به گزارش حلقه وصل، با توجه به فرا رسیدن ماه محرم و ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)، برنامه تلویزیونی «جهان آرا» هم به موضوعی در ارتباط با همین ایام پرداخت.
به گزارش حلقه وصل، برنامه دوشنبه شب با عنوان «هیئت و هیئتداری در محرم و صفر» روی آنتن رفت و حجتالاسلام حامد کاشانی از کارشناسان حوزوی میهمان این برنامه بود.این برنامه با اجرای محمدحسین بدری، دوشنبه شب 27 شهریورماه ساعت 22:00 به صورت زنده از شبکه افق پخش شد.
کاشانی در ابتدای این برنامه در پاسخ به این سئوال که آیا این موضوع صحیح است که چند روز مانده به ماه محرم خود را آماده عزاداری کنیم با بیان اینکه پاسخ این سئوال دو گروه را در برمیگیرد گفت: برای دستاندرکاران هیئات مذهبی خیلی هم دیر شده است. وقتی ما میخواهیم یک همایش یا یک میهمانی سادهای برای چندصد نفر که اتفاقاً قرار است در آن مراسم احساسات آنها درگیر شود برگزار کنیم حتماً باید آئینی برگزار شود.
وی ادامه داد: اما برای افراد عادی که در طول سال در جلسات حضور دارند، در این ایام احساس میکنند که کاروان حضرت سیدالشهدا(ع) به کربلا نزدیک میشود. عدهای هم هستند که در طول سال خیلی در جلسات حضور ندارند، اما این دهه بهعنوان دهه ویژه سال طوری است که جمعیت کثیری از مردم را درگیر خود میکند و بهخاطر همین از الان براساس ذائقه خود برنامهریزی میکنند که کدام هیئت بروند.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه مخالفین برگزاری مجالس حضرت سیدالشهدا(ع) در طول تاریخ فعالیت میکردند، یکی از دلایل این مخالفت را توسعه قیام امام حسین(ع) توسط این جلسات برشمرد و افزود: هیچ روزی مثل عاشورای سال 61 نیست، اما میشود بهسمت آن حرکت کرد. وقتی آن را نگاه میکنیم برای همه اقشار جامعه در کربلا، نمونه وجود دارد.
کاشانی با اشاره به نمونهای از نفوذ فرهنگی حرکت حضرت اباعبداللهالحسین(ع) که حتی تا کاخ متوکل عباسی هم رفته بود تصریح کرد: از این نمونهها فراوان در تاریخ وجود دارد که آخرین آن مربوط به شهید حججی بود که شاید صحنهگردانان فضای مجازی علاقهای به انتشار آن نداشتند. این حساسیت باعث شده است که از یزید گرفته که دستور جسارت به پیکر حضرت اباعبداللهالحسین(ع) را در کربلا میدهد تا متوکل عباسی و بعضی از سلاطین عثمانی و تکفیریهای امروزی متوجه تأثیرگذاری قیام عاشورا شوند و با آن مخالفت کنند.
وی با انتقاد از سکوت کسانی که مسافرت میلیونها نفر به خارج از مرزهای شمالغرب کشور را نمیبینند که پولهای کشور را بهراحتی خرج میکنند و حتی از نظر جمعیتی از پیادهروی اربعین هم پرحجمتر حضور دارند اظهار داشت: همین افراد در ایامی مثل محرم منتظر هستند که ببینند ثمره آن چقدر است و خیال میکنند قرار هیئات چندمیلیون انسان را دگرگون کنند، فارغ از اینکه دگرگونی در انسانها بسیار سخت و به مرورزمان و بهندرت صورت میگیرد، اما اینجا نمونههای فراوان شبه حر را مثل شهید شاهرخ ضرغام میبینیم.
کاشانی به نمونهای دیگر از این افراد اشاره کرد و گفت: از شهدای مسجد ارک هم خانمی را میشناسم که در اثر ارتباط با این مجالس طبق نظر مرجع خود مجبور به ترک خانواده خود شد که اصلاً ایمان نداشتند و از اهل کتاب هم نبودند. این خانم از همه ثروت انبوهی که داشت گذشت و در یک زیر پله زندگی کرد و کمکم زندگی مستقلی برای خود تشکیل داد و معروف بود که اموال خود را خرج اهل بیت(ع) میکند و در آخر هم در حادثه جانگداز مسجد ارک به شهادت میرسد.
