
مرتضی قاضی در زمینهی تحقیق و نویسندگی در حوزهی تاریخ شفاهی و مستندنگاری فعالیت میکند. وی در سال 90 مسئول بخش تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبههی فرهنگی بود و در حال حاضر نیز به عنوان مشاور و کارشناس در زمینهی متون و تحقیقات در این مرکز فعالیت میکند.
***
شما به طور معمول چه مدتی را به تحقیق و تفکر پیرامون فعالیتهای خود اختصاص میدهید؟
شکل کار بنده طوری است که دائما درگیر تنظیم متون هستم و معمولا وقت کمی برای تنظیم آنها در اختیار دارم. مثلا متنی را باید به آنتن برسانیم یا تحویل کارگردان بدهیم تا از آن استفاده کند. از طرف دیگر چون باید بعضی اوقات حوادث را کنار هم بچینم و تحلیل کنم، فرصت زیادی در تفکر میگذرد. به همین خاطر معمولا مجبورم از نظر فکری با کارم درگیر باشم.
معمولا زمینههای فکری بنده مربوط به تاریخ است، به عنوان مثال مربوط است به انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس. برای همین در مسائل جاری فرهنگی کشور معمولا ورود جدی ندارم.
چه شد که به این عرصه وارد شدید؟
من در رشتهی ریاضی دانشگاه شریف تحصیل کردم و بعد از آن در دانشگاه علامه در مقطع کارشناسی ارشد، اقتصاد خواندم. منتها از سال 82 به بعد، به مجموعهی روایت فتح وارد شدم و دغدغهی تاریخ در من شکوفا شد. مهمتر از بحث تاریخ، مسألهی هویت یک کشور و ملت برایم دغدغه بود. از آن جا که تاریخ یک ملت برای او هویت میسازد، به این حوزه وارد شدم و به طور خاص، حوزهی تاریخ شفاهی را برگزیدم.
در تاریخ شفاهی محقق در مورد اتفاقات غیر مکتوب و ثبتنشده تحقیق میکند و با افراد مختلف گفتگو میکند تا سندیت رخدادها را استخراج کند و آنها را به نسل بعد انتقال دهد.
شاید ابتداءا ورود بنده به تاریخ شفاهی، یک اتفاق بود، ولی بعدا در این حوزه ماندم. فکر میکنم من باید در این حوزه کارهایی را انجام دهم که یا دیگران وارد آن نشدهاند یا اگر به آن دست زدهاند، من از نگاهی متفاوت میتوانم آن را رصد کنم.
شما برای تحقق شعار سال 93، فعالیت خاصی انجام دادهاید؟
در مجموعهی روایت فتح، به تازگی طرحی را شروع کردهایم که فعالیتهای جهادی و کارهایی را که با روحیه و تفکر بسیجی در سطح کشور انجام میشود و در راه استقلال و خودکفایی کشور موثر است، رصد میکند. در این کار ما فقط فرد یا فعالیت را تصویر نمی کنیم، بلکه تلاش ما این است که از معرفی یک نیاز و فقدان در نقطهای از کشور آغاز کنیم و آن را به یک دغدغه پیوند بدهیم. سعی داریم در این حوزه هم نگاه ما با کارهای مشابهی که صورت میگیرد متفاوت باشد.
البته این طرح عقبهی زیادی دارد: سالها قبل که در حال تدوین مجموعهای در مورد تاریخچهی بسیج بودیم، موارد بسیاری را از این گونه افراد و فعالیتها پیدا کردیم که تابلوی بسیج بالای سرشان نیست، ولی کار آنها از تفکر بسیجی سرچشمه گرفته است.
