
در ابتدا به رسم معمول خودتان را معرفی کنید.
محمدقلی: رسول محمدقلی هستم، متولد سال 57 در منطقه 17 تهران. لیسانس مهندسی برق از دانشگاه تهران، ازدواج کردهام و یک دختر شش ساله دارم. عمده فعالیت من در همین مجموعه است و در کنار آن هم در مدارس استعدادهای درخشان تدریس میکنم.
درخور: البته باید بدانید آقا رسول مدال المپیاد ریاضی کشوری دارند و مخترع اولین گلخانه خورشیدی کشور هستند که به تولید صنعتی هم ورود پیدا کرده است. ایشان مؤسس مجموعههای کانون و در حال حاضر مسئول بنیاد امام حسن مجتبی(ع) هستند که کانون دانشپژوهان نخبه با 5 شعبه، تنها یک شاخه از فعالیتهای بنیاد است. ایشان در تأسیس و مدیریت دبیرستان تیزهوشان حلی 2 در مناطق جنوب تهران نقش کلیدی داشتهاند که الحمدالله هنوز دو سال نگذشته نتایج درخشانی به بار آورده، از جمله قبولی 89 نفر از بچههای مدرسه در مرحله اول المپیاد که حتی رکورد دبیرستان حلی 1 را نیز پشت سر گذاشته.
ایده اولیه تأسیس کانون از کجا آمد؟ از کجا شروع کردید؟
درخور: کانون دانشپژوهان نخبه از اواخر سال 72 کار خود را آغاز کرد. بعد از پایان یافتن جهاد نظامی، نوبت به جهاد علمی رسید. در مورد جهاد علمی دیدگاههای متنوعی وجود داشت که معمولترین آن، برگزاری کلاسهای تقویتی درسی برای دانشآموزان ضعیف بود. بعد از مدتی، دوستان به این نتیجه رسیدند که این ایده برای تحول در فرد و حرکت به سمت قلههای علمی مناسب نیست. بنابراین سرمایهگذاری روی نخبگان از سنگر مسجد در اولویت قرار گرفت. با همین ایده و با پیشنهاد دوستان پایگاه بسیج شهید رجایی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) در منطقه 19 با حداقل امکانات و با محرومیت بسیار شدید منطقه در سال 72 راهاندازی شد.
آقای محمدقلی تلاش علمی سنگینی انجام دادند و بعد از دو سال این تلاش و همت علمی که با 16، 17 ساعت کار شبانهروزی همراه بود، به ثمر نشست و خود ایشان اولین مدال برنز المپیاد ریاضی کشوری را کسب کردند و این اتفاق بزرگی بود در جنوب تهران. از اینجا معبری باز شد که میتوان از یک مسجد با حداقل امکانات و بدون هیچ حمایت مادی یک کار بزرگ انجام داد.
محمدقلی: ایده کانون به مرور زمان تکمیل شده. هدف اولیه این بود که یک سری بچه حزباللهی جایی جمع بشوند و یک حرکت علمی، فرهنگی، مذهبی و اعتقادی را برای نوجوانان منطقه محروم جنوب تهران رقم بزنند. با این نگاه استعدادهای برتر از همان بچههای مسجد و از مدارس منطقه جمع شدند و مخاطب کلاسهای علمی و برنامههای فرهنگی و اردویی قرار گرفتند تا در فضای مسجد تربیت شوند و در جریان ارزشها قرار بگیرند.
شکل اولیه کار به چه نحو بود؟ فقط کلاس تقویتی در پایگاه برگزار میشد؟
درخور: هدف اصلی، تربیت و تحول درونی مخاطب بود. خود آقای محمدقلی و دوستان، از مدارس خوب پیرامونی منطقه نفرات موفق را شناسایی و انتخاب کردند و از دوره سوم راهنمایی به مجموعه کانون وارد کردند و کار با یک سیر آموزشی مدوّن مبتنی بر امتحانات و آزمونهای مستمر و با پشتیبانی یک کتابخانه قوی المپیاد به صورت شبانهروزی آغاز شد، در مرحله اول برای اینکه بچهها بتوانند در آزمون مدارس نمونه و تیزهوشان موفق شوند. در گام بعدی بچههای توانمند و مستعد گزینش میشدند برای کار المپیاد که البته ثمرات کار به قبول دوستان در کنکور نیز منجر میشد.
محمدقلی: البته اصلاً کنکور در برنامه ما نیست، زمان کنکور میگوییم بروید درستان را بخوانید، بعد به اینجا بیایید.