این کارشناس مذهبی در باره شیوه مدیریت حماسه و حزن در مجالس عزاداری با بیان این مطلب که نگاه ما به حادثه کربلا خیلی با پیشفرضهای ما ارتباط دارد توضیح داد: سکولارها نمیتوانند عاشورا را حماسه ببینند، چون اگر اینگونه ببینند و بخواهند از این حرکت اصلاحگری برداشت کنند کار به امروز میکشد که با مبانی آنها جور نیست و لذا دو تفسیر جداگانه برای آن تعریف میکنند؛ یا فرار را انتخاب میکنند و یا تفسیر مسیحایی را برمیگزینند.
وی با مهم توصیفکردن مطالعه رجزها در تاریخ اسلام، رجزهای دشمنان حضرت امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین را مثال زد و با بیان اینکه این رجزها نشان میدهد که معاویه چه پیشفرضهایی را با سپاهیان خود مطرح کرده بود ادامه داد: وقتی به رجزخوانی حضرت علیاکبر(س) در عاشورا نگاه میکنیم میبینیم ایشان بعد از معرفی خود عقاید خود را نسبت به حکومت بیان میکنند و میگویند ما اولی به پیغمبریم، یعنی حق حاکمیت الهی برای ماست و آن کسی که نسب و حسب درستی ندارد حق حکومت ندارد. بعد ادامه میدهند که اینقدر با این شمشیر میجنگم تا تبدیل به کلاف شود.
کاشانی با بیان اینکه در این رجز فقط عناصر حماسه است که در کنار هم قرار گرفته با طرح این سئوال که آیا این را با تفسیر فرار یا مسیحایی میتوان توضیح داد اضافه کرد: این رجزها هم در حالی گفته شده که کمترین رقم برای تعداد لشکریان دشمن 6000 نفر آورده شده است. ما این را در چهره شهید حججی هم دیدیم که با آن چهره درهم کشیده خود به دشمن نشان داد که در این لحظات هم خم به ابرو نمیآورد.
این کارشناس مذهبی به جنبه عاطفی قیام حضرت اباعبداللهالحسین(ع) هم اشاره کرد و با بیان اینکه در کربلا عطوفت و مهربانی در اوج قرار دارد به میدان رفتن دو نوجوان جابری را مثال زد و ادامه داد: وقتی این دو نوجوان قصد عزیمت به میدان نبرد را داشتند اشک میریختند که بعد از کشتهشدن آنها چه بلایی قرار است سر خیمههای امام حسین(ع) بیاید.
وی تصریح کرد: رابطه عاطفی در زندگی اهل بیت(ع) موج میزند و این را در وداعهای کربلا میبینید. وقتی پسر امام حسن(ع) برای وداع بهسمت امام حسین(ع) میرود، گزارشگر دشمن زیر آفتاب ظهر او را تحسین میکند و مینویسد حسین، ماهپارهای را در آغوش کشید. این روابط عاطفی در حالی است که شرایط بحرانی و دشمن مشغول تیرباران است که حتی چند تیر به بازوی بعضی از مخدرات هم اصابت میکند.
کاشانی روابط انسانی و ایثار را نمونه بارز دیگر واقعه عاشورا دانست و خاطرنشان کرد: زمانیکه چند نفر از اصحاب باقیمانده حضرت سیدالشهدا(ع) به میدان کارزار میروند و محاصره میشوند قمر بنیهاشم آنها از محاصره نجات میدهد و به آنها که زخمی شدند میگوید برگردید، اما آنها میگویند ما زخمی هستیم و وبال شما میشویم، شاید ماندن ما باعث شود جان یکی از دشمنان را بگیریم.
این کارشناس مذهبی واکنش افراد را نسبت به نتیجه عملکرد اصحاب حضرت سیدالشهداء(ع) حزن دانست و در اینباره توضیح داد: این حزن ما، غمانگیز هم نیست، همانطور که در بهشت، ملائک برای امام حسین(ع) گریه میکنند و میدانیم که آنجا خبری از نقمت و انقباض روحی نیست. این حزن، بهجتافزاست. پس بهتر است برای قیام امام حسین(ع) تعیین تکلیف نکنیم و همین متون گزارشهای واقعه عاشورا را بخوانیم که شاید شمایل کوچکی از آن واقعه عظیم را شرح داده باشد تا در آن همه خصائل والای اخلاقی را در نقطه اوجش ببینیم.
