به گزارش حلقه وصل، پویان عسگری منتقد سینما درباره فیلم «قصر شیرین» رضا میرکریمی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: باز هم رضا میرکریمی و باز هم یک فیلم خنثی، بیخاصیت و ملالآور دیگر که تظاهر به روزآمدی و دستیابی به استتیک «فیلم مدرن» میکند اما در همان مسیر اخلاقگرایی پوسیده و دیدگاه دمده حاکم بر سینمای «هنرینما» ایران قدم میگذارد.
میرکریمی در ادامه دو فیلم پیشپاافتاده قبلیاش «امروز» و «دختر» که گویای مشت خالی او در امر فیلمسازی بودند در «قصر شیرین» هم با تمرکز بر سکوتِ توام با سبعیت یک مرد بیحوصله، و بیاعتنایی محض به ملزومات درام و شخصیتپردازی به بهانه حصول به «درام مدرن»، به «لال بازی» شخصیت اصلی و تحقیر شخصیتهای فرعی میرسد و اینگونه سهگانه «لال بازی»اش را تکمیل میکند!
جایی که فیلمساز حرف انضمامی و ایده قابلتوجه فرمال برای عرضه ندارد و در غیاب بیانگری واقعی، فرمالیسم هدفمند سینمایی و نظرگاه انسانی پیچیده، به روبنای صرفا شیک (توخالی)، کلیشههای زیباشناختی/اخلاقی مسلط بر فیلمهای هنری ایرانی و استعارهای لوس برآمده از «شازده کوچولو» پناه میبرد. اما زن حامله در «امروز»، دختر و عمه در «دختر» و زن مرده و بچهها در «قصر شیرین» نه عواملی برای کاتارسیس و پالایش احساسات سه مرد که همچون بهانههایی ناچیز در جهت تاکید بر مردسالاری حقبجانب عمل میکنند.
به شکل طبیعی زاویه دید فیلمساز در هر سه فیلم باید متمرکز بر این شخصیتهای فرعی و مسائل آنان و ظلمی که بر علیهشان روا شده باشد اما فیلمساز که بهرهای از شناخت این شخصیتها و پیچیدگیهای زیست آنها ندارد با رجعت به فهم مردانه ناقص خویش و قراردادهای روستاییوار منتج از آن، جای ظالم و مظلوم را تغییر داده و حقیقت را مصادره به مطلوب خود میکند.
میرکریمی در قالب سهگانه «لال بازی» فیلمهایی دروغگو با لحنی عبوس و فاقد حس طنز میسازد که متظاهر به انساندوستی و مواجهه انسانی با مسائل پیچیده اجتماعی هستند اما در باطن و ناخودآگاه همان انگارههای زشت و ضدانسانی موجود در سینمای معاصر ایران را برجسته کرده و در جمعبندی تماتیک به تایید دیکتاتوری مردانه میرسند. فیلمهایی بدون سیر و چشمانداز دراماتیک که به تقلیدهایی بیمنطق و میانمایه از سینمای پربار عباس کیارستمی میمانند. بعبارت بهتر شبح کیارستمی و میل به هنرینمایی طبیعت سینمای میرکریمی را در گذر زمان نابود کرده.
فیلمسازی تلفشده که با دو فیلم اولاش بخصوص «زیر نور ماه» نوید حضور یک کارگردان مستعد در سینمای ایران را داد اما در ادامه به یکی از همان فیلمسازان تیپیکال این سینما در نمایش معنویت باسمهای و اخلاقیات قراردادی، و یکی از مبصرهای سینمای گلخانهای برای حفظ نظم دولتی بدل شد.