عمدة مساجد و پایگاههای بسیج چنین برنامههایی دارند. وجه تمایز کار شما چیست که مجموعه را تا کسب موفقیتهای بینالمللی پیش برده است؟
محمدقلی: اولاً ما روی قشر خاصی کار میکنیم. ما از همان ابتدا اهداف را بر اساس توانمان چیدهایم. ثانیاً فضای علمی ویژهای که فراهم کردیم، سبب میشود نوجوان و خانوادهاش به مجموعه اعتماد بکنند. نباید فراموش کنید که بچهها زمانی که وارد این مجموعه میشوند، وارد دورانی از زندگی شدهاند که دنبال گروه همسالان هستند. ما اینجا یک سری بچههایی که به لحاظ استعداد برتری نسبی دارد و به لحاظ خلق و خو بچههای سالم و پاکی هستند، در کنار هم قرار میدهیم؛ زیر نظر یک برادر بزرگتر که این راه رفته و خودش نخبه است. این شکل از گروهبندی، یک هویت جمعی برای نوجوان فراهم میکند که بدان دلبسته میشود.
درخور: آبوهوای علمی خوبی که در فضای مجموعه حاکم شده، یعنی اتصال به نخبههای علمی، گزارشدهی و ارزیابی مستمر کار، سیر علمی برنامهریزی شده ابتکاری، وجود یک سلسله آزمونهای قوی، الزام به مباحثه که همافزایی چشمگیری ایجاد میکند، همه اینها کافی است تا پیشرفت و ارتقای علمی یک دانشآموز ظرف دو تا سه ماه حضور در کانون محسوس و ملموس شود. بنابراین شاید جاذبه اصلی مجموعه همان تحول علمی بود که بچهها بعد از مدتی در خودشان احساس میکردند و با رفقایشان در مدرسه فاصله پیدا میکردند. البته فضای مناجاتهای شبانه، نمازهای جماعت آن زمان و آب و هوای انس با شهدا نیز نباید فراموش کرد، تا جایی که بچهها حتی برای موفقیت دوستانشان روزه نذر میکردند.
این سیر و الگو قابل گسترش است؟
محمدقلی: وقتی لایحه مخاطب را خاص کردید و از آن طرف هم چند نفر عهد کردند که پای این جریان بایستند و عمرشان را بگذارند، آنگاه کار عملاً برکت پیدا میکند. مهم این است عدهای باشند زندگیشان را بر محور این کار بگذارند و آیندهشان را با این اولویت ترسیم کنند. هر جا جریانی استمرار پیدا کرده به همین دلیل بوده. اگر در هر جایی سه چهار نفر به یک طرحی در هر حوزهای- مسائل تربیتی، علمی، فرهنگی- برسند و تعهد کنند که زندگیشان را پای این طرح بگذارند، عملاًَ کار رقم میخورد و نسلهای بعدی میآیند کمک میکنند. مهمترین شاخصه این است که چند نفر ایستادند و ستون کار شدند. البته باید اضافه کنم این ستون هم در حین کار ایجاد شده و از اول نبوده. دوستان ما زندگیشان را بر همین مبنا بستهاند، درس طلبگیشان، درس دانشگاهشان و حتی ازدواجشان نیز براساس همین نگاه شکل گرفته. این نگاه که رسالت من در عالم این است!
آن نگاهی که به مرور زمان شکل گرفت، چه بود؟ چه تغییراتی در ایده اولیه پدید آمد؟
محمدقلی: هدف کلی مجموعه، رشد جامع بچههای نخبه است. وقتی میگوییم رشد جامع، یعنی باید تمام ابعاد وجودی نوجوان نخبه را در نظر بگیریم. شاید بتوان گفت همان سه محوری که حضرت آقا عنوان میکنند: تحصیل، تهذیب، ورزش. با این نگاه، بخشی از فعالیتها فقط در عرصه علمی و آموزشی است، آن هم زیر نظر استادان و بچههای المپیادی مجموعه که روزی رایگان خدمات گرفتهاند و حالا دانشجو یا طلبه شدهاند و حالا هم دارند زکات علمشان را میدهند و رایگان خدمات میدهند. در مجموعه ما هیچکس هیچ حقالزحمهای دریافت نمیکند و همین نکته است که مجموعه را به یکی از کم هزینهترین مجموعههای فرهنگی تبدیل کرده است. محاسبات معنوی بر محاسبات مادی اولویت دارد.
