایران باعث شد که ترامپ نهتنها تأکید کند هیچ پیششرطی ندارد، بلکه حتی میانجیهایی هم به تهران فرستاد تا ایران را متمایل به مذاکره خبکنند.
بههرحال آمریکا با تحریمهای دیشب عملاً نشان داد هم تحریمها ظرفیت خود را برای تشدید بهطور کامل از دست داده و هم گزینه نظامی برای آمریکاییها سودآور و مفید جلوه نمیکند، لذا با پیگیری همین استراتژی میتوان آمریکا را بهدلیل رفتارهایش و اعمال فشار و هزینه علیه ایران طی ماههای گذشته تنبیه کرد.