
سرویس حاشیه نگاری _ محمد زندی: دومین قسمت از سریال تاریخی و عاشقانه «شهرزاد» به تازگی در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. مجموعهای که حسن فتحی آن را کارگردانی می کند؛ کسی که سابقه سریال موفق تاریخی دیگری با عنوان «مدار صفر درجه» را هم در کارنامه کاری خود دارد.
«شهرزاد» البته اولین پروژه او در مقیاس نمایش خانگی است و این موضوعی است که می تواند هم نقطه پرش و هم نقطه پرتگاه حسن فتحی باشد.
برای دانستن این موضوع که چرا «شهرزاد» می تواند بدل به یک نقطه تاریک در کارنامه حسن فتحی شود، باید نگاهی به سابقه پخش و توزیع سریالها در شبکه نمایش خانگی انداخت.
اوایل سال 1389 بود که محمدحسین لطیفی به سراغ مجموعه ای با عنوان «قلب یخی» رفت. لطیفی برای نخستین کارش در این حوزه، فیلمنامهای از حامد عنقا را دستمایه کار قرار داد که کشش لازم را برای جذب مخاطب داشت. حمید فرخنژاد، حسین یاری، حمید گودرزی، مهراوه شریفی نیا، الناز شاکر دوست و ... هم به عنوان بازیگر انتخاب شدند و کار کلید خورد.
اما مشکلات کار تنها بعد از پخش چند قسمت، خودشان را نشان دادند و تاخیرها در ارائه سریال باعث شد مخاطب از داستان فاصله بگیرد. به طوری که این سریال برای پخش یازده قسمت فصل اول، پنج ماه زمان برد و این در حالی بود که قرار بود هر هفته یک قسمت از آن پخش می شد که اگر این اتفاق می افتاد، باید در طول دو ماه، فصل نخست پایان می یافت.
این مسئله در کنار باقی مشکلات از جمله کنار کشیدن برخی بازیگران و مساحث مالی باعث شد تا «قلب یخی» مخاطب خود را از دست بدهد و در نهایت در فصل سوم با کنار رفتن لطیفی و آمدن سامان مقدم، نه تنها بازیگران تغییر کنند، بلکه کل داستان سریال نیز دستخوش تغییر شود و عملا جز یک نام چیزی از «قلب یخی» نماند. بعد از فصل سوم نیز این سریال عملا به پایان رسید.
در همان زمان که فصل نخست «فصل یخی» پخش می شد، مهران مدیری با سر و صدای زیاد «قهوه تلخ» را به بازار نمایش خانگی عرضه کرد. سریال مدیری با توجه به اینکه همان تیم همیشگی طنز او را یاری میکردند و تبلیغات زیاد و البته جوایزی که در نظر گرفته شده بود، ظرفیت زیادی را برای جذب مخاطب ایجاد کرد. این موضوعات در قسمت های اول به خوبی خودش را نشان داد و قهوه تلخ با استقبال مخاطبین روبرو شد.
سریال مهران مدیری با این پیام که لطفا کپی نکنید، توزیع می شد اما بعد از مدتی با عدم استقبال مخاطبین روبرو شد و تقریبا با پایان فصل نخست، از هیجان مخاطبین برای تماشای آن کاسته شد.
ضمن اینکه قهوه تلخ نیز با مشکل عدم توزیع به موقع مواجه بود. در این وضعیت اخباری نیز به گوش میرسید که هدایای این سریال به برندگان آن اهدا نمی شود. این موضوعات باعث شد مخاطبین دیگر توجهی به پیام مدیری مبنی بر کپی نکردن سریال توجهی نکنند و نسخه های اینترنتی و کپی آن در فضای مجازی و بازار دیده شود.
این مسائل باعث شد که مدیری دست به اقدام عجیبی بزند و در حالی که هنوز این مجموعه به سرانجامی نرسیده بود، ناگهان متوقف شود که بسیاری آن را توهین به مخاطب برشمردند. مهران مدیری از آن زمان تا امروز دائما در حال تولید سریال های طنز برای نمایش خانگی است و این موضوع آنقدر تکرار شده است که کمتر کسی در ذهن خود می تواند این سریال ها را دسته بندی کند.
سومین سریالی که وارد شبکه نمایش خانگی شد «ساخت ایران» بود. سریالی که نام محمدحسین لطیفی را بر پیشانی داشت و این دومین تجربه لطیفی در ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی محسوب میشد.
سریالی که با بازی محمدرضا گلزار و امین حیایی از اسفند ماه سال 90 وارد شبکه نمایش خانگی شد و طبق معمول با استقبال خوبی مواجه شد. اما این سریال هم همان گرفتاریها را پیدا کرد. پخشش با وقفه مواجه شد و نسخههای قاچاق آن هم روانه بازار شدند. البته این سریال بر خلاف دیگر سریالها با فرجام بهتری روبرو شد و در نهایت شاهد پایان آن بودیم. دو سال بعد نیز این سریال از شبکه آی فیلم پخش شد.
تولید سریال تنها کاری نبود که تهیهکنندهها برای حضور در شبکه نمایش خانگی به آن فکر میکردند. مجموعه «شام ایرانی» به کارگردانی بیژن بیرنگ مسیر دیگری را در این حوزه گشود. این برنامه که با نگاهی به برنامههای شبکههای ماهوارهای، تولید شده بود پس از پخش سری اول با حضور رامید جوان، اشکان خطیبی، سروش صحت و مهدی پاکدل به مشکل خورد. در بخش دوم بازیگران زن حضور داشتند و همین باعث شد روند صدور مجوز برای این مجموعه طول بکشد و باعث وقفه در پخش آن شود.