الگوی اقتصادی اداره مجموعه چگونه است؟ آیا در همه این سالها از بسیج بودجه گرفتهاید؟
درخور: بسیج که بودجهای ندارد. تا همین سالهای اخیر هم بسیج امکانات و ظرفیت محدودی داشت. البته باید بگویم ما همیشه خود را بسیجی میدانیم و معرفی کردهایم و اولین مدالی که آقای محمدقلی کسب کردند، به عنوان مدال افتخارآفرین برای بسیج معرفی شد. ما با تمام توان و ظرفیتی که داشتیم، سعی کردیم هویت بسیجی در بچهها حفظ بشود. هیچ گاه توقع حمایت مالی از بسیج نداشتیم. چون نسبت و پیوند ما با بسیج، پیوند اعتقادی بوده است. برای کار فرهنگی کردن بودجة میلیاردی نیاز نیست و اصلاً اگر بناست کار فرهنگی- تربیتی و حتی علمی- آموزشی به ثمر برسد، باید خودش جوشش داشته باشد و بتواند روی پای خودش بایستد.
هزینههای جاری و برگزاری برنامهها مانند مراسمات یا اردوها و نشستها و هیئتهای هفتگی از خیرینی که در پیرامون کانون حضور دارند و به صورت مقطعی و مناسبتی از سازمانها و ارگانهای مختلف تأمین میشود. اما با همه این احوال، همچنان استقلال مجموعه حفظ شده و هیچکس و هیچ نهادی نمیتواند آن را به خودش نسبت بدهد. از سال 76 به بعد مخصوصاً بعد از این که مجموعه با چند مدال المپیادی آن هم در محرومترین مناطق تهران ظهور پیدا کرد، جریانات سیاسی و گروههای اقتصادی به دنبال مصادره مجموعه آمدند، اما این در وجود و ذهن تمام بچهها نهادینه شد که باید استقلال مجموعه را با همة سختیها و مشکلاتی که وجود دارد، به صورت تام و تمام حفظ کنیم.
محمدقلی: مجموعه ما مردم نهاد است، یعنی به هیچجا وابسته نیست. کمکهایی هم که جذب میکند، از مجموعههای مردمی و نهادهای عمومی است. چون بچههای ما به جز دو سه نفر از بچههای کادر حقوق نمیگیرند، هزینههایمان به شدت پایین است. یعنی همان نخبه المپیادی که برای تدریس در آموزشگاههای کنکور ساعتی 100-150 به او پیشنهاد میکنند، میآید با اعتقاد و ایمان و با تمام وجود با بچههای محروم اما مستعد جنوب شهری کار میکند و ریالی پول نمیگیرد. این است که اثر کار در دل دانشآموز و خانوادهاش نفوذ میکند. البته یک حق عضویت ترمی هم از بچهها دریافت میشود که خود خانوادهها با طیب خاطر پرداخت میکنند و میدانند صرف هزینههای آب و برق و ماژیک و کاغذ و ... میشود.
در همه این سالها مشکل و دشواری خاصی نداشتید؟
درخور: اصل کار لطمه نمیخورد. ما دنبال یک طرح زندگی مشترک با بچهها بودیم، حقیقت مسئله این است که ساختن انسان دو وجهه دارد: یک وجهة ظاهر و جسد کار است که همان طرح و برنامه و کلاس و اردو و هیأت است و یک وجهه، آن روح و جان تربیت است که در اثر این ارتباط و زندگی مشترکی است که بین مسئولین و مربیان و مخاطبین شکل میگیرد. اگر شما توانستید آن را سالم کنید و به آن جهت بدهید، آن وقت این حرکت با همه سختیها و دشواریها مؤثر واقع میشود.
