به گزارش حلقه وصل، برنامه ۱۸۰ درجه شبکه افق میهمان سعید زیبا کلام و محمد علی مرادی بود. در این برنامه که به فرار مغزها اختصاص داشت، یکی از حضار در پاسخ به این سوال که مهم ترین دلیل مهاجرت نخبگان چیست، گفت: دانشگاه های برتر ما دانشجو را برای رفتن و نه ماندن تربیت می کنند. همچنین واقعیت های انضمامی جامعه با مسایل تئوریک دروس خیلی متفاوت اند.
در ادامه بادامچی در پاسخ به این سوال گفت: اشتباه ما این است که ما فکر می کنیم ساختارهای ما درست است و افرادی که در پایین هستند مثل دانشجویان دارند اشتباه عمل می کنند و به اندازه کافی میهن دوست نیستند. در صورتی که اشکال اصلی در ساختارها و مدیریت ماست.
سعید زیباکلام نیز در پاسخ به همان پرسش گفت: یک منظر کاملاً فردگرایانه و منفعت طلبانه به این پدیدار می گوید وقتی امکانات بیشتری برای تحقیق و حتی امکانات زندگی در کشورهای پیشرفته وجود دارد، نخبگان باید هم بروند. چرا نروند؟ اگر نروند اشتباه کرده اند و فرصت را از دست داده اند. اما یک نگاه دیگری هم وجود دارد که شخصی نیست و ملی گرایانه است.
در ادامه محمد علی مرادی گفت: به عقیده من ما نخبه به معنی واقعی کلمه برای حل مسائل کلان کشورمان نداریم. مهندسان ما یک سری تکنسین هستند که مدیریت کلان نمی دانند. ما نظریه پرداز نداریم. ما معضلات خیلی پیچیده تری نسبت به کشورهای غربی داریم. مشکل دیگر ما در نوع عقلانیت ماست که نمی تواند مشکلات ما را حل کند. ما دانشگاه نداریم بلکه دو حزب سیاسی داریم که عبارت اند از اساتید حکومتی و غیر حکومتی. دانشگاه نباید ذیل دولت و احزاب سیاسی شکل بگیرد. دانشگاه رکن چهارم جامعه مدنی است. من ضد سیاست نیستم اما مخالف سیاسی بودن و همه چیز را سیاسی دیدن هستم. ما برای سرافرازی و رشد مان باید بر روی آموزش و پرورش مان سرمایه گذاری کنیم.
سعید زیباکلام در پاسخ به سخنان مرادی گفت: جای این مباحث در موضوع برنامه امروز نیست. عنوان مباحث شما «بحران های ایران» است. در پاسخ به این سوال که وضع مان خراب و نامناسب است، باید دید علت ها چیست؟ مجموعه ای از عوامل اقتصادی، سیاسی، دانشگاهی و ... وجود دارد. علت های اجتماعی هم وجود دارد که روی دانشجویان تأثیر می گذارد. اما بخش مهم تر آن بر می گردد به فضای سیاسی حاکم بر دانشگاه ها. آموزش هایی که من و شمای استاد و رئیس و مسئولان دانشگاه به دانشجو می دهیم که در حدود سال سوم و چهارم که می رسد دیگر ایران برای دانشجو خیلی اهمیت ندارد. ما میهن دوستی را در دانشجویان نابود می کنیم. در علوم انسانی کتب ما بر اساس نیازها و تعلقات و آرمان های دیگری شکل گرفته. دانشجو در حین گوش دادن به درس از خود می پرسد این ها چه ربطی به من دارد؟
در ادامه بادامچی عنوان کرد: بعضی معتقدند مهاجرت نخبگان چیز بدی نیست و همان انتقال دانش است. من معتقدم چیزی که با آن مواجهیم این نیست. گرچه توجیه کنندگان نامش را انتقال دانش بگذارند. دانش موضوعی تشریفاتی است و دانشگاه یک ویترین است. اگر همین الان دنشگاه هایمان را تعطیل کنیم هیچ اتفاقی نمی افتد جز این که جوانانی که در دانشگاه معطل شان کرده ایم آزاد می شوند.
جلیلیان عنوان کرد: استاد انقلابی و غیر انقلابی منحل در نظام آموزشی هستند و هر دو با دانش آموز یک کار را انجام می دهند. ابتدایی ترین چیز لقمه اولی است که به عنوان تفکر به دانشجو داده می شود. از طرفی وقتی میانگین سنی دولت نزدیک به ۶۰ سال است جوان دانشجو دیگر جایی در تصمیم گیری های کشور برای خود نمی بیند.
زیباکلام در ادامه گفت: آقای جلیلیان به بنده اشاره کردند. من یادم نمی آید از استاد انقلابی و غیر انقلابی حرف زده باشم. صحبت سر این است که چه اتفاقاتی در دانشگاه می افتد و ما چگونه با دانشجو رفتار می کنیم که جوانی که حب وطن و معنویات داشته در انتهای دوران کارشناسی، اثری از این مسایل دیگر در او نیست. از طرفی فضای سیاسی ما بسیار عرصه بدی است و جوان می بیند که این رفتارهای سیاسی با عدل و انصاف و عقاید دینی و ملی ما نمی خواند. پس به فکر رفتن می افتد. یک بحث دیگر هم وضعیت اقتصادی است که کاملاً روشن است.
مرادی در ادامه عنوان کرد: مشکل ما این است که ۱۰۰ سال است منتظریم چرچیل ها مشکلات ما را حل کنند. اما مثلاً مشکلات اقتصادی را نظام معرفتی و توانایی در این زمینه حل می کند. تلویزیون ما نمی آید تبیین کند که چه دارد بر سر دانشجوهای ما که رفته اند می آید. من همیشه به دانشجو می گویم برای مصلحت خودت نرو. وقتی می روند و در آن جا تحصیل می کنند آخر مثلاً می شوند اپراتور بانک ها و هیچ گاه شأن و جایگاهی که در ایران می توانند داشته باشند را در آن جا پیدا نمی کنند.
زیباکلام گفت: در مجموع به نظرم نمی آید که ما با بحران در زمینه مهاجرت مواجه باشیم. مسأله مهاجرت در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً از کشورهای اروپای غربی به آمریکای شمالی هم میزان زیادی مهاجرت داریم.
مرادی در پایان گفت: من بحران را چیز بدی نمی دانم و وجود بحران برای جوامع طبیعی است. مهم اندیشه بر بحران است. اندیشه برای بیرون آمدن از بحران همچون ققنوس. غربی ها این کار را انجام می دهند ولی ما خیر. در مجموع در بحث امروز به نظر من دوستان بیشتر در حوزه عمل بحث می کردند و بنده بیشتر در حوزه نظر.