زمانی که مقام معظم رهبری فرمودند رماننویسی انقلاب فراموش شده است، او اولین رمان انقلاب با عنوان «اسماعیل» را نوشت و مقام معظم رهبری هم بعدها زمانی که آن را دیدند، فرمودند جای این رمان در ادبیات انقلاب خالی بود.
در روزی که جلسه شورای راهبردی کانون در شعبه شهر ری کانون برگزار میشد، به کانون دانشپژوهان نخبه سر زدیم. رسول محمدقلی، وحید درخور و حسین گلردی در این گفتگو در مورد کانون دانشپژوهان نخبه سخن میگویند. ما بالاخره مسئولیتهای این افراد را در کانون متوجه نشدیم، هر چه بود مدام پاسخ به سؤالات را به یکدیگر تعارف میزدند. گفتگوی تفصیلی و پر جزئیات ما را با مسئولان کانون از دست ندهید. گفتگوی خواندنی و جذابی که کوتاهتر از این نمیشد!
جذابیت کار کانون، آن قدر برای من بالا بود که گاهی اوقات در ماه، تنها یکی دو بار فقط برای اینکه بتوانم کار کانون را از نزدیک ببینم و با دوستان ارتباط داشته باشم، از تالش به تهران میآمدم.
در شهری که قرار است پایتخت اسلامی ایران باشد، چند مجموعه با این حجم کاری، بسیار غنیمتی و ارزشمند است و بستر مناسبی برای انواع فعالیتهای تربیتی و دینی و فرهنگی در محله و منطقه.
چون جذب و پذیرش در این کانون، داوطلبانه و به اختیار خود بچهها است، همنوایی و همخوانی و انسجام خیلی خوبی با مدیریت دارند. چون میپسندند و میآیند. یعنی وارد فضایی نمیشوند که بعد ببینند این فضا مدیری دارد و دستورالعمل و آییننامههایی دارد؛ مانند فضای رئیس و مرئوسی.
بسیاری از افراد مستعد هستند که در خانوادههایشان جایی برای شکوفایی مهارتها و زمینههایشان پیدا نمیشود. با این نگاه، کانون بهانه را مباحث علمی قرار داده و برای خانوادهها جذابیتی ایجاد کرده تا جایی که دانشآموزان برای ورود به کانون دست و پا میشکنند.
وقتی حجم و تأثیر فعالیتهای کانون دانشپژوهان نخبه را میبینی، باور نمیکنی این مجموعه عظیم و کلان و در عین حال مؤثر و نیرومند از یک ایده ساده آغاز شده باشد. کانون دانشپژوهان نخبه با 5 شعبه در تهران و یک شعبه در نوشهر به دنبال جذب نوجوانان مستعد از خانوادههایی کمدرآمد، یک مجموعه منحصربهفرد تربیتی است که به مدد نیروی انسانی مشتاق و مخلصی که برای استمرار کار از بسیاری از منافع خود گذشتهاند، افتخارات علمی کشوری و بینالمللی بسیاری را کسب و به نام فرزندان امام خامنهای ثبت کرده است.
هر کاری سختیها و ناملایمات خاص خودش را دارد، اگر عشق و علاقه نباشد، کسی دنبال کار را نمیگیرد و آن را به نتیجه نمیرساند.
مجموعههایی خصوصا شبکه بیبیسی فارسی یا منوتو تاریخ ما را دوبارهسازی میکند و ما اصلا حواسمان به این جریان نیست.
در مورد همافزایی و همکاری تشکلها با هم، امسال توقع داشتیم اتفاق خاصی رخ دهد، اما رخ نداد. کادرسازی هم یک دغدغهی قدیمی است!
به نظر من کسانی که در حوزهی فرهنگ کار میکنند، باید از لحاظ مبانی نظری و معرفتی تقویت شوند. ضمن این که باید ابزارها و روشهای جدیدی را که در حوزهی فعالیتهای فرهنگی در دسترس است، بشناسند و استفاده کنند
فروشندگان خوب، مدیران فروش قوی و بازاریابان حرفهای در زمینهی فرهنگ بسیار کم هستند به همین خاطر اکثریت اعضای این جبهه مشغول تولید هستند ولی کسی نیست که این تولیدات را به دست مصرفکننده برساند.
خط مقدم مبارزهی فرهنگی ما در سبک زندگی دینی، تولید محصولات است، جایی که ما ضعیف هستیم. من به دوستان میگفتم هر چقدر ما کار مطالعاتی در مورد بنتن و باربی انجام دهیم، آن چه در سطح جامعه اتفاق میافتد این است که بچهها کیفهایی را با این نقش و نگارها به دست میگیرند و به مدرسه میروند.
سعید اسماعیلی کارگردان تئاتر تحسینشدهی «شب آفتابی» که این روزها درگیر ساخت مجموعهای جدید است، در سال جدید مقابله با هجمههای دینی را که از سوی وهابیت پشتیبانی میشود، به عنوان مهمترین زمینهی کار موسسات فرهنگی میداند.
ما این چند روزه از تیپها و قشرهای متفاوتی زائر داشتیم، هرکدام هم با یک نوع تفکر خاص خودشان که دنبال شهدای گمنام میگشتند. علاقهای که در موضوع شهید و شهادت هست را در همه تیپها میتوانید پیدا بکنید.
مونا رومی آذربایجانی چون اهل خرمشهر و بومی این شهر است، سخنان خوبی در زمینه راهیان نور دارد. او در زمینه هماهنگ کردن خادمها فعالیت میکند و دعوت بانوان به حجاب برتر هم از جمله کارهایی است که بر عهده دارد. او از شهریور سال 92 در منطقه شلمچه مستقر شده است و گفتوگوی ما با او در این منطقه انجام شد.
ما خوشحالیم که کاروانهای راهیان نور به اینجا میآیند و خانوادههای شهدایی که فرزندانشان را در خرمشهر و در شهرهای مرزی از دست دادهاند، اینجا را میبینند.
این که وقتی کسی وارد این مناطق میشود، غفلت نداشته باشد، آمادگی عنایت درش به وجود آمده باشد، اطلاعات و آگاهیهایش افزایش پیدا کرده باشد، با جریانی که شهدا ایجاد کردند همرنگ شده باشد، در این منطقه بتواند به این حالات نزدیک بشود، اینها همه دست مدیریت اردوهای راهیان نور است.
محمدعلی صمدی از آغاز جوانی به عرصه نویسندگی و خبرنگاری دفاع مقدس وارد شد و در طول فعالیتهای حرفهایاش بارها با کاروانهای راهیان نور همراه شده و مسئولیت روایتگری را بر عهده داشته است. او اما این روزها با روایتگری جوانانی که خاک جبههها را نخوردهاند مخالف است. حرفهای صمدی در گفتوگویی که پیش روی شماست، خواندنی است.
داوود هاشمپور یکی از فعالین فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که با یک ایده جدید و عملیاتی شروع به نیروسازی و کادرسازی برای این جبهه کرده است. هاشمپور با استفاده از فضای راهیاننور و سفره خادمی سعی در پرورش نیروهای نوجوانی کرده است که از ماهها قبل این بچههای نوجوان را رصد کرده و اقدام نهایی و غایت برنامهها را برای آنها در یک دوره سه تا چهار روزه در یادمانها برگزار میکند. روشی که منطبق با حال و هوای زمان جنگ جبههها و رزمندگان اسلام است.