ساختار تشکیلاتی کانون بر اساس سه عنصر تحصیل، تهذیب، ورزش شکل گرفته است؟
محمدقلی: بله، هر 10-15 دانشپژوه و یا دانشآموز ذیل یک دانشجو و یا طلبهای که خود معمولاً پرورش یافته این سیستم است، قرار میگیرند. هر کدام از گروهها، یک حلقه میشوند که سرحلقه آنان تمام ارتباطات با خانواده و مدرسه و محیط را چک میکند. این حلقهها یک دوره را تشکیل میدهند و دورهها از حیث تشکیلاتی و ساختاری به کانون وصل میشوند. شوراهایی هم تعریف شدهاند که سازوکار برنامهریزی و هماهنگ کردن برنامههای اینها با یکدیگر و با مجموعه کانون را بر عهده دارد. طراحی ریزبرنامهها مانند هیئت این نوجوان، اردویش، کلاسهایش و ... کار شوراهاست. کانون یک سری انجمنهای تخصصی دارد که در آنها تولید فکر و محتوا میشود. در واقع محتواهای برنامههای کانون برای ارائه به همان دورههای تشکیل شده از حلقههای دانشآموزی در این انجمنها تعیین میشود. انجمنها دو گونهاند: علمی و فرهنگی. انجمنهای علمی مانند انجمن ریاضیات، انجمن فیزیک، انجمن شیمی و انجمن کامپیوتر و انجمن شیخ بهایی که مختص اختراعات و ابتکارات است.
در این انجمنها دقیقاً چه اتفاقی رخ میدهد؟
محمدقلی: در هر انجمن، بچههای متخصص و قویِ صاحب عنوان و دارنده مدال المپیاد مانند هیئت علمی دانشکده برنامه، محتوا و مربی تدوین میکنند و از صفر تا صد مثلاً آموزش ریاضی به یک دانشآموز که از سوم راهنمایی وارد مجموعه میشود تا پایان دبیرستان را برنامهریزی و طراحی میکنند؛ از معلم و استاد و جزوه و کلاس و آزمون او گرفته تا آموزشهای تخصصی برای حضور در عرصه المپیاد.
انجمنهای فرهنگی چطور؟
گلردی: «انجمن حکمت» سیر مطالعاتی بچهها را از ابتدای ورود به مجموعه تا انتهای دبیرستان پیگیری میکند، مطالعه و مباحثه آثاری مانند کتابهای شهید مطهری تا دوران دانشجویی ادامه دارد. «انجمن ثقلین» برنامههای قرآنی را در مجموعه پیاده میکند که البته در دوران راهنمایی نمود بیشتری دارد. «انجمن شهید آوینی» برنامههای هنری و رسانهای را دنبال میکند که البته بیشتر در فضای دانشجویی فعال است. این انجمن، بچههای با استعداد و خوشفکر را جذب میکند و آنها را در یک برنامه متمرکز و منسجم پرورش میدهد.
این انجمن، با تربیت امثال آقای شهبازی، نویسنده کتاب «ماهبندان» که در نمایشگاه کتاب امسال از پرفروشترین کتابها بود، نشان داده حرفهای زیادی برای گفتن دارد. یا آقای صادق لطفی که کار تولید تیزرها و کلیپهای ما را انجام میدهند و با صدا و سیما هم همکاری خوبی دارند.10-12 نفر از بچهها یک سال است کلاسهای تخصصی انجمن سینمای جوان را میروند. به طور کلی، ما استعدادهای بچهها را شناسایی میکنیم و براساس روحیات و سلایق خودش به آن جهت میدهیم.
در میان برنامههای فرهنگی، کدام یک برجستگی و اولویت دارند؟
گلردی: ما تقریباً از سه سال پیش به این نتیجه رسیدیم که باید به فضای دوران راهنمایی ورود پیدا کنیم، آفات دوران دبیرستان باید از لایههای پایینتر چارهجویی شود. با توجه به ظرفیت نیروی انسانی مجموعه سه سال قبل از بلوغ یعنی از ابتدای راهنمایی را مدنظر قرار دادیم و با توجه به روایات، به ویژه روایتی که میگوید: «منْ قَرَأَ الْقُرْآنَ قَبْلَ أَنْ يَحْتَلِمَ فَهُوَ مِمَّنْ أُوتِيَ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ کسی که قرآن را قبل از بلوغ قرائت کند، در همان سنین کودکی به او حکمت میبخشند.» تصمیم گرفتیم برای انس با قرآن بچهها برنامهریزی کنیم. چون انس با قرآن کاری با انسان میکند که هزار هزار برنامه دیگر نمیتواند. برای این سن، حفظ موضوعی از جزء 30 به صورت کوتاه و مستمر شروع کردهایم و برای آن هم، دفترچه حفظ آیات چاپ کردهایم. البته در همین برنامه عمومی هم، نگاه نخبهپروری داریم تا از میان همین بچهها مربی تربیت کنیم. این کار نوپا، تأثیرات عجیبی داشته از جمله که اخلاق و روحیات بچههای نخبه که برخی خودپسندیهای خاصی هم دارند، کامل تغییر داده؛ به گونهای که کادر مدرسه و اعضای خانواده انگشت به دهان ماندهاند.
