به گزارش حلقه وصل، چهاردهم تیر سال 1361، اتومبیل هیئت نمایندگی دیپلماتیک کشور حین ورود به شهر بیروت و بههنگام عبور از پست ایست و بازرسی توسط مزدوران حزب فالانژ لبنان متوقف شده و چهار سرنشین خودروی مزبور بهرغم مصونیت دیپلماتیک، توسط آدمربایان دستنشانده رژیم تروریستی بهگروگان گرفته شدند. در این آدمربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی بهاسارت درآمدند و طی اخباری رسمی و غیررسمی بعداً تحویل رژیم صهیونیستی داده شدند. دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» بهاسارت گرفته شد.
پاسخ رژیم صهیونیستی به سازمان ملل و حزبالله چه بود؟
سال 2008 رژیم صهیونیستی گزارش مفصلی را از طریق سازمان ملل در این زمینه ارائه داد. فرض بر این بوده که تجمیع اطلاعاتی که در این خصوص دست اسرائیل بوده، در قالب آن گزارش آمده بود. در این گزارش خطهای خبری زیادی آمده که پر از اسم و آدرس است اما ماحصل داستانش همان است که میگوید این دیپلماتها همان روز اول که ربوده شدهاند، شهید شدهاند و ماجرای شهادتشان هم ربطی به اسرائیل نداشته است، در واقع رژیم صهیونیستی سعی کرده در این گزارش خود را تبرئه کند.
همان سال آخرین تبادل بین حزبالله و رژیم صهیونیستی انجام شد و سمیر قنطار هم در همین تبادل آزاد شد، حزبالله خیلی پافشاری کرد که در این تبادل آن 4 دیپلمات ایرانی هم گنجانده شوند. حزبالله پافشاری و پیگیری کرد. سید حسن نصرالله در سخنرانی بعد از این تبادل نیز این موضوع را مطرح کرد. اما اسرائیل پرونده آراد را مطرح کرد.
رون آراد کمکخلبان مفقودشده نیروی هوایی ارتش اسرائیل است که در سال 1986 در لبنان سقوط کرد. این خلبان زنده به دست مصطفی دیرانی میافتد و 6 ماه در زندان بوده بعد از 6 ماه در لبنان ناپدید میشود. اسرائیلیها بهدروغ اعلام میکنند که او دست ایران است. شهریور سال 1375 رادیو رژیم صهیونیستی بهنقل از روزنامه اسرائیلی "یدیعوت آحارونوت" اعلام کرد: "هرگونه اطلاعات در مورد دیپلماتهای ایرانی ربودهشده در لبنان، میتواند اطلاعات متقابلی در مورد رون آراد بههمراه داشته باشد".
در جریان این اختلافات در مورد پرونده آراد و چهار دیپلمات ربودهشده قرار میشود حزبالله و رژیم صهیونیستی گزارش اطلاعاتی خود را در مورد این پروندهها اعلام کنند. گزارشی که حزبالله درباره آراد داد، یک هفته زودتر از گزارشی بود که اسرائیل در مورد 4 دیپلمات داده است. در آن زمان روزنامه الشرق الاوسط مقالهای زد که این گزارشی که حزبالله راجع به آراد داده است، در هیئت دولت اسرائیل بررسی شده و به این نتیجه رسیدند که نکته جدیدی در این گزارش نیست و چون این گزارش چیز جدیدی ندارد، اینها هم تصویب کردند در گزارششان نکته جدیدی ارائه ندهند.
سرانجام دیپلماتهای ایرانی به کجا رسید؟
بعد از این قضایا سالها خبر جدید و رسمی از پرونده دیپلماتها مطرح نشد. در این مدت خانوادههای دیپلماتهای ربودهشده انجمنی را تأسیس کردند بهنام انجمن حمایت از دیپلماتهای ربودهشده ایرانی تا بتوانند پرونده پیگیری سرنوشت آنها را از طریق پیگیری حقوقی ادامه دهند. دبیرکل این انجمن سید رائد موسوی تنها فرزند جاویدالاثر سید محسن موسوی بود.
تا اینکه آخرین خبر رسمی در این زمینه سوم خرداد ماه سال 95 بود که وزیر دفاع آن را اعلام کرد. سردار دهقان گفت: «ادعای ما این است که اینها زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند و مدارکی دال بر این موضوع وجود دارد. آنها مسئولیت سلامت و امنیت چهار دیپلمات را باید برعهده بگیرند و این موضوع را هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ سیاسی دنبال میکنیم تا بتوانیم اینان را آزاد کنیم. دولت این مسئله را پیگیری خواهد کرد».