در واقع تقلیدی بودن و وقفه های طولانی که معضل همیشگی سریال های نمایش خانگی است، باعث شد «شام ایرانی» مورد استقبال قرار نگیرد و بیژن بیرنگ در این کار ناموفق شود.
بعد از این نمونهها کارگردان سریال «مختار» هم پا به این عرصه گذاشت و سریال طنز «شاهگوش» را ساخت که البته هیچ نشانی از امضای داوود میرباقری بر آن نبود و با وجود اینکه استقبال مخاطب و منتقدین راضی کننده نبود اما این سریال از معدود مجموعه های نمایش خانگی بود که به سرانجامی رسید و طبق برنامه ریزی ها ساخته و توزیع شد.
کمال تبریزی دیگر کارگردان مطرح کشورمان بود که به سراغ این حوزه رفت و شانس خود را در ساخت سریالهای نمایش خانگی آزمود.
«ابله» عنوان سریالی بود که از بازیگران مطرح استفاده می کرد و با گریم های عجیب و جالب توجهش به نظر می رسید می توانست مخاطبین زیادی را جذب کند.
اما «ابله» اصلاً نتوانست در جذب مخاطب موفق باشد. چنانکه که در همان زمان پخش نیز چندین بار صحبت از تعطیلی آن به گوش می رسید. بالاخره این مجموعه هم طبق انتظار در سکوت خبری نیمه کاره ماند و کسی هم درباره سرانجام آن پرس و جو نکرد.
اما در کنار این سیل عظیم از سریالهای نیمه کاره و شکست خورده، میتوان به پروژهی شکست خورده و سردستی «عشق تعطیل نیست» به کارگردانی «بیژن بیرنگ» نیز اشاره کرد که تقریباً تمام آثار اخیر او شکست خورده، تقلیدی، نیمهکاره و توقیف شده بودهاند. با این وجود، حضور «محمدرضا گلزار» در کنار «مهناز افشار» در این سریال و هنرمندان طنزی مثل «بهنوش بختیاری» و «علیرضا خمسه» باعث شد تا دوباره عدهای به امید تکرار موفقیت آثاری چون «خانهی سبز» و «همسران» به سرانجام آن خوشبین باشند.اما تماشای یک قسمت از این سریال کافی بود برای پیشبینی فرجام ناخوشایند آن.
یک کپی سردستی و غیربومی و بدتر از همه غیرمفرح و بیمزه از سریال آمریکایی «فرندز» که نشان میداد هیچ تلاشی در بخش فیلمنامهنویسی آن صورت نگرفته است. عواملی که باعث شد تا در آخرین روزهای سال گذشته خبر تعطیلی این سریال مطرح شود و حالا با گذشت چندین ماه از این زمزمهها و تعطیلی سریال، هر یک از عوامل دیگری را دلیل تعطیلی معرفی میکنند. چنانکه «مهناز افشار» در صفحهی اینستاگرام خود از مردم بابت نیمهکاره ماندن «عشق تعطیل نیست» عذرخواهی کرد و به صحبتهای «بیژن بیرنگ» که بازیگران را مسبب این وضعیت خوانده بود، واکنس نشان داد.
در واقع سریال های نمایش خانگی به دلیل عدم احترام به مخاطب، امروزه اعتمادی میان جامعه و خانواده ایرانی ندارد. البته نمیتوان همه مشکلات را فقط به کیفیت ضعیف آثار و یا برخی سودجوهیها ربط داد.
تولید سریال برای سیما قواعد مشخصی دارد، سرمایهگذار سازمان صداوسیما است و بعد نظارتی آن را خودش انجام میدهد. معمولا سریالها یا کامل تولید میشوند و بعد از انجام نظارتها و ممیزیهای مورد نظر سازمان روانه آنتن میشوند و یا تلاش می شود در تولیداتی که همزمان با پخش، کار ساخت هم جریان دارد، زمانبندی به گونهای باشد که وقفه در پخش سریال به وجود نیاید.
در حوزه شبکه نمایش خانگی مسئله کاملا متفاوت است. تولیدکننده، بخش خصوصی است، و نظارت را بخش دولتی به عهده دارد. سریالها کامل (به دلیل ریسک در سرمایه گذاری) تولید نمیشوند و کامل مجوز پخش نمیگیرند تا در یک بازه زمانی مرتب وارد بازار شوند. تولید و عرضه در کنار هم صورت می گیرد و هر مشکلی در این حوزهها خواسته و نا خواسته وقفه در پخش را به همراه دارد.
اما به نظر می رسد داستان سریال «شهرزاد» کمی متفاوت باشد. زیرا از سازندگان این مجموعه برای همه چیز برنامهریزی کرده اند و برای اولین بار قرار است «شهرزاد» توسط یک شرکت آلمانی که به طور مشترک در تهیه این سریال نقش داشته است، حتی در کشور های دیگر نیز پخش شود.
نکته مهم دیگر این است که عوامل سریال برای ساخت آن ارزش قائل شدهاند و چندین مراسم برای معرفی آن برگزار کردهاند. ضمن اینکه نبایداز سرمایهگذاری این سریال تاریخی غافل شد که این خود نشان دهنده توجه حس فتحی کارگردان موفق تلویزیون و سینما به «شهرزاد» به عنوان یک اثر فرهنگی دارد. اثری که قرار است نیاز مخاطب ایرانی به تماشای سریالهای بی کیفیت ترکیهای را مرتفع کند تا اعتماد مخاطبین ایرانی را که هیچ گاه به سریال های نمایش خانگی جلب نشد، به دست بیاورد.