در بعد ورزش چطور؟
محمدقلی: ورزش را دیگر انجمنی ندیدهایم و خود کانونها رأساً برنامهریزی و اقدام میکنند. در هر کانون، یک مسئول کانون مدیریت مجموعه را بر عهده دارد، یک معاونت اجرایی دارد که اجرائیات و برنامههای مجموعه را در کنترل دارد. یک معاونت فرهنگی که کار برگزاری هیئتهای هفتگی، جشنها، مراسمات، مناسبتها، فضاسازی داخل مجموعه، اردوها را انجام میدهد. یک معاونت علمی هم قرار دادهایم تا حال و هوا و ظرفیت و استعداد بچهها را به اتاق فکرهای بالادستی برساند و سیاستها و برنامهها و به تعبیر بهتر خوراک فکری و برنامه علمی را از بالا در محیط مجموعه منتشر و اجرا نماید.
انجمنها فراتر از شعبات کانونها هستند؟
محمدقلی: بله، اینها همان هیئتهای علمی یعنی دانشکدهها هستند که شعبات کانون از جهات علمی و فرهنگی از اینها خدمات و محتوا میگیرند. بخش تولید محتوا بر عهده انجمنها و بخش عملیات در خود کانونها تعریف میشود.
مسئول حلقهها را چه کسی تعیین میکند؟
محمدقلی: مسئول کانون. بچههای هر حلقه توسط مسئول حلقهها استعدادسنجی میشوند، مثلاً مسئول میگوید خوب است سه نفر از این افراد در فضای المپیاد ریاضی بروند، سه نفر دیگر المپیاد فیزیک، دو نفر در المپیاد کامپیوتر. بعد این سه نفر مستعد کار در المپیاد ریاضی از حلقه کانون در منطقه 19 و آن پنج نفر مستعد کار در المپیاد ریاضی از حلقه کانون در منطقه 16 از طریق معاونت علمی هر کانون در اختیار مسئول دوره قرار میگیرند. هر دوره عبارت از حلقههای کانونها در مناطق مختلف است که از یک زمان شروع شدهاند. مثلاً دوره 20 ممکن است 50 حلقه داشته باشد. بعد این سه و پنج نفر از حلقههای مختلف یک دوره در یک جا جمع میشوند و کلاس المپیاد ریاضی برگزار میشود.
چگونه به این الگو رسیدهاید؟
محمدقلی: این الگو کاملاً بومی و تجربی است و در اثر گذر زمان شکل گرفته. ما یک تجربة عینی موفق جلوی چشمان نداشتیم، خودمان بخشهای زیادی از این الگو را با آزمون و خطا تجربه کردیم.
شکلگیری حلقهها بر اساس تعداد افراد است؟
محمدقلی: بله، تقریباً هر 10 -15 نفر یک حلقه را تشکیل میدهند. برخی از برنامهها مانند هیئت هفتگی، اردو و ... داخل خود مجموعه برگزار میشود؛ اما وقتی برنامهها تخصصی میشود، یعنی یک کانون کشش برگزاری آن برنامه را ندارد، از اداره کانونها بیرون میرود و به انجمنها ارتباط پیدا میکند.
شناسایی استعدادها بر عهده کیست؟
محمدقلی: مسئول حلقه استعدادسنجی میکند، اما براساس نظام استعدادسنجی کانون. دانشآموز از همان ابتدای ورود از سال سوم راهنمایی و اول دبیرستان یک استعدادسنجی میشود و براساس آن، مشخص میشود که علاقهها و استعدادهای او چیست. مسئول حلقه عمدتاً از بچههای دانشجوی مهندسی است که خودش پرورش یافته این سیستم است و در اثر تعامل با دانشآموز و ارتباط با خانوادهاش او را شناسایی میکند و تمامی اطلاعات او را در پروندهاش ثبت میکند. هر دانشآموز یا عضو کانون یک پرونده مختص به خود دارد.
اعضا بعد از ورود به دانشگاه رها میشوند؟
درخور: اینها همه توضیحات بدنه دانشآموزی ما بود. در سال 85، عمده بدنه کانون دانشجو شدند و این مسئله، نیاز به بازنگری در ساختار کانون را تشدید کرد. از همین جهت، بنیاد امام حسن مجتبی (ع) تأسیس شد. همه فعالیتهایی که توضیح داده شد، زیرمجموعه بنیاد امام حسن مجتبی (ع) است.
