سرویس حاشیه نگاری_ مهدی چراغزاده: شاید کمتر کسی باشد که روز جمعه - آن هم جمعه عصر- رغبت زیادی برای انجام کار یا تهیه گزارشی داشته باشد چرا که در این شهر شلوغ و پر از دود و سروصدا همه منتظر روزهای تعطیل هستند برای استراحت و فراغت از روزمرگی و خستگیهای یک هفته کار. با این اوصاف اگر روز قبل یعنی پنجشنبه و اولین روز هفتمین جشنواره عمار حضور نداشتم و با آثار جذاب ولی ساده و صمیمی آن حال خوبی پیدا نمیکردم جمعه رغبتی برای حضور در این رویداد فرهنگی انقلاب نداشتم، اما آنچه روز قبل دیده بودم انگیزهای شد تا از استراحت جمعه دست بکشم و راهی سینما فلسطین شوم.
وارد سینما که میشوی باز هم در گوشه گوشه لابی سینما گعدههای نقد و بررسی آثار است، خبرنگاران در حال تهیه گزارش هستند و چند جوان که هنوز پشت لبشان هم درست سبز نشده درباره ایدههای جدید فیلمسازی صحبت میکنند، گوشهی سالن هم میزی گذاشتهاند جوانی نشسته آنجا و برگهای بر میز چسپاندهاند که روی آن نوشته «محل جمعآوری کمکهای مردمی برای مدافعان حرم» توجهم جلب میشود، نزدیک میروم روی میز. جایی کنار آن پر است از دستکش و کلاه و شالگردنی بافتنی، از آن جوان درباره این شال و کلاههای و هدایا سؤال میکنم، میگوید: هدایایی که مردم برای مدافعان حرم میآورند را جمعآوری میکنیم و برای رزمندگان مدافع حرم ارسال میکنیم. باز هم نکته همیشگی از ذهنم عبور میکند: واقعاً جشنواره عمار مردمی است و دغدغه اسلام و انقلاب و ایران را دارد.
دومین روز از جشنواره عمار فیلمها و مستندهای متعددی ارکان شد اما شاید بتوان دومین روز عمار را روز اشکها و لبخندها نامید، روز و شبی که شاید بتوان آن را خاص تیپ فاطمیون بهحساب آورد، مستند «فرمانده» در سالن یک سینما فلسطین روی پرده رفت و خاطرات شهید ابو حامد فرمانده دلاور بچههای فاطمیون مدافع حرم را زنده کرد، «فرمانده» روایتی است مستند از شهید علیرضا توسلی یا همان ابو حامد معروف فاطمیون مدافع حرم و نیز چگونگی آغاز نبرد برادران رزمندگان افغانستان در دفاع از حرم اهلبیت(ع) از تشکیل گروه فاطمیون تا تبدیلشدن به لشکری که نامش تمام دنیا را تکان میدهد.
شاید تا قبل از دیدن این مستند کمتر کسی میدانست شهید علیرضا توسلی یا همان ابو حامد مدافع حرم با اینکه اهل افغانستان بوده اما در دوران دفاع مقدس با سن و سال کم دوشادوش رزمندگان ایرانی از اسلام و ایران دفاع کرده است.
اما شب خاص تیپ فاطمیون فقط با اکران مستند «فرمانده» رقم نخورد، مستند دیگری که در سالن شماره یک سینما فلسطین اکران شد «سید ابراهیم» نام داشت و شرح مختصری بود از بیقراریهای شهید صدرزاده برای دفاع از حرم اهلبیت(ع) و اینکه چگونه وقتی مسئولان ایران با اعزام وی به سوریه مخالفت میکنند، از عراق اقدام میکند و در سوریه با فاطمیون آشنا میشود و همان هم نقطه عطفی میشود برای آشنایی و ارتباط با ابو حامد و ورود به تیپ فاطمیون. «سید ابراهیم» شب فاطمیون را تکمیل کرد و حرفهای شنیدنی شهید صدرزاده اشک شوق را بر دیده و لبخند رضایت را بر لبهای بینندگان نشاند.
یکی از موضوعاتی که در این چند دوره از برگزاری جشنواره عمار برایم جالب بوده است موضوع نماز است، اگر هنگام نماز مغرب و عشا سری به مسجد امام صادق علیهالسلام میدان فلسطین بزنید مسئولین برگزاری جشنواره را میبینید که تا چند دقیقه پیش وقت سر خاراندن هم نداشتند و مدام به اینطرف و آنطرف میرفتند تا برنامهها با هماهنگی انجام شود اما حالا فارغ از همهچیز در صفوف نماز جماعت ایستادهاند تا نمازجماعت اول وقتشان قضا نشود، البته این موضوع در مورد بسیاری از حاضران در جشنواره عمار نیز صدق میکند.
هرچند جشنواره عمار نیز مانند همه جشنوارههای دیگر نقاط قوت و ضعفی دارد و البته به خاطر نوپا بودن آن شاید انتقادات فنی و محتوایی هم به آن وارد باشد اما در عین حال شاید تنها جشنوارهای باشد که با دیدن فیلمهای آن حال خوبی به آدم دست میدهد و نسبت به مردم ایران و اسلام نگاهش مثبت میشود، موضوعی که در بسیاری از جشنوارههای پرمدعای روشنفکری کاملاً بالعکس است و در بسیاری از موارد جامعه را تیره و تار نشان میدهند.