
سرویس حاشیه نگاری: در سالهاي اخير اواخر تابستان و نزديكي هاي شروع سال جديد تحصيلي، تصاوير شخصيتهاي خارجي روي لوازم التحرير كودكان و نوجوانان در رسانه ها نشان داده ميشود و در نهايت با ابراز تأسف فراوان به دليل حضور پررنگ اين شخصيتها در دنياي كودكان و عدم حضور شخصيتهاي ايراني و اسلامي در اين عرصه، كار به پايان ميرسد.
ولي ظاهراً امسال كار فراتر از يك ابراز تأسف مختصر است، رسانه ها خيلي بيشتر ابراز تأسف كردند و براي يافتن و نشان دادن شخصيتهاي ايراني-اسلامي تلاش کردند و خوشبختانه توانستند تا حدودي فضاي لوازم التحرير را توسط طرحهاي بومي، البته هر چند موقت، پر كنند. اما واقعيت اين است كه بسياري از مردم دقيقاً دليل مُضرّ بودن شخصيتهاي غربي را نميدانند يا آنطور كه بايد چهره پليد اين شخصيتها را نميشناسند، شخصيتهايي که کودکان نه فقط با لوازم التحرير، بلکه با فيلمها، انيميشنها، بازيهاي مختلف و... آنها که به مراتب مخرّبترند، ماٌنوس ميشوند. در اينجا با رعايت اختصار به معرفي معروفترين و رايجترين اين شخصيتهاي غربي ميپردازيم.
سرباز پير جنگ نرم
عروسك باربي محصول 1959 (54 سال پيش) شركت «ماتل» است. شركت ماتل توسط يك زوج يهوديالاصل به نام «آقا و خانم هندلر» مديريت شده و مكان آن در ايالت كاليفرنياي جنوبي آمريكا است. اين شركت در ابتدا قاب عكس توليد ميكرده. از آنجائي كه هندلرها علاقه زيادي به قاب كردن تصاوير زنان برهنه داشتهاند، در سفري كه به آلمان داشتند به شخصيت «ليلي» كه يك زن فاحشه معروف آلماني بوده و عروسكي به همين نام و برگرفته از شخصيت او توليد شده، علاقهمند ميشوند و امتياز اين عروسك را ميخرند. ناگفته نماند كه به گفته مفسران، ليلي نقش مؤثري در اثبات و ترويج نظريههاي آزادي جنسي و همجنسگرايي در اروپا داشته است.
اما كار اصلي در خلق شخصيت باربي بر اساس عروسك ليلي را «جك رايان» كارمند سازمان پنتاگون و طراح موشكهاي «اسپارو» و «هاوك» انجام داد. وي كه مردي فاسد بوده و علاوه بر اينكه پنج بار ازدواج كرده از ثروت و امكانات فروانش براي رابطههاي پنهاني با زنان هرزه استفاده ميكرده، تخصص فراواني در شناخت فرم بدن زنان داشته و در نهايت ليلي را به چهره انگلوساكسون تبديل و باربي را طراحي ميكند.
باربي يك مانكن عروسكي از يك خانم 20-19 ساله است، با بدني لاغر و قدي بلند (كه نمايانگر يك قد 195 سانتيمتري است) و طبق نظر متخصصان ارتوپد، اگر انساني با اين اندام وجود داشته باشد، نميتواند قدم از قدم بردارد و يقيناً با صورت به زمين خواهد خورد.
لباسهاي باربي بسيار متنوع و بسيار گران قيمت و تجملاتي است و عريانگرايي، اشرافگرايي و مصرفگرايي سه مؤلفه اصلي اين لباسها هستند. در طول 40 سال گذشته باربي در عرصههاي سياسي آمريكا مثل انتخابات، جنگ ويتنام، گرانادا، پاناما، جنگ آمريكا با افغانستان و عراق و واقعه 11 سپتامبر به تهييج افكار عمومي جهان پرداخته و با عنوان «باربي، روح آمريكايي» معروف شده است.