مسئول بنیاد که خود آقا رسول هستند، مسئول کانون دانشپژوهان را تعیین میکنند که چهار شعبه برادران و یک شعبه خواهران دارد. یک مجمع عمومی هم وجود دارد که تجمع همه افراد و اعضای کانونها و اتاق فکرها و انجمنها و معاونتهاست. دو کمیسیون تربیتی و علمی هم مرتباً بر محتوای انجمنهای فرهنگی و علمی نظارت میکند. یک هیئت تشخیص نظارت هم ورودی اعضای مجمع را و عضویت آنها را بررسی و تأیید میکند. این مجمع و دو کمیسیون و هیئت تشخیص فراتر از کانونها هستند. ذیل مسئولین کانونها، ستادی وجود دارد تحت عنوان شورای راهبردی که متشکل از مسئولین و معاونتهای کانونها و نمایندگان آن دو کمیسیون تربیتی و فرهنگی است. شورای راهبردی، تصمیمگیرنده و هماهنگ کننده همه تصمیمات کانون است.
محمدقلی: اگر هدف مجموعه، تربیت جوانهای شیعه انقلابی متخصص است، ما نباید بچههایی که بعد از چند سال به یک قوتهایی از لحاظ علمی و اعتقادی و فرهنگی و ولایی رسیدهاند، بعد از ورود به حوزه یا دانشگاه رها میکردیم. جدا از این موضوع، باید بدانید که اداره مجموعه کانونها به دست و ایده خود همین بچههای کانون انجام میشد. یعنی همان بچهها به صورت چرخهای و گردشی، معمولاً سه روز در هفته برای مجموعه وقت میگذارند. این بود که در کنار مجموعه دانشآموزی، کانون دانشجویی را نیز راهاندازی کردیم. این کانون متشکل از چند مرکز رشد است: مرکز رشد علوم پایه، مرکز رشد فنی و مهندسی، مرکز رشد فرهنگی - رسانهای و مرکز رشد علوم انسانی. مرکز رشد یعنی چه؟ یعنی یک کار تمرینی تخصصی علمی جدی قبل از ورود مستقیم به جامعه.
فرض کنید در مرکز رشد فنی و مهندسی یک کارگروه تشکیل میشود به اسم «کارگروه انرژی». این کارگروه متشکل از بچههایی است که روی سلولهای خورشیدی کار جدی علمی میکنند. ما میگوییم بروید نیازها و نقاط راهبردی مدل استراتژیک نیازهای نظام را شناسایی کنید. ظرفیتها و علایق خودتان را هم ببینید. توان و انرژیتان را بگذارید روی آن نقطه راهبردی تا بتوانید باری از روی دوش نظام بردارید. بعضی از مجموعهها فکرشان این است که ما نیرو تربیت کنیم، این میشود نور و هر جا و هر مکانی که رفت، پیرامون خودش را روشن میکند. این نگاه، خیلی حداقلی و کوچک است. ما باید بتوانیم نیازهای نظام را با علایق خودمان تطبیق بدهیم.
یک شعبه از کانون هم برای دختران است. برای پرورش دختران نخبه هم برنامه داشتهاید؟
محمدقلی: بحث خواهران یکی از دغدغههای جدی مجموعه بوده است. چون اولاً بخش خواهران را خود خواهران باید انجام بدهند. بنده نمیتوانم برای دخترهای ابتدایی برنامهریزی و کار کنم؛ اگرچه من میتوانم کار پشتیبانی را انجام دهم. از این جهت، مسئول کار خواهران خانم خود بنده است که به اتفاق خانمهای دیگر بچهها کار را جلو میبرند. تشکیلات خواهران چهار سال است که به صورت تمرینی و منقطع کار میکند؛ اما از امسال کارشان جدیتر شده و از دختران نخبة ششم ابتدایی جذب داشتهاند. البته کار خانمها ظرایف و حساسیتهایی دارد که اصلاً قابل مقایسه با کار برادران نیست؛ از این جهت، کار یک مقدار حالت آموزشگاهی دارد؛ چون دختر باید یک ساعتی بیاید و یک ساعتی برود. نوع برنامهریزی و محتواسازی هم خیلی متفاوت است. چون نقش مادری بسیار اساسی و مهم است، ما در کانون خواهران دیگر هدفگذاری برای المپیاد نداریم و کار بیشتر حالت تربیتی و فرهنگی دارد. کار خانمها در حال تمرین و تدوین است و هنوز به الگوی دقیق و مشخصی از کار خانمها نرسیدهایم.
