سرویس حاشیه نگاری: یک بازیگر زن درباره بغلکردن شوهرخواهر فوتبالیستش، اظهاراتی را در یک جمع سینمایی بیان میکند که با مسائل فقهی در این باره در تعارض است. این صحبتها در کنار دیگر موضعگیریهای بازیگران در مورد شرعیات نشانهای از فقدان آگاهی و شناخت از سادهترین مفاهیم انسانشناسی، دینشناسی و شناخت سطحی از مسائل جهان هستی است.
سگ نجس نیست، نباید قصاص کرد، شوهرخواهر محرم است، با ناخن مصنوعی میشود نماز خواند، تساوی حقوق زن و مرد و حق زن برای سقط جنین، همگی جزو اظهارنظرهای چهرههای زن سینمایی است که به خاطر فهم و برداشت سطحی از مسائل دینی بیان شده و ناشی از پیروی از «دین عامیانه» در میان چهرههای شاخص هنری است؛ کسانی که در رشته فعالیت خود جزو شناختهشدهترین هنرمندان هستند، اما با چنین سخنانی نشان میدهند شناختشان از دین چقدر سطحی است. متأسفانه این اظهارات در شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی بازتابهای زیادی پیدا میکند و طرفدارانی را نیز دارد.
دین عامیانه و سلبریتیهای روشنفکر
اظهارنظرهای شبهفقهی برخی از بازیگران سینما را میتوان متأثر از جریانی دانست که پیروی از «دین عامیانه» و «دین با سلیقه شخصی» را سرلوحه کار خود قرار داده است.
شاید اصطلاح «دین عامیانه» چندان در ادبیات اجتماعی ما استفاده نشود، اما اصل آن کارکردی گسترده دارد؛ مانند آنچه بعضاً دیده میشود که عدهای حاضر به انجام شعائر دینی نیستند و معتقدند صرفاً داشتن «دل پاک» برای اثبات دینداری کافی است و با این ادعا دلهای خود را هم پاک میدانند!
در ماجرای اخیر بعد از انتشار عکسی از ساره بیات و رضا قوچاننژاد، این بازیگر زن در مراسم اکران مردمی فیلم زرد میگوید: «عکسی که من با رضا داشتم و در آن دست دور گردن هم انداخته بودیم با واکنشهای مردم روبهرو شد و گفتند شماها به هم محرم نیستید. من همینجا باید بگویم که من با رضا احساس محرمیت میکنم، چون دستهایش شبیه دستان پدرم است و امشب به احترام شما او را بغل نکردم!» این نگاه هم جزئی از باورهای غلط عامیانه و عوامانه از دین است.
دانشنامه جهان اسلام در توضیح واژه «دین عامیانه» مینویسد: «صورتی از دینداری با مجموعهای از باورها و رفتارهایی که در رفتار دینی معنا مییابند، ولی تحتسلطه و نظارت و تجویز نهادها و مراجع رسمی دینی نیستند.»
باورهایی که گاهی خود را در باورهای سادهانگارانه یک شخص از دین نیز بروز میدهد. شخصی که میتواند فردی عادی یا اینکه هنرمندی شناخته شده باشد و بازتابهای این نوع نگرش از یک زندگی شخصی تا سطح وسیعی از جامعه را تحتتأثیر قرار دهد؛ اظهاراتی از جنس اینکه نماز خواندن با ناخن مصنوعی کاشتهشده درست است، در صورتی که مراجع تقلید وضو گرفتن با ناخن کاشته شده را هم صحیح نمیدانند.
در فیلم «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» سکانسی وجود دارد که یک مأمور میخواهد سگ دختری را از وی بگیرد، دختر فریاد میزند و میگوید: «این سگ نجس نیست، چون سگ را شسته است!» این نوع برداشت غلط از نجاست سگ، در شبکههای اجتماعی نیز دیده میشود. در دیدگاهی تقریباً مشابه «پریوش نظریه» بازیگر سینما از رئیسجمهور خواسته است، حکم به عدم نجاست سگ بدهد!