عروسك پسر؛ «كن»، محصول ديگر شركت ماتل نيز دوستِ پسرِ معروف باربي است كه در بازيها، كارتونها، سِتِ اسباب بازي و.... همراه باربي ديده ميشود. محتوا و مضمون كارتونها و بازيهاي باربي، رقص و آواز لباسهاي عريان است كه از طريق باارزش نشان دادن جادو (به جاي قدرت ماورائي خداوند) به اهداف خود ميرسد. باربي در بسياري از اين كارتونها با دوست پسرهاي خود نقش بازي ميكند. ماجراهاي سکس باربي خصوصاً با دوست پسرهايش به قدري مستهجن است که به دليل رعايت اصول اخلاقي جداً از ذکر آنها معذوريم. شايد همين قدر کافي باشد که خوانندگان محترم مطلع شوند که عروسکهاي باربي حامله هم اکنون در بازار اسباببازي فروشيهاي کشورمان موجود است.
هويت اصلي باربي در سبك زندگي او نمودار است. سبك زندگياي مبني بر لذتمحوري و كاملاً شهوتآلود. طبق نظر كارشناسان غربي، باربي آموزگار سكس است كه با آموزش عريانگرايي، اباحهگري، مصرفگرايي، تجملگرايي و ايجاد مشكل سوء تغذيه براي كودكان ما نقش الگو را پيدا كرده است.
برتز؛ سربازي تازه نفس
بسياري از هموطنانمان چهره اين شخصيت را در اسباببازي فروشيها، لوازمالتحرير فروشيها و بسياري ديگر از لوازم مورد نياز کودکان و نوجوانان ديدهاند يا حداقل زنان و دختراني که در مهمانيها و عروسيها و حتي کوچه و خيابان خودشان را به اين شکل درآوردهاند، ديدهاند. ظاهراً «برتز» هم مانند باربي فقط الگوي کودکان نيست و بزرگسالان هم خودشان را به همين شکل درميآورند.
برتز محصول شرکت «امجياي» در سال 2000 ميلادي است. «اسحاق لارين» مدير اين شرکت، يک يهودي ايرانيالاصل است که پس از انقلاب اسلامي به آمريکا مهاجرت کرده است.
در چهره برتز، اندامهاي جنسي به شکل اغراقآميزي بزرگ شدهاند. اين چهره شباهت زيادي به چهره زنان بدکاره داشته و برگرفته از چهره شيطانپرستهاست و به قول ،معروف چهره فشني دارد. سبک زندگي و نوع پوشش او هم مانند باربي، مروج عريانگرايي، مصرفگرايي، تجملگرايي و اباحهگري است. «اشتياق به مد» fashion for pashion شعار عروسک برتز است. در تمام بازيها و کارتونهاي برتز، او مشغول آرايش کردن، لباس پوشيدن، تمرين رقص و.... است براي شرکت در مراسم جشن، پارتي، ولنتاين و... .
وي با دوست پسرهاي مختلف خود رفتارهايي که مروج مسائل کثيف و مستهجن است را انجام ميدهد که به دليل رعايت اصول اخلاقي از ذکر آنها معذوريم و فقط به مطرح کردن چند نمونه قابل ذکر آن اکتفا ميکنيم.
در بازيهاي برتز کاربر (کودک ما) بايد: صورت او را آرايش کند، بر بدن برهنه (!!) لباس بپوشاند، طوري که مادر برتز متوجه نشود صحنه را طوري تنظيم کند تا برتز دوست پسرش را ببوسد و... .
بسياري از روانشناسان و متخصصان کودک مانند «دپارتمان آموزش دوران کودکي دانشکده ويلوک بوستون» و.... بخصوص «انجمن روانشناسان آمريکا» تاثيرات اين شخصيت کارتوني و عروسکي را براي کودکان بسيار مضرّ و مخرّب معرفي کردهاند.
شخصيتهاي پسرانه
امروز ديگر کمتر کسي است که شخصيتهاي «اسپايدرمن (مرد عنکبوتي)»، «سوپرمن»، «بتمن»، «بن تن» و «هري پاتر» را نشناسد. ويژگي مشترک همه اين شخصيتهاي پسرانه، ايجاد حس خشونتطلبي و جنگآوري (البته نه به شيوه ايثارگونه و شهادتطلبانه بلکه با تعريف حقيقت و عدالت به شيوه آمريکايي)، خيالپردازي در عرصه قدرتهاي ماورائي و جادوگري براي پسران است، به طوري که بر اساس تحقيقات، حتي برخي از پسر بچهها، قدرت اين شخصيتها را از قدرت خدا بيشتر ميپندارند.