بنیاد امام حسن مجتبی (ع) چه بخشهای دیگری دارد؟
محمدقلی: یک خیریه هم داریم به اسم «رهپویان پیام غدیر». در این خیریه، ما دانشآموزان نخبه مستضعف را شناسایی میکنیم و از آنها حمایت مالی ماهانه مستمر میکنیم. منابع مالی خیریه از بین همین بچههای کانون و خانوادههای آنها و خیرین تأمین میشود. سیستم کار به این شکل است که نخبهای را در یک خانواده محروم شناسایی میکنیم. به خانوادهاش اعلام میکنیم مثلاً مشروط بر اینکه این دانشآموز معدل زیر 5/19 نیاورد، ما ماهی 150 هزارتومان به لحاظ مالی از شما حمایت میکنیم. همین موضوع انگیزهای میشود که خانواده با تمام برنامهای که دارد، حواسش روی این فرزند نخبهاش متمرکز شود.
صندوق وام دانشجویی برای کادر کانون نیز در نظر گرفته شده که الحمدلله گردش مالی خوبی دارد. هیئت «کریم آلطاها» نیز داریم که برنامههای هیئتی فرامجموعه را بر عهده دارد و برنامههای مناسبتی عظیم و وسیع در کل جنوب شهر برگزار میکند با حضور سخنرانان و مداحان بزرگ کشور. این هیئت کلان دیگر محدود به کانون نیست و از مردم هم دعوت میکند. یعنی هم بعضی از اوقات برنامههای تجمیعی هیئتهای کانونها را برگزار میکند و هم برنامههای عمومی دارد.
چرا این ساختار حجیم همچنان کارا و پویا باقی مانده؟
محمدقلی: نکته مهم اینجاست که ساختار براساس نیروی انسانی توسعه پیدا کرده است. یعنی اینطور نبوده که ما از همان ابتدا خیریه و هیئت و انجمن علمی و معاونت فرهنگی و اینها داشته باشیم. ما نیازها را میدانیم، اما براساس نیروی انسانی و توان اداره، مجموعه را گسترش دادهایم. مجمع عمومی در حکم شورای سیاستگذاری است. تمام تصمیمات مجموعه به اطلاع یک روحانی به نام حاج آقای صالحان رسانده میشود تا با مبانی فقهی اسلامی و منویات و مطالعات آقا ارزیابی شود. چون تربیت یک نیروی ولایی مؤمن بدون اتصال به منبع دین به انحراف میرود. خطر چنین تربیتی به مراتب بیشتر است.
چرا؟
محمدقلی: اگر فردی بخواهد در جامعه اسلامی کار تربیتی بکند، باید اولاً نگاهش کاملاً به رهبری و ولایت باشد و ثانیاً دستشان در دست یک عالم جا بگیرد. اگر کسی با یک عالم مانند حاجآقا صالحان وصل شد، دیگر امنیت پیدا میکند و در همه صحنهها هم پای کار میآید. هر چقدر بیشتر بتوانید این بچهها را با مبانی آشنا بکنید و دستشان را بدهید دست علما، در این فضا و محیط بیشتر میمانند.
واکنش و مواجهه تشکیلات شما با مسائل سیاسی چگونه است؟
محمدقلی: در ساختار بنیاد، دفتری تعبیه شده به نام «دفتر بصیرت». در این دفتر، بچههایی که علاقمندی و نخبگی بیشتری در عرصه تحلیل مسائل سیاسی اجتماعی دارند، حضور دارند و مرتباً مطالعات تاریخی و جریانشناسی میکنند. ماحصل این مطالعات باعث میشود بچهها پرقوت شوند. یک سری سلسله جلسات هم برگزار میکنیم تا بچهها با گروهها و جریانهای مختلف آشنا میشوند. کانون بیانیه سیاسی رسمی نمیدهد. ما به بچهها میگوییم همه آزاد هستید، اصلاً اگر میخواهید بروید ستاد انتخاباتی بزنید؛ اما به معیارها و رهنمودهای حضرت آقا توجه کنید.
