به گزارش حلقه وصل، چند سالی است که فعالان فرهنگی و ناشران و تشکلهای نشر ضرورت حضور در بازارهای جهانی نشر را دریافتهاند، اگر در گذشته نه چندان دور حضور در نمایشگاههای بینالمللی کتاب تنها ارز را از کشور خارج میکرد و حضور ما در ضعیفترین شکل ممکن بود، امروز میتوان گفت، ایران قدمهای نخست را برداشته و مسیری را آغاز کرده است که میتواند نشر و ادبیات ما را جهانی کند.
اجرایی شدن طرحهای «گرنت» و «تاپ» در وزرات ارشاد و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دو سال اخیر نیز کمک بسیاری به پیشبرد جهانی کردن نشر ما کرده است. اینگونه حمایتها میتواند حرکت در مسیر استاندارد جهانی کردن نشر را تسهیل و تسریع کند. در گذشته حمایتهای کورکورانه از برخی کتابها موجب شد تا هزینههای بسیاری صرف شود و ترجمههایی ضعیف از مسیری غیر استاندارد منتشر شود و در نهایت کتابها یا انبار شوند یا خمیر. بنابراین لازم است تا بدانیم از چه مسیر و چگونه باید به سراغ جهانی کردن ادبیاتمان برویم. این مسیر استاندارد در میان فعالان نشر بینالملل در ایران اما متفاوت است، برخی معتقدند که باید از مسیر استاندارد جهانی حرکت کرد که همان ارائه نسخهای هشت هزار کلمهای از کتاب به ناشر خارجی است تا خود به سراغ ترجمه به زبان کشور مقصد برود و عدهای دیگر معتقدند که چون در ابتدای راه هستیم، باید لقمه حاضر و آماده را به ناشر خارجی دهیم تا منتشر کند.
در ادامه میزگردی با حضور علی فریدونی مدیرکل اداره مجامع و تشکلهای وزارت ارشاد، مجید جعفری اقدم مدیر آژانس ادبی پل، افشین شحنهتبار مدیر انتشارات «شمع و مه» و امیر صالحی طالقانی مدیر انتشارات بینالمللی «نحل» به بررسی موضوع گرنت و شیوههای حضور در بازار جهانی نشر پرداخته است. بخش نخست این میزگرد اینجا قابل مشاهده است.
مجید جعفری اقدم در بخشی از این نشست در سخنانی گفت: مبادله رایت قانون جهانی دارد، اینکه من میگویم، ما وظیفه داریم هشت هزار کلمه را ترجمه کنیم، و متن اثر را ناشر خارجی خود باید ترجمه کند، یک قانون جهانی است، من گفتم ما کتاب را به ناشر چینی معرفی میکنیم، ناشر چینی میتواند نسخه انگلیسی تهیه کرده و آن را به چینی برگردان کند. اگر ما کتابی را به چینی چاپ کنیم و بعد کتاب را ارسال کنیم، میشود کار همان دوستانی که 100 نسخه چاپ میکنند و بعد در دو کتابفروشی خارج از کشور آن را توزیع میکنند. اما اگر ناشر خارجی خود کتاب را ترجمه کند، آن را در شبکه توزیع کشورش وارد میکند. وارد دایره توزیع نشر کشوری شدن به آسانی ممکن نیست، ما نمیتوانیم وارد سیستم توزیع خارج از کشور شویم، نمیتوانیم بگوییم مترجم خوب پیدا کردم و کتاب را چاپ میکنم و بعد به لهستان می بریم. به جز ناشران و موزعان خارجی چه کسی میتواند در سیستم توزیع وارد شود.
وی ادامه داد: من موافق این نیستم که بگوییم ما باید ادبیاتمان را در دنیا معرفی کنیم، ما نمیتوانیم از صفر شروع کنیم، کار در عرصه جهانی روش دارد، همه اینها تعریف شده است، نکته بعدی که من مخالف آن هستم، این است که بگوییم ادبیات دفاع مقدس را نمیتوان مجزا ارائه کرد، این اشتباه است، ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ما یک پدیده است، در میان ادبیات دنیا، ادبیات جنگ یگ گونه مستقل است، ما چرا باید این کتابهای دفاع مقدسمان را در میان کتابهای دیگر بگنجانیم؟ اگر ادبیات دفاع مقدس ما خوب عرضه شود، مخاطبان جهانی خواهد داشت.
جعفری اقدم اضافه کرد: ترجمه کار ما نیست، ما باید نمونهای از متن را به انگلیسی ترجمه کنیم تا ناشر خارجی آن را بررسی کند، به هر حال ترجمه ما را ناشر خارجی نمیپذیرد، ناشر خارجی ویراستاری میکند، وظیفه ما مترجم پیدا کردن نیست. وظیفه ناشر است، اینقدر نگوییم راه ترجمه بسته است و نمیتوان کار کرد. من موافق این جملات نیستم.
اما افشین شحنه تبار ناشر ایرانی ـ انگلیسی نظریهای بر خلاف جعفری اقدم دارد، او گفت: آقای جعفری اعتقاد دارد، که وظیفه ما نیست، پس وظیفه کیست؟ ناشر خارجی؟ ما نیاز داریم به اندازه عمر نوح صبر کنیم تا مردم دنیا فارسی یاد بگیرند و علاقهمند شوند به ادبیات ما و بعد ترجمه کنند. اینکه ما انگشت شمار آثاری را داریم که ذدر جامعه نشر بینالملل موفق شدهاند، را نمیتوان به کل تعمیم داد.
وی ادامه داد: ما در ترجمه انگلیسی هم ضعف داریم چه برسد به زبانهای دیگر، همچنین گرنت ارتباط مستقیم با ترجمه دارد، ما نمیتوانیم بگوییم، این دو جدای از هم هستند، ما باید مترجم پرورش دهیم،ما وظیفه داریم به عنوان ناشر که امترجمان بالقوه را پیدا کنیم و آنها را پرورش دهیم. اینکه انگشتشمار ناشرانی آثار چند نویسنده را ترجمه و منتشر میکنند را نمیتوان به کل تعمیم داد. ما باید در بحث ترجمه کاتالیزور داشته باشیم، تنها ناشر کشور مبدأ است که میتواند ادبیات را به زبان کشور دیگر ببرد، ناشر وظیفه دارد، ادبیات کشور خود را ترجمه کند. وقتی توانست این کار را انجام دهد و به اوضاع جهانی نشر اشراف پیدا کرد، با کمک آژانسهای ادبی میتواند فعالیت گستردهتری داشته باشد. اما در وضعیت فعلی ما همان خمیرمایه اولیه را مه قدرت ترجمه است نداریم، گاهی در ترجمه همان 8 هزار کلمه اولیه نیز ما افتضاح عمل میکنیم.
اینکه انتظار داشته باشیم ناشر ترک یا تایلندی بیاید کار ما را ترجمه کند، عبث است چرا این ناشران مترجمی از زبان فارسی به زبان مقصد ندارند. کشورهای موفق همسایه نیز همین مسیر را پیمودند، برای نمونه ترکیه آمد از ناشران ترک حمایت کرد و موجب شد که تعدادی مترجم ترک پرورش داده شود، بعد از آن بود که ناشران خارجی به دنبال ترجمه کتابهای ترک آمدند.