به گزارش حلقه وصل، «حسن رشوند»، دبیر گروه سیاسی روزنامه همشهری، طی یادداشتی با عنوان «امنیت و منافعملی حرف اول و آخر» نوشت:
بیش از یک ماه بود که هر روز صبح که شهروندان روسیه و اوکراین از خواب بیدار میشدند، منتظر این خبر بودند که نتیجه لشکرکشی و صفآرایی نظامی آنها در مرزهای مشترک، به یک درگیری و اقدام نظامی کشیده شدهاست یانه؟ این انتظارِ همراه با وحشت، سرانجام در صبح روز پنجشنبه با سخنرانی پوتین، رئیسجمهور روسیه آغاز شد. البته این آن چیزی نبود که روسیه بهدنبال آن باشد که اگر چنین بود، تاکنون روسها مسیر دیپلماسی را انتخاب نمیکردند و حدود ۲ماه پیش، مسکو پیشنهادهای امنیتی خود را درباره وضعیت ثبات امنیتی به اروپا و آمریکا ارائه نمیداد.
تنش زمانی بین این دو کشور شدت گرفت که مسکو در مقابل خویشتنداری خود و مشاهده روزانه موج رسانهای غرب و تحریک مقامهای آمریکایی و ارسال تجهیزات نظامی کشورهای عضو ناتو به اوکراین، بهجای پاسخ به پیشنهادهای امنیتی خود و عقبنشینی غرب از تصمیم بر عضویت اوکراین در ناتو، نتوانست جوابی برای کاهش تنشها در مرزهای شرقی خود پیدا کند. این سؤال مطرح است که در فاصله ۲هفته پرتنش چه اتفاقی افتاد که رئیسجمهور و وزیر امورخارجه روسیه که تا پیش از آن، هرگونه احتمال جنگ را رد میکردند، به فکر درگیری و حمله نظامی به همسایه شرقی خود افتادند.
پاسخ این سؤال را از همان زمان که لاوروف، وزیر امورخارجه گفته بود: «اگر جنگ به روسیه بستگی داشته باشد، جنگی رخ نخواهد داد، اما مسکو اجازه نخواهد داد منافع امنیتیاش نادیده گرفته شود و ما اجازه نمیدهیم که به منافع ما حمله شود»، میشد فهمید. امنیت و منافعملی آن چیزی است که روسها نشان دادهاند هیچگاه در مقابل آن کوتاه نخواهند آمد و این را میتوان از همان زمانی که آمریکاییها بهدنبال آن بودند تا با استقرار سپر دفاعموشکی در لهستان در سالهای ۲۰۰۸و۲۰۰۹ امنیت روسیه را تهدید کنند و روسها در مقابل آن گارد گرفتند، درک کرد.
درمقابل آن، اقدامی که آمریکاییها در آن مقطع میخواستند انجام دهند، ژنرال «یوری بالویفسکی» رئیس ستادکل نیروهای مسلح روسیه تشبیهی را بهکار برد و گفت؛ استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در نزدیکی مرزهای کشورش مانند آن است که به ما بگویند: «ما در خانه همسایه شما در خیابان مجاور هستیم. پیشنهاد میکنیم که در خانه شما مین کار بگذاریم تا تروریستها را اگر قصد هجوم به خانه شما را داشته باشند، نابودسازیم و برای اینکه نگرانی شما هم از بین برود، هر روز به شما اطلاع میدهیم که کار چگونه پیش میرود و حتی حاضریم شما را به مراسم مینگذاری دعوت کنیم. زمانی هم که کار تمام شد، به شما خبر خواهیم داد، پس نگران نباشید، در خانه خود مانند گذشته زندگی کنید، چراکه ما دوست شما هستیم. البته ما خود تشخیص خواهیم داد که چه زمانی باید دکمه انفجار مین را فشرد».
این تشبیه یعنی اینکه روسیه در راهبرد کلان خود هیچگاه اجازه نخواهد داد چیزی که موجب نگرانی او میشود و امنیت و منافع ملی کشورش را به خطر میاندازد، شکل بگیرد. خواه ایجاد سامانه سپر دفاعموشکی به بهانه خطر تروریسم باشد یا عضویت ناتو در حوزه امنیتی و عمق استراتژیک او، که از اهمیت بسزایی برخوردار است.
