شهدای مدافع حرم، اجر بیشتری دارند

انسان همه چیزش را فدا می‌کند که جانش را حفظ کند، اما شهید گران قیمت‌ترین کالایش را که جانش است به خدا می‌دهد و با خدای متعال معامله می‌کند. و خداوند هم به آنها بشارت می‌دهد چرا که طرف معامله‌شان خدای متعال است. برای همین است که حجاب‌ها کنار می‌رود و به ایشان مقام "عند ربهم یرزقون" و «عند ملیک مقتدر» و امثالهم اعطا می‌شود. در حالی همه بهشتیان دارای چنین درجاتی نیستند.
برخی مؤمنین در عبادات خود با خدا معامله می‌کنند و دنیا می‌خواهند. مثلاً نماز شب می‌خوانند که وسعت روزی پیدا کنند یا نماز می‌خوانند که خدا به آنها طول عمر عطا کند. این‌ها هر چند عبادت می‌کنند و هر چند که با خدا معامله می‌کنند اما از خدا دنیا می‌خواهند. شهید کسی است که دنیا را کلاً می‌دهد و آخرت را از خدا می‌گیرد.

شهدا هم درجات مختلفی دارند. برخی از شهدا تنها برای رضای خدا جانفشانی می‌کنند و فقط می‌خواهند خدا از عمل آنها راضی باشد و خدا آنها را دوست بدارد. این شهدا مصداق آیه شریفه "و من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله"  می‌شوند. کسانی که فقط برای رضایت خدای متعال جانفشانی می‌کنند و پاداش آنها هم مقام رضوان است. مقامی که اصل آن برای امیرالمؤمنین علیه السلام است و اصلاً این آیه شریفه نیز در شأن حضرت نازل شده است.

وجه تمایز دیگرِ شهدا، سختی کار و نوع دشمن و نیز تاثیری است که جهاد ایشان در حفظ اسلام می‌گذارد. برای همین است که شهدایی که با دشمنان سرسخت‌تر اسلام می‌جنگند و مظلومانه به شهادت می‌رسند اجر بیشتری دارند. از همین جهت به نظر می‌رسد که شهدای مدافع حرم از همین دسته هستند. چرا که با دشمنان سرسخت و ددمنشی می‌جنگند و سختی‌های بسیاری را در این مصاف تحمل می‌کنند.

بسیاری از این مجاهدان از کشورهای خود هجرت کرده و به مناطق جنگی رفته‌اند، بسیاری از ایشان خانواده خود را و فرزندان خود را گذاشته‌اند و به جهاد آمده‌اند و در این جهاد هم در سخت‌ترین  شرایط و با بدترین دشمنان پیکار می‌کنند. لذا به همین اندازه هم باید مورد تجلیل و تکریم قرار گیرند و این وظیفه تک تک ماست. البته نباید پنداشت که تکریم شهدا چیزی به مقام ایشان اضافه یا کم می‌کند زیرا کسی که «عند ربهم یرزقون» است و رزق مستمر از جانب حق تعالی دارد اصلاً نیازی به تکریم ما ندارد، بلکه واقعیت آن است که تکریم شهدا در واقع به نفع خود ماست و تکریم شهدا موجب عزت خود ما می‌شود.

می‌بینیم که در حال حاضر دو جریان افراطی و تفریطی مسلمان که در ظاهر امکان همگرایی با هم را ندارند و حتی گاهی با هم نیز درگیری‌هایی دارند، اما وقتی صحبت از تقابل با جریان اسلام ناب می‌شود هر دو متحد می‌شوند. چرا که اسلام ناب در برابر اسلام نفاق قرار دارد و اسلام نفاق نیز چهره‌هایی دارد. یکی از آنها خوارج و جملی‌ها است و دیگری اسلام بنی امیه است، اسلامی که به امپراطوری دنیایی منتج می‌شود و قرائت لیبرالی و سکولار از اسلام به حساب می‌آیند. اصلاً تمدن‌های لیبرالیستی امروز صورت رشد یافته‌ جریان بنی امیه است. این قرائت‌ها حتماً در مواجهه با اسلام حق و ناب، هم داستان و هم افق هستند و هر چند که ممکن است ظاهراً درگیری‌هایی داشته باشند اما در این هدف، متحد و هم پیمان می‌شوند.

الان شما می‌بینید که امریکا و اروپا که خود را مدعیان تمدن و عقلانیت می‌دانند با مرتجع‌ترین و سکولارترین دولت‌های منطقه در این موضوع متحد هستند که این موضوع، دقیقاً نشان دهنده این همگرایی تمام جریانات نفاق و شرک در برابر اسلام ناب است. یکی از بزرگان جمله ای دارند قریب به این معنا که می‌فرمایند آخرین جنگ ما با اسلام امریکایی است. این تعبیر بسیار دقیق و قابل تأمل است.