وی ضمن بیان این مطلب که حادثه کربلا حادثهای است که میتوانیم به آنجا برویم و خود را تماشا کنیم تشریح کرد: در حادثههای خیر و شر کربلا میتوانیم خودمان و عاقبتمان را تماشا کنیم که کجا قرار داریم، آیا بهخاطر همسر و فرزندانمان از حق میگذریم یا خیر. نمیخواهم چنین افرادی را که نگران خانواده خود هستند تخطئه کنم، اما وقتی قرار است به حق عمل کنیم و تعلقاتی داریم، خوب است به نمونههای آن در کربلا نگاه بیندازیم که در یکی از آنها پدری توسط پسر خود به شهادت میرسد.
کاشانی در باره شیوه مدیریت هیئات مذهبی که در آن اجتماعات دهها هزار نفری بدون مشکل خاصی برگزار میشود اظهار داشت: یکی از دلایلی که ائمه معصومین(ع) با سلاطین زمان خود میجنگیدند، موضوع اداره کردن مردمی و استقلال اقتصادی آنها بود. در تحلیل زندگی مبارزاتی امام کاظم(ع) این نکته مهم است که ایشان در هیچیک از مبارزات نظامی علیه هارون شرکت نداشته و حتی نسبت به دخالت در آنها هم موضع مثبتی اتخاذ نمیکنند، اما اینکه چرا هارون با ایشان درگیر میشود بهخاطر تشکیل شبکهای از شیعیان است که از آن طریق به ایشان خمس پرداخت میکنند و حضرت این پولها را مدیریت میکنند و به افراد خودشان که در مکانهای مختلف فعالیت میکنند و اکثریت آنها نیز شیعه نیستند پرداخت میکنند.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: همین استقلال اقتصادی باعث میشود که زنگ خطر برای هارون بهصدا در بیاید، چون میفهمد افرادی که اینگونه پول میدهند، در جای خود حاضرند جان خود را هم تقدیم کنند و اینطور میشود که هارون دستور دستگیری امام کاظم(ع) را میدهد.
وی همین موضوع را به جلسات عزاداری حضرت سیدالشهداء(ع) تعمیم داد و تشریح کرد: جلسات عزاداری امام حسین(ع) یا رستاخیز مردمی کاملاً مردمی اداره میشود، چون مردم با جان و دل اموال خود را اهدا میکنند و این را تمرین کردهاند.
کاشانی حس مشارکت در برپاکردن مجالس عزای امام حسین(ع) را عنصری مهم در پرشوری این مجالس دانست و تصریح کرد: همان پسربچهای که موقع چایدادن خم میشود و به عزاداران قند تعارف میکند، درست است ظاهراً جلوی عزاداران خم میشود، اما صدها جفت چشم به او خیره شده و شاید هیچوقت نتواند اینگونه بروز کند، چون نقش گرفته و به احترام امام حسین(ع) احترام پیدا کرده است. وقتی چایدادن و دربانی این آستان اینقدر احترام دارد، خیلی از افراد برای هزینهکردن آن ورود میکنند و طبیعتاً اینگونه اداره میشود.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه آفتهایی هم برای مجالس عزاداری وجود دارد که گاهی سبک و سیاقی درست میشود که ممکن است از اخلاص آن کم کند تأکید کرد: البته نگاه آسیبشناسانه باید خیلی دقیق باشد، چون بعضی اوقات خود این آسیبشناسیها، آسیبشناسی لازم دارد. جایی که دل و جان مردم حضور دارد باید طوری ورود کرد که موجب واکنش و حساسیت آنها نشود.
وی در خصوص مناسک و آئینهای مرسوم در مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء(ع) اذعان کرد: اینکه ما برای پیداکردن هویت خود، هویت جمعی داشته باشیم، کاری است که دین انجام داده و نمونه آن حج است و مسلمین از اقصینقاط دنیا با یک لباس همشکل جمع میشوند.