بازتاب مردمی و رسانهای این خبر از زبان وزیر دفاع گستره وسیعی پیدا کرد. برخی شخصیتهای سیاسی کشور از جمله محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم با اشاره به اظهارنظر جدید وزیر دفاع، این موضوع را تأیید کرده و ماجرای اسنادی را که از سالها پیش نشاندهنده احتمال بالای زنده بودن این دیپلماتها هست مرور کردند.
ادعای عیسی ایوبی در مورد شهادت دیپلماتها
اما سال گذشته در آستانه سی و پنجمین سالگرد ربودهشدن این دیپلماتها حرفهای جدیدتری مطرح شد. عیسی ایوبی یکی از روزنامهنگاران از روزنامه الدیار از حزب سوری ــ قومی لبنانی و معاون شبکه جهانی وولتر است که در اخباری گفته شده در زمان بازداشت دیپلماتهای ایرانی با 4 دیپلمات در زندان بوده است. او با طرح جزئیاتی از روزهای بازداشتش در زندانهای رژیم صهیونیستی از سردار احمد متوسلیان و همراهانش گفته است: «از اولین باری که وارد سلول شدم قادر به حرف زدن و یا حرکت نبودم. همه آنها یا اکثر آنها از این تعجب کرده بودند که فرد دیگری را کنار آنها قرار بدهند. آنها شروع به حرف زدن با هم کردند. من نمیتوانستم بفهمم که آنها به هم چهچیزی میگویند. بعد حاج احمد را شناختم که از من درباره خودم و هویتم پرسید و اینکه چرا از آنجا سر درآوردم. من آن موقع نمیدانستم آنها چهکسی هستند و ملّیت آنها چیست. آنها گفتند که "ما دیپلماتهای ایرانی هستیم و در ایست و بازرسی فالانژها ما را ربودند".
بعد از یک هفته ماندن در زندان که مملو از خاطرات و گرمای خاص بود زندانبان آمد و گفت که ما را از زندان میبرند و باید خودمان را آماده کنیم. 5 نگهبان به ما نزدیک شدند. 3 نفر از آنها کیسههایی را روی سر ما کشیدند. این رویه معمول آنجا بود. آنها دست ما را بستند. ما را یک به یک سوار جیپ کردند. از لابهلای پارچههایی که روی سرمان کشیده بودند میتوانستیم کمی نور را احساس کنیم. آنها ما را در جایی نزدیک به کارنت اینا بردند که در مجاورت زندانمان قرار داشت. آنها مجبورمان کردند صف بکشیم و کنار صخرههای نزدیک دریا بایستیم.
ناگهان صدای تیر گلولههایی را شنیدیم که شلیک شد. حس کردم جنازه افرادی کنارم روی زمین افتاد اما گلولهای به من نخورده بود. شنیدیم که در اطرافم عدهای فریاد و ناله میکردند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه شنیدم یکی از تیراندازها به من گفت "این را بهعهده من بگذار". لحظهای فکر کردم آن خودش میخواهد مرا اعدام کند. اما شانههای من را گرفت و من را بهسمت جیپ برد، این در حالی بود که تیراندازی همچنان ادامه داشت. بعد از چند دقیقه موتور جیپها روشن شد و من را به زندان زیرزمینی برگرداندند. آن موقع اواخر ژانویه 1983 بود».
روایت عیسی ایوبی احتمالات شهادت این دیپلماتها را بار دیگر در رسانهها مطرح ساخت. و افراد مختلف در اظهارنظرهای متفاوت تلاش کردند بهخاطر بیاورند که احتمال شهادت این دیپلماتها نیز جزو احتمالات قوی سرنوشت این پرونده است. برخی از همرزمان حاج احمد متوسلیان نیز با بعید ندانستن شهادت آنان به قوت این احتمال نیز اشاره کردند. اما بهواقع سرنوشت این چهار دیپلمات به شهادت ختم شده یا آنان 36 سال است که در اسارت رژیم صهیونیستی بهسر میبرند؟
باید احتمال زندهبودن دیپلماتها را را بالا بدانیم
سید رائد موسوی فرزند جاویدالاثر سید محسن موسوی که بهعنوان دبیرکل انجمن حمایت از دیپلماتهای ربودهشده ایرانی در جریان جزئیات پرونده حقوقی و پیگیریهای سیاسی و بینالمللی این چهار دیپلمات بوده است، معتقد است "تا وقتی سندی مبنی بر شهادت این عزیزان بهدست نیاوردهایم باید احتمال زنده بودن آنان را بالا بدانیم". او میگوید: در هر دادگاه دنیا بروید با این شرایط قاضی هیچ وقت حکم شهادت نمیدهد. اجازه نمیدهد ارث و میراثی تقسیم شود. اگر همسری داشته باشد اجازه نمیدهد ازدواج کند، چون شرعاً، عرفاً و قانوناً اینها حکم زنده را دارند.