بازتابهای سادهانگارانه از دین باعث میشود حتی برخی از دستورات دینی نیز در این نگاه زیر سؤال برود. در جلسه نقد و بررسی فیلم «لانتوری»، باران کوثری بازیگر این فیلم به شدت به حکم «قصاص» حمله و آن را «توحش» عنوان میکند. فهم او با این سن و سال و مطالعات و تحصیلات که شاید برای اظهارنظر در «هیچ زمینهای» در یک حد قابل قبول آکادمیک نباشد، همین است که از هنرپیشهبودن خود بهره ببرد و حرفی را به زبان بیاورد که حتی نتواند پنج دقیقه درباره آن استدلال علمی بکند.
ادامه روش دهه ۴۰ روشنفکرها برای دهه ۹۰
در نگاه جامعه، هنرمندان بخشی از قشر روشنفکر هستند. اولین نگاه انتقادی به این روشنفکرمآبی را جلال آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» بیان میکند. رهبر معظم انقلاب سه دهه بعد از نگارش این کتاب در سال ۱۳۷۷، سخنرانیای داشتند که بعدها با عنوان «ارتجاع روشنفکری» شناخته میشود. ایشان با اشاره به نگاه آل احمد، جریان روشنفکری را دارای سه خصوصیت معرفی میکنند که اولین آن مخالفت با مذهب و دین است؛ روشی که در دوره پهلوی از سوی چهرههای هنرمند به شدت دنبال میشد، اما به نظر نمیرسد که هنرمندان ایرانی در دهه ۹۰ بخواهند با استمرار روشهای کهنهای که امثال احمد شاملو یا صادق چوبک بر آن اصرار داشتند، وجه روشنفکری خود را حفظ کنند. با این وجود هنوز برخی از اظهارات درباره شرعیات از سوی چهرههای سینمایی، رنگ و بوی روشنفکری در دهه ۴۰ را دارد.
آموزش و مشاوره برای پیشگیری
زمانی نیروی انتظامی به این نتیجه رسید که برای نشان دادن خدمات پلیس و جلوگیری از نشان دادن چهرهای غیر واقعی از پلیس، مؤسسه «ناجی هنر» را راهاندازی کند و پروژههای سینمایی و تلویزیونی از خدمات «مشاور انتظامی» بهره گیرند. با این اقدام، حداقل بخشی از نگاههای غیرواقعی به فعالیتهای پلیس در مجموعههای تلویزیونی و آثار سینمایی که دارای ایرادات حقوقی و انتظامی بود، تصحیح شد. سالها است درباره نحوه رابطه میان مراکز دینی از جمله حوزه علمیه قم و سینما، بحث و تبادل نظر صورت میگیرد، اما هنوز به نتیجه ملموسی نرسیده است. سعید مستغاثی، منتقد سینما در مصاحبهای با انتقاد از حوزههای علمیه میگوید: تا بزرگان دین و حوزه علمیه به صورت جدی و مستقیم وارد تولید آثار سینمایی ارزشمند در خصوص وقایع دینی نشوند، ما شاهد تولید آثاری ضعیف و حتی تحریفشده راجع به دین و وقایع دینی در سینما و تلویزیون خواهیم بود.
حضور مشاور قوی مذهبی در کنار مجموعههای سینمایی و تلویزیونی باعث خواهد شد، تعامل و تبادل نظر میان سینماگران و کارشناسان مذهبی بیشتر و حداقل در این میان مسائل شرعی پرسیده شود و دیگر یک بازیگر زن در یک محفل عمومی از اینکه شوهر خواهرش را «نامحرم» نمیداند، دفاع نکند!
از سوی دیگر نیز باید جامعه به سمتی برود که اظهارنظرهای بیپایه و اساس درباره موضوعات و مفاهیم دینی نه نشانه تشخص، بلکه نمادی از بیسوادی شود تا حداقل برخی از چهرههای هنری آن را ابزاری برای جلوهگری در رسانهها نکنند.