بنده در سال 91 کتابی با عنوان «یادگاران احمدیروشن» در مورد شهید احمدیروشن نوشتم که در حال حاضر به چاپ نهم رسیده است. بنده و شهید احمدیروشن همزمان وارد دانشگاه شدیم و با هم دوست بودیم. زندگی ایشان واقعا نمونهی کامل یک سبک زندگی جهادی است. در آن کتاب ما دنبال ویژگیهای زندگی ایشان بودیم و سعی کردیم انسانی را که شب و روز برای رسیدن به هدفش و پیشرفت صنعت کشور تلاش میکند، ترسیم کنیم. با وجود آن که تهمتهای زیادی به ایشان وارد میکردند، باز هم پای کار خود ایستاد تا جایی که به «خطشکن تحریم» معروف شد. چون هیچ جنس تحریمی وجود نداشت که ایشان نتواند ان را وارد کند.
ممکن است چند موسسهی فرهنگی را که از نظر شما در سال 93 فعالیتهای برجستهای داشتهاند نام ببرید؟
همین مجموعهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را که بنده هم با آنها همکاری میکنم و جشنوارهی عمار را راهاندازی کردهاند، میتوانم به عنوان یک مجموعهی شاخص معرفی کنم.
شما در مجموعههای فرهنگی مردمی، مجموعهای را میشناسید که کار شاخصی انجام داده باشد؟
مجموعهای را میشناسم که اتفاقا تصمیم داریم روی آن تحقیقاتی هم انجام دهیم: مجموعهی «رزمانتظاران» در مسجد هدایت تهران در خیابان جمهوری، به مدیریت آقای علمایی، مجموعهای از جوانان را به بهانهی کلاسهای آموزش رزمی جمع کردهاند و با آنها جلسات قرآن و احکام برگزار میکنند.
در حصارک کرج هم گروهی بسیجی تحت مدیریت سرکار خانم کمال زارع، حدود پانصد تن از بانوان را در سنین مختلف تحت پوشش قرار دادهاند و برای آنها برنامههای مختلف اجرا میکنند.
به نظر شما مهمترین ضعف مجموعههای فرهنگی در سال 93 چه بود؟
من در حوزهای که فعالیت دارم، تحریف در تاریخ هنر را به عنوان یکی از اصلیترین خطرات میدانم. ما در دفتر مدیریت فرهنگی، طرح جمعآوری تاریخ شفاهی موسیقی انقلاب را آغاز و با چهرههای این عرصه گفتگو کردیم و در ادامه قصد داریم کتابی را متشکل از این گفتگوها به چاپ برسانیم.
در این تحقیق، متوجه شدیم مجموعههایی خصوصا شبکه بیبیسی فارسی یا منوتو تاریخ ما را دوبارهسازی میکند و ما اصلا حواسمان به این جریان نیست. ضعف اصلی هم در نشناختن و ندانستن اتفاقی است که در جریان است. ما هنوز جنگ نرمی را که علیه ما راه افتاده است نشناختهایم و احساس خطر نمیکنیم.
به نظر شما اولویت مجموعههای فرهنگی در سال 94 چه باید باشد؟
به نظرم باید روشهای دشمن را خوب شناخت که این کار یک دشمنشناسی و بصیرت خوب نیاز دارد. باید ببینیم روش کار آنها چیست و روی چه زمینههایی تاکید میکنند. بعد باید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم و ببینیم چطور نقاط ضعف را برجسته و نقاط قوت را مخدوش میکنند. با این کار موضوعات بسیاری استخراج میشود که میتواند دغدغهی ما قرار گیرد.
باید مجموعههای درون کشور را خوب بشناسیم، ظرفیتهای خود را خوب بشناسیم. باید کارهای قوی در حوزههای فرهنگی ساخته شود، من به کار ضعیف اعتقادی ندارم. باید به بهترین شکل، بدون قرضورزی، بدون کار شعاری، بدون این که شعور مخاطب را نادیده بگیریم و بخواهیم به او مفاهیم را به زور القا کنیم، کارهایمان را بسازیم. باید قابلیتهای کشورمان را بازشناسی کنیم و آنها را به نسل جوان منتقل کنیم با نیت امیدوار کردن آنان.