سند برای زنده بودن به این معنا که فیلم و عکس از زندان اینها داشته باشیم، نداریم ولی از دو حالت خارج نیست:
1 ــ همان روز اول بهشهادت رسیدند:در این زمینه سناریویی نقل میشود که میخواستند بعد از اسارت آنها را منتقل کنند، یکی از اینها میگوید که حاج احمد میخواسته یکی از نگهبانها را خلع سلاح کند و ایشان را شهید میکنند و درگیری میشود و همه زخمی میشوند؛ این حادثه با سه چهار روایت مختلف مطرح میشود.
2 ــ همچنان در اسارت هستند: سید رائد موسوی میگوید: «حداقل سه مورد داریم زندانیانی که از فلسطین اشغالی آزاد شدند بهطرق مختلف نقل کردند که "ما در نقل و انتقال افرادی را دیدیم و آنها یکجوری به ما منتقل کردند که «ما ایرانی هستیم و شما بروید به سفارت ایران بگویید که ما را اینجا دیدهاید". مورد آخر هم همین زندانی یونانی بود که منبع نقلکننده آن هم نشریه خارجی رأی الیوم بوده است».
البته این تمام داشتهها از احتمال زنده بودن آنها نیست. افراد دیگری نیز شواهدی روایت کردهاند از احتمال زنده بودن این دیپلماتها. از طرفی دیگر، اعلام رسانهای وزیر جمهوری اسلامی مبنی بر زنده بودن حاج احمد و همراهانش، خود میبایست دلیلی بر افزودن فشار بر رژیم صهیونیستی مبنی بر ارائه اسناد و اطلاعات در مورد دیپلماتها باشد. قطعاً رژیم صهیونیستی بهعنوان اصلیترین متهم این پرونده باید پاسخگوی اصلی 36 سال گمنامی و اسارت باشد.
سید رائد موسوی در مورد اظهارات سال گذشته ایوبی نیز گفته بود: «من با عیسی ایوبی که اخیراً مطالبی در رابطه با همسلول بودن با چهار دیپلمات ربودهشده ایرانی عنوان کرده است، یکی دو سال پیش ملاقات کردهام و با هم مفصل صحبت کردیم. متأسفانه صحبتهای ایشان با هیچ کدام از اسناد و مدارک و روایات دیگر تطابق ندارد».
قوتدادن بحث شهادت درست است یا غلط؟
اما آیا قوت دادن بحث شهادت درست است یا غلط؟ موسوی معتقد است: «قطعاً قوت دادن بحث شهادت دیپلماتهای ایرانی اشتباه است. موضوع ربودن چهار دیپلمات ایرانی در لبنان، موضوعی است که متهم اصلی آن رژیم صهیونیستی است. وقتی دلیلی بر شهادت ندارید، فرض بر زنده بودن است. اگر بدون دلیل و مدرک و صرفاً با حرف و حدیث، بحث شهادت را تثبیت کنید در واقع بهنفع رژیم صهیونیستی کار کردهاید و رژیم صهیونیستی را از جرمی تبرئه میکنید.چون موضوع زنده بودن یا نبودن این دیپلماتها چیزیست که باید رژیم صهیونیستی پاسخگوی آن باشد. و ما با توسل به سیاستی که نمیدانیم تضمینشده هست یا نه فشاری را که پشت سر این رژیم هست از بین میبریم».
قوت دادن احتمال شهادت آخرین کورسوهای امید نسبت به زنده یافتن آنان را به یأس تبدیل خواهد کرد و قطعاً یک اشتباه استراتژیک رسانهها در این زمینه است. دیپلماتهای ایرانی در صورت زنده بودن در زندانهای اسرائیل اسیر هستند و تنها راهحل نتیجهبخش در این میان تبادل با رژیم صهیونیستی است. میتوان گفت راهحل اینست که تنها چند برگه از میان انبوه برگه برندههای حزبالله در برابر رژیم صهیونیستی بهکار گرفته و مبادله انجام شود. باید دید با توجه به شرایطی که در سوریه هست و تحولاتی که در منطقه اتفاق میافتد، آیا این امکان میسر خواهد شد؟
36 سال از این واقعه گذشت و چشم خانوادههای این دیپلماتها در تمام این 36 سال در انتظار بازگشت عزیزانشان است. آنها قطعاً از مسئولین دولتی و فضای رسانهای مطالبههای بحقی دارند که در صورت ارائه نظریه جدید برای شهادت یا زنده بودن دیپلماتها باید مدرک جدیدی هم ارائه شده و خانوادهها قانع شوند.