در واقع در فرهنگ ماديگرايانه اومانيستيِ (انسان خدايي) غرب، قرار است اين ابرقهرمانها با قدرت فراوان، هوش سرشار و توانمنديهاي ماورايي خود، نقش خدا را بازي کنند و منجي بشر باشند. خشونت، يکي از کليدواژههاي مهم اين شخصيتهاست. همانطور که پرندگان عصباني (انگري بردز) هم با حمله به نمادهاي اسلامي ايراني (اماکن مقدس، مساجد، نقشه ايران، برج ميلاد و...) به دنبال نهادينه کردن آن است.
مضرّات ايجاد حس خشونت در کودکان بر کسي پوشيده نيست ولي شايد بسياري ندانند که نتيجه و تأثير معرفي قدرتهاي ماورائي و جادويي که هيچ شباهتي به زندگي عادي و دنياي واقعي ندارند بر روح و جسم کودکان ما چيست؟
اين شخصيتها عموماً شيطان را به شکل موجودي اسطورهاي، قدرتمند، شيک و دوستداشتني معرفي ميکنند و با ارائه تعريفي جديد از خير و شرّ در جهان در لباسي به عنوان نماينده عدالتطلبي، نمادها و آرمانهاي آمريکايي (مثل نمادهاي شيطانپرستي، فراماسونري و...) را مستقيماً و بيشتر اوقات تلويحاٌ ترويج ميدهند. ايجاد حس هيجان بدون داشتن ريشه منطقي و عقلاني، نه تنها نقش سازندهاي در تربيت کودکان ندارد بلکه آنها را از نظر رواني مسخ کرده و خود را در کابوسهاي شبانه کودکان نشان ميدهد.
در خلال داستانها، فيلمها و انيميشنهاي اين شخصيتها، با دستيابي به اهداف از طريق جادو، اين اصل که بايد از طريق زحمت و تلاش به اهداف و ارزشهاي خود دست يافت در ذهن کودکان مخدوش ميشود و وقتي بچهها امکان استفاده از جادو را در زندگي خود نمييابند، حس سرخوردگي و عدم خودباوري در آنها نهادينه ميشود. لذا تربيت نسلي خشن، پرخاشگر و بيحوصله با بُنيه ضعيف و کمتحرک از نتايج ارتباط با اين شخصيتها خواهد بود و بعد از مدتي که اين شخصيتها به شکل قهرمان در ذهن فرزندان ما جا افتادند، با ارائه تصاوير و بازيهاي اين شخصيتها با دوست دخترهايشان با حالتهاي بسيار مستهجن، نوع خاصي از سبک زندگي را به فرزندان ما القا خواهند کرد.
اين اتفاقات، بسيار نرم و زيرکانه به وقوع ميپيوندد. همانطور که پسران معصوم اين سرزمين در سنين کودکي در حاليکه حداقل 100 قسمت از کارتن «بن تن» را تماشا کردهاند، از چندي پيش بايد شاهد صحنههاي ارتباط نامشروع و باردار شدنِ دوستِ دختر بن تن در برچسبهاي جديد آن كه در فروشگاهها عرضه ميشوند، باشند و بدتر از همه اينکه اين شخصيتها علاوه بر انيميشن، به شکلهاي واقعي و به صورت فيلمهاي سينمايي نيز ارائه شدهاند که به صورت زنده و ملموستري، خشونت و صحنههاي مستهجن را به تصوير ميکشند.
بيا ديوانه شويم
والدين زيادي از حضور شخصيتهاي عروسکي و کارتوني در فضاي ذهن کودکان خود آگاهند ولي بسياري از آنها شخصيتهاي واقعي و زنده دختر و پسرهاي خارجي که تصاوير آنها روي لوازم مختلف مورد نياز کودکان و نوجوانان است را نميشناسند.