کاشانی تصریح کرد: برای شیعیانی که معمولاً سلاطین آنها را میکشتند و تقیه میکردند اهل بیت(ع) سعی میکردند مرکز اصلی شیعه را که کوفه بوده به قم که دورتر از مرکزیت قدرت است منتقل کنند که هویت در آنجا بیشتر نمود پیدا میکند. مثلاً در این مقطع توصیه شده که انگشتر در دست راست بیندازید و بسمالله را در نماز بلند بگویید تا متوجه شما شوند تا جمعیت شیعهای که سالیان سال مورد ظلم واقع شده از بین نرود و یا اینکه در زمان شیخ مفید وقایع عاشورا را بازسازی میکردند.
این کارشناس مذهبی ضمن تأکید بر این مطلب که در دورهای هستیم که بحران هویت همهجای دنیا را گرفته است و هیچکس نمیداند چه ریشهای دارد افزود: این موضوع، کارکرد اجتماعی کاملاً روشنی دارد و خوب است که اهل جامعهشناسی در باره هویتبخشی این مناسک بحث کنند.
وی در باره ریشه فکری این مناسک هم توضیح داد: اگر در این مناسک کار خطایی انجام میشود، حتماً باید آن را اصلاح کرد. دین ما قواعد کلی دارد و اگر در فضای آن قواعد حرکت کنیم اشکالی ندارد و ایرادی هم ندارد عرف ما مخلوط شود. در این مناسک عبادت خاصی تولید نمیشود که آن را ربط به دین بدهیم. در مجموع احیای امر اهل بیت(ع) ،احیای شعارهای اسلامی و استکبارستیزی و تقبیح ظلم است.
کاشانی اضافه کرد: این مناسک جزو منطقهالفراغ دین محسوب میشود. دین به ما نگفته است که اگر میخواهید عزاداری کنید به چه شکل خاصی باشد و لذا اشکالی ندارد که بهجز هویت منطقهای، هویت جغرافیایی و هویت زبانی هم داشته باشیم و پرداختن به آنها هم اشکالی ندارد و اتفاقاً میتوانیم آنها را هم در خدمت دین بیاوریم.
این کارشناس مذهبی با تأیید این صحبت که ایام باقیمانده شاید وقت آسیبشناسی مجالس عزاداری نباشد تأکید کرد: وقتی ما با یکسری مفاهیم خشک طرف هستیم برای آن جان نمیدهیم، ولی وقتی این تبدیل به هویت و شناسنامه ما میشود دیگر نمیتوان جلوی آن را گرفت، چون واکنش مردمی دارد. اتفاقاً نکتهای که در شعائر هم وجود دارد همین است، چون احساسات عمومی باعث میشود که مستکبران عقب بنشینند.
وی ادامه داد: معتقدم عدهای میخواهند جلوی برخی انحرافات را بگیرند، اگر این انحرافات واقعاً انحراف بوده است رفتار بعضی باعث شده که این انحرافات راسخ شود. وقتی با جان و دل افرادی سروکار دارید، یعنی انگار درباره ناموس او صحبت میکنید. اگر اشتباهی میکند طوری باید به او گفت که متوجه شود و عشق و علاقهای که خود را غرق در آن میداند باعث شود که خود را اصلاح کند.
کاشانی به نمونهای از آسیبشناسیهای اشتباه در این موضوع اشاره کرد و توضیح داد: در وهابیت هم گفته شده که نگویید عبدالحسین هستیم، بلکه همگی ما بنده خدا هستیم! واقعاً کدامیک از عزاداران امام حسین(ع) میگوید خدا را نمیپرستم و امام حسین(ع) را میپرستم؟
این کارشناس مذهبی در توضیح بیشتر گفت: در قرآن آیه داریم کسانی را که ازدواج نکردهاند را بههم برسانید و اگر بنده خوبی هم دارید آنها را متأهل کنید. لفظ قرآن برای این افراد «عبادکم» است. عبد معانی مختلف دارد. فراوان داریم علمایی که نامشان عبدالحسین بوده است. بهنظر میرسد اینگونه رفتارها، خودیها را هم ناامید میکند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: میگویند نگویید اربابم حسین است، چون جمع «رب» است. درصورتی که یکی از معانی آن خداوند است، یکی دیگر مربی و متولی امر است. وقتی ابرهه حمله کرد حضرت عبدالمطلب(ع) شترهای خود را برداشت و رفت و گفت «انا رب الابل»، این رب نسبت صاحب به بنده است، همچنانکه پدر خانواده ربالبیت را میگویند.