حتما روسیه تمایلی برای ورود به یک جنگ یا درگیری ناخواسته با اوکراین را نداشته است، اما وقتی پوتین در جایگاه رهبری که باید از منافع کشورش دفاع کند، تحولات آینده را رصد میکند و میبیند تعلل وکوتاهی چه مخاطراتی را برای او و کشورش رقم خواهد زد، تصمیم میگیرد تحریم و فشار اقتصادی را در مقابل دخالتها و مزاحمتهای امنیتی که هزینه بهمراتب سنگینتری را بر کشورش تحمیل میکند، بپذیرد. روسیه در موضوع اوکراین نمیتوانست عقبنشینی کند، چون هرگونه عقبنشینی بهمعنای عقبنشینی از تضمین و حفظ امنیت و بقای روسیه بود.
اما درمقابل حریفان سرسختی همچون آمریکا و انگلیس که کمر بستهاند تا روسیه را ساقط کنند، سؤال اینجاست که روسیه که نه در سال۲۰۰۸ و نه در سال۲۰۱۴ تا بهحال وارد پارادایم جدید تهاجم به سیاست و استراتژی آمریکا و انگلیس نشده است، چه برآورد و اطلاعاتی از وضعیت سیاسی، اقتصادی و نظامی این دو حریف و ناتو در اروپا دارد که با وجود آنکه میداند اروپا و آمریکا کمر همت بستهاند با فشار مضاعف تحریمی پشت روسها را به خاک بخوابانند، وارد پارادایم جدید تهاجم و اقدام نظامی به اوکراین که نه، بلکه اقدام نظامی غیرمستقیم نسبت به این حریفان داشته باشد.
نکته مهم و درسآموز از اقدام پوتین در حمله به اوکراین صرفنظر از تقدیر و تقبیح رفتار او، این است که باید برای چنین رهبران سیاسی که با دید آیندهنگرانه حریف را ارزیابی میکنند این امتیاز را قائل بود که تصمیم عاجل و درست میتواند سرنوشت ملتی را تغییر دهد. هنوز هم افسوس میخوریم که چرا زمانی که نخستین ناو جنگی آمریکا وارد خلیجفارس شد و امام راحل، آن پیر خوشضمیر که رفتار امروز آمریکا در منطقه را میدیدند، وقتی با گزارش برخی آقایان سیاسی مواجه شدند، فرمودند: «اگر جای شما بودم، نخستین ناو آمریکا را میزدم»، چرا آقایان با هزاران توجیه از این اقدام سر باز زدند که اگر آن روز این کار را میکردند، دیگر شاهد این همه پایگاه نظامی در بیخگوش خود نبودیم و رژه رژیم منحوس صهیونیستی را امروز در حوزه نفوذ خود در منطقه نمیدیدیم.
در نقطه مقابل، اگر آن زمان کسانی که امروز نسخه سازش با دشمن را تجویز میکند، در حمله صدام به کویت او را خالدبن ولید خطاب میکردند و قائل بودند باید در کنار صدام جنگید، اگر رهبر حکیم انقلاب که سالهای اولیه زعامت خود را میگذراندند، حضور در کنار حرکت جنونآمیز صدام را نهی نمیکردند، امروز باید در کنار عراق، نیمی از غرامت ۵۲میلیارد دلاری جنگ کویت را ما میپرداختیم که با تحریک دیگران وارد شده بودیم.
سکوت ما در جنگ کویت و عدمهمراهی با آمریکاییها در جنگ افغانستان به همان میزان در راستای امنیتملی و منافع کشور بود که حمله موشکی به پایگاه عینالاسد آمریکاییها در عراق ۲روز پس از شهادت سردار سلیمانی امنیت ملی ما را پاس داشت و ترامپی که بهقول خودش ۵۲نقطه کلیدی کشور را برای حمله نشانه رفته بود، مجبور به عقبنشینی کرد.