به عنوان مثال سالهاست که تصاوير دختري به نام «هانامونتانا» HANNAH MONTANA روي لوازم مختلف از جمله تيشرت، کيف، پازل، آلبوم، ساعت خصوصاً لوازم التحرير نقش بسته است. نام اصلي هانامونتانا، «مايلي سايرس» است که پس از بازي در نقش هانامونتانا در يک فيلم معروف، به اين نام مشهور شده است. هانامونتانا اکنون يک دختر 21 ساله آمريکايي است که يک سال بعد از به دنيا آمدن او، پدر و مادرش با هم ازدواج ميکنند!؟! البته مادر او قبل از اين ازدواج، دو فرزند ديگر هم داشته و پدر هانا آنها را ميپذيرد، در ضمن پدر هانا نيز فرزندي دارد که حاصل يک ارتباط مختصر او با يک زن است و مادر هانا نيز او را پذيرفته است. البته کار پدر و مادر او پس از مدتي به طلاق کشيده شد.
سريال هانامونتانا محصول 2006 و يکي از پرمخاطبترين سريالهاي آمريکايي است. در اين سريال مايلي سايرس (14 ساله) روزها در نقش يک دختر عادي به نام مايلي استوارت و شبها در نقش هانامونتانا - يک خواننده مشهور - بازي ميکند. او براي رسيدن به اهدافش به طور متعدد در اين فيلم دروغ ميگويد.
هانامونتانا در اين فيلم مشغول خواندن و رقصيدن است. او با پسرهاي زيادي قرار ميگذارد، ولي اين دوستيها بسيار کوتاه است. آوازهاي معروف او عبارتند از: «رنج ديده»، «قبل از طوفان»، «قلب من براي عشق ميتپد»، «لگدزنان و جيغکشان»، «بيا ديوانه شويم»، «دختران وحشي»، «شب بيرون از خانه دختران»، «نميتوانم مطيع باشم»، «چه کسي مالک قلب من است» و... که محتواي اصلي آنها در مورد روابط آزاد و مستهجن دختر و پسر و شهوت نوجوانان است و با آهنگهاي بسيار مهيج و شهوتانگيز که ابزار اصلي آن گيتار برقي است، آنها را اجرا ميکند.
آوازهاي سياسي او نيز معروفاند. مثلا «مهماني در آمريکا» که به «سرود ملي آمريکا براي مرگ بنلادن» معروف است و در پايان اجراي اين آواز، پرچم آمريکا در وسط صحنه به اهتزاز درميآيد.
او همچنين براي ملکه انگليس و رئيسجمهور آمريکا نيز آواز خوانده و آن را به پرزيدنت اوباما و خانواده او تقديم کرده است.
متأسفانه عکسها و بازيهاي مختلف او از جمله هانامونتانا «در کنار ساحل»، «کارت بازي»، «هانا را آرايش کنيد»، «بوسه هانا با دوست پسرش» و... در فروشگاهها و کلوپهاي کشور موجود ميباشد.
روانشناسان آمريکايي تأثيرات رفتارهاي مستهجن و شهواني او را بر روي کودکان و نوجوانان مخرب و مضر اعلام کردند. او در سال 2011 به عنوان شصت و چهارمين زن تند مزاج دنيا و هشتاد و نهمين زن سکسي دنيا معرفي شده است.
شايد شما هم تصوير اين 3 جفت دختر و پسر را روي لوازم مختلف كودكان و نوجوانان ديده باشيد. اينها، شخصيتهاي اصلي فيلمهاي اسكول موزيکال HighScool Musica هستند. نسخه اول، دوم و سوم اين فيلم در بازار موجود است. اين 3 جفت دختر و پسر كه در واقع دوستدختر و دوستپسر هستند، چهره يك جفت از آنها اروپايي، يك جفت آفريقايي و يك جفت آسيايي است. در صحنههاي مختلف فيلم، اين شخصيتها در حال خواندن و رقصيدن و بوسيدن و معاشقه كردن و... هستند و با گفتارها و رفتارهايشان، آزادي روابط دختر و پسر قبل از ازدواج را زيبا درست و جذاب نمايش ميدهند.
متاسفانه تصاوير اين شخصيتها نيز در محصولات و ملزومات کودکان و بخصوص نوجوانان زياد ديده ميشود. علاوه برموارد ذکر شده در بالا، شخصيتهاي الگوساز متنوع ديگري نيز وجود دارند مثلاً:
«سلنا گوموز»، بازيگر و خواننده آمريكايي كه كارهاي مشتركي با هانامونتانا انجام داده و سبك زندگياي مشابه هانامونتانا دارد و تصاوير، فيلم و بازيهاي او در سطح جامعه موجود است.
