
حجتالاسلام علی رجبی، مدرس دانشگاه تهران و امیرکبیر و حوزه علمیه مروی، در آموزشوپروش سمتهای مختلف دبیری و فرهنگی و مربی پرورشی داشته است. او فارغالتحصیل رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران است، ولی اخلاق، متون، نهجالبلاغه و قرآن تدریس میکند. رجبی جزء اولیای کانون دانشپژوهان نخبه است و پسرش زودتر از خودش با این مجموعه آشنا شده است. با او درباره این کانون گفتوگویی کوتاه انجام دادهایم.
***
چگونه با کانون دانشپژوهان نخبه آشنا شدید و فعالیتتان را با آنها شروع کردید؟
ابتدا پسر بنده که در مدرسه تیزهوشان شهید بهشتی شهر ری بود، با دوستان کانون آشنا شد. ما هم رفتیم محیط، دوستان و فعالیتهای آنها را مشاهده کردیم و پسندیدیم. متوجه شدیم بستر خوبی است برای فعالیت جوانهایی که در فرآیند اجتماعی شدن قرار دارند. ما دیدیم که جریان سالم و فعال و مؤثری است و یواشیواش پای ما هم کشیده شد.
برای چه کاری با این کانون مرتبط شدید؟
در برنامهریزیهای فرهنگی آنها اگر نظر میخواستند، نظر میدادیم. بنده عضو فعالی نبودم و از دور دستی در آتش داشتم. اگر جلسات عمومی میگذاشتند، ما را دعوت میکردند. اگر اردوی مشهد، قم و به خصوص راهیان نور داشتند، همراهشان میرفتیم.
مدیران مجموعه کانون چه تعاملی با نوجوان دارند؟
چون جذب و پذیرش در این کانون، داوطلبانه و به اختیار خود بچهها است، همنوایی و همخوانی و انسجام خیلی خوبی با مدیریت دارند. چون میپسندند و میآیند. یعنی وارد فضایی نمیشوند که بعد ببینند این فضا مدیری دارد و دستورالعمل و آییننامههایی دارد؛ مانند فضای رئیس و مرئوسی. تقریباً میتوان گفت مسئولین مانند فرماندهان جبهه و جنگ هستند. بچهها آنها را نه فقط به عنوان اینکه مسئول و متصدی امر است، میپذیرند؛ بلکه با این نگاه که آنها از ما به امور آگاهتر و آشناترند، آنها را با جان و دل پذیرفتهاند. در حقیقت قبل از آنکه به وظایف بچهها نظارت کنند و حاکم باشند، بر دل و قلب بچهها حاکم هستند. از این جهت، فرآیند سهل و آسانی است و کارها خیلی خوب پیش میرود.
مهمترین ویژگی کانون دانشپژوهان نخبه را چه چیزی میدانید؟
مکتبی و متدین هستند. از جهات علمی فرهیختهاند و حرفی برای گفتن دارند. مدالها و رتبههای جهانی کانون، گویای این مطلب است. مدل کانون، یک الگوی اسلامی است که در کشور ما غریب مانده. بعضیها فکر میکنند مذهبیها از نظر درسی و حرفهای، در ردههای پایینتری هستند؛ ولی بچهها ثابت کردند که میشود هم مکتبی بود و به آرمانهای نظام و قرآن وفادار بود و هم از لحاظ علمی یک شخصیت فرهیخته و مطرح در سراسر جهان به شمار آمد.
به نظر شما کدام یک از فعالیتهای علمی- آموزشی و تربیتی کانون به دیگری برتری دارد؟
ظاهراً عامل جذب کانون جنبههای علمی و آموزشی بوده؛ زیرا بچهها برای اینکه از لحاظ علمی پیشرفت کنند و در المپیادها موفق شوند، جذب میشوند. ولی وقتی وارد فضا میشوند، معنویت فضا آنها را میگیرد. در ابتدا جنبههای آموزشی- تحصیلی جلوه بیشتری دارد و بعد هر دو جنبه علمی و تربیتی با همدیگر توأمان و متعادل پیش میرود.
میزان تأثیرگذاری کانون در سطح شهر و کشور چطور ارزیابی میکنید؟
تاثیرگذاری خوبی دارند، چون بعضی از شهرستانها و استانها از کار بچهها الگو گرفتند. مثلاً در شهر قم این الگو را پیاده کردند و موفق هم بودهاند. این کانون با هزینههای بسیار پایین، کارهای معجزهآسا انجام میدهد. شاید اگر یک مؤسسه خصوصی بخواهد در سطح پایینتری این کار را انجام بدهد، میلیونها تومان باید هزینه کند،. ولی بچهها با جان و دل و با امکانات و خوراکی خیلی ساده، حتی بعضاً با گرسنگی و گاهی اوقات با کمترین وسیله نقلیه کارهای بزرگی میکنند.