در این مسیر دشوار تربیتی، با چه موانع و مشکلاتی مواجه بودید؟
محمدقلی: موانع همیشه هست، حسادتها و دشمنیهایی بوده که حتی مجموعه را تعطیل کنند! موانع را باید تدبیر کرد، بچهها از جان و دل برای مجموعه وقت میگذارند. ممکن است کسی که ازدواج میکند، ارتباطش با مجموعه کمتر شود، اما قطع نمیشود. براساس همین نیاز ما سعی کردیم برای متأهلین نیز برنامهریزی و سیاستگذاری کنیم. هرچه جلوتر میرویم، افق روشنتر میشود. واقعاً اگر برای کاری، نیرو پای کار باشد و بچهها همدل و همراه باشند، مانعی به آن معنا وجود ندارد. ممکن است مجموعه افت و خیز داشته باشد، اما توقف ندارد. برای هر مسئلهای که پیش میآید، سریعاً جلسه شورای راهبردی تشکیل میدهیم و تدبیر میکنیم. آنچیزی که حقیقتاً میتواند یک ایده را به سرانجام برساند، جریان اعتقادی و فضای ایمانی است که پای کار میآید. مجموعه به جایی رسیده که این ظرفیت را دارد که اگر من هم پایم را خطا بگذارم، عذرم از مجموعه خواسته میشود. چون آنقدر با هم نشستهایم و بلند شدهایم و اساسنامة خوبی نوشته شده، هر جا مجموعه حرکتش کند شود، سریع آن را بازسازی میکنیم.
درخور: فکر میکنم با ارزشترین چیزی که ما داریم، نیروی انسانی ماست. سه عامل در تقویت و تحیکم نیروی انسانی مجموعه مؤثر بوده که خود این سه عنصر پاشنه آشیل مجموعه را مشخص میکند. عامل اول، بحث تقوا است، آن هم تقوا در جریان کار. تا وقتی وارد کار نشدهایم، همه ما نه اهل غیبت هستیم، نه حسود هستیم؛ بیتقواییها در عمل خودش را نشان میدهد. حالا این افراد تشکیلات که در حکم آجرهای مستحکم یک ساختمان هستند، ملاتی میخواهند که به یکدیگر متصل شوند. این ملات، صمیمیت و برادری است. اگر این صمیمیت و برادری نباشد، این ساختمان دوام ندارد. الحمدلله کانون فضایی است که بچهها با یکدیگر زندگی میکنند. سومین عامل، استمرار کار است. سختترین کارها، کارهای بادوام است. شما اگر کاری را که بیش از یک ربع طول نمیکشد، چهل روز، دو ماه، یک سال انجام دادید، هنر کردهاید. روایت با این مضمون زیاد داریم که «قَلیلٌ یَدوُمُ خَیْرٌ مِنْ کَثیرٍ مُنْقَطِعٍ» قرآن کریم هم میفرماید: «إنَ الََذینَ قالوا رَبُناالله ثُمَاستَقاموا تَتَنَزَلَ عَلَیهِما» اگر استقامت نباشد، آن دوام نباشد، در نهایت کار زمین میخورد. به همین خاطر، مجموعه یک فضایی ایجاد کرده تا آنجایی که ممکن است نیروهایی که میتوانند به فضای کانون برگردند و در آن کار کنند. ما سعی کردیم انواعی از ارتباط تعریف کنیم تا آن نیروی انسانی همچنان حفظ شود.
آیا به فکر انتشار یا تبلیغ این الگو افتادهاید؟
محمدقلی: شبکه جبهه فرهنگی انقلاب باید با هم ارتباط بگیرند و به هم وصل شوند. ما مرتباً جلساتی با مجموعههای مشابه خودمان داشتهایم. محور جلسات هم خودمان تعیین میکنیم، مثلاً روشهای جذب مخاطب، برنامه برای تربیت مربی و ... شاید در سال گذشته بیش از ده مجموعه اردبیل و مشهد و شیراز و جاهای مختلف آمدهاند و کار ما را به صورت مستقیم دیدهاند. البته کار نمایشگاهی برای معرفی مجموعه هم داریم.
اگر حرف یا نکته خاصی مانده، بفرمایید.
محمدقلی: اولاً باید از شما که در زمینه اشاعه معروف کار میکنید، بسیار تشکر کنیم. ثانیاً ما دو نوبت برای اهدای مدال خدمت آقا رسیدهایم، منتظریم و تقاضا داریم یک جلسه دیگر خدمت ایشان برسیم و طرح جامع آموزشی تربیتی استعدادهای برتر به نام «برنا» به صورت مکتوب تقدیم کنیم، مخصوصاً که ایشان اخیراً مطالبهای از نخبگان داشتند مبنی بر راهاندازی شبکه نخبگان.