«جاستين بييرز»، خواننده كانادايي كه عملاً عامل صهيونيستهاست و در حمايت از حملات رژيم صهيونيستي به فلسطين اشغالي فعال بوده و يك افسر صهيونيستي محافظ اوست. وي مدتي دوست پسر سِلِنا گومرز بوده و با او ارتباط داشته است.
«عروسكهاي وينكس»، 7 شخصيت انيميشني وينكس كه هر كدامشان از سيارهاي آمدهاند، يك دوستپسر مخصوص دارند و مروج يك جنبه از سبك زندگي هستند و حيوان خانگي دارند مثل سگ، خوك، گوسفند و... نوع لباس پوشيدن و رفتارهاي اين شخصيتها بسيار مستهجن است و... .
همگان ميدانند که نوجوانان و جوانان از دوران بلوغ تا زمان ازدواج (که متاسفانه سن ازدواج بالاتر هم رفته) دوران سخت و پرپيچ و خمي را ميگذرانند و اگر براي کنترل و مديريت احساسات و هيجانات خود در برابر شهوت، براي رعايت تقوي و خويشتنداري توانمندي نداشته يا آموزش نديده باشند، ممکن است لطمات جبران ناپذيري به جسم و روح خود وارد سازند که گاهي اثرات آن تا آخر عمر باقي خواهد ماند. متأسفانه اکنون با استفاده از اين شخصيتها با ويژگيها و سبک زندگي اشاره شده و نتايج آن مانند پايين آمدن سن بلوغ جنسي و افزايش مکرر تحريکات جنسي، عرصه براي فرزندان ما روز به روز تنگتر و تنگتر ميشود.
واقعا چرا؟
1) همانطور که ملاحظه شد هر كدام از اين شخصيتها با دقت فراوان طراحي و برنامهريزي شدهاند به طوريکه تمام گفتارها و رفتارهايشان حاوي پيامهاي تأثيرگذاري براي فرزندان ماست.
2) متوليان جامعه و نگهبانان فرهنگ عمومي وظيفه شرعي و قانوني دارند با دقتي به مراتب بيشتر و عميقتر، از کودکان و نوجوانان معصوم اين سرزمين پاک و مقدس، نسبت به وجود غذاهاي فاسد و گنديده ذهني و روحي مراقبت و محافظت کنند.
3) آيا واقعاً استفاده از چند تصوير گرافيکي آن هم صرفاً روي لوازمالتحرير را ميتوان شخصيتهايي ايراني- اسلامي(!!!) دانست؟ و آيا اين تصاوير ميتوانند با شخصيتهاي هويتدار، معنيدار، پيامدار و سبک زندگيدار غربي که در اين يادداشت به چند نمونه از آنها اشاره شد، مقابله کنند؟
4) چرا مؤسسات و سازمانهاي معتبر حوزههاي روانشناسي، ارتباطات، جامعهشناسي، کودک و نوجوان، فرهنگ عمومي و... در مورد حضور و صحنهگرداني شخصيتهاي خارجي فقط مشاهدهگرند و اقدامي نميكنند؟
5) چرا پژوهش ارزشمندِ نظري و تحقيقي، ميداني، بررسيهاي موردي و... در اين موضوع تاکنون انجام يا منتشر نشده است؟ چرا صاحبنظران حرفي نميزنند؟ چرا دستگاههاي نظارتي ساکتاند؟
6) چرا صداوسيما به کلوپهاي CD فروشيها سري نميزند و از فيلمها و بازيهاي كودكان و نوجوانان سراغي نميگيرد و در حد لوازمالتحرير بسنده کرده است؟
7) چرا فيلم، انيميشن، بازي و محصولات متنوع اين شخصيتها به راحتي حتي در سوپرمارکتها در دسترس کودکان است و بعضاً به صورت مجاز در شبكه توزيع در سراسر كشور پخش ميشود؟
به راستي منتظريم چه اتفاقي بيفتد تا کاري بکنيم؟... نکند دير بشود... نکند دير شده باشد... نکند...