به گزارش حلقه وصل، «داود عامری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
فرافکنی یکی از روشهای مدیریت سیاسی در امریکا بوده و هست. این کشور، هرگاه با مشکلات داخلی مواجه گردد، رهبران آن سعی میکنند با ایجاد یکسری مسائل حاشیهای و گره زدن امنیت ایالات متحده و متحدانش به آن، افکار عمومی را به سوی خارج از ناکارآمدیهای مدیریتی خود معطوف کنند.
در شرایط امروز جامعه جهانی نیز ما شاهد آن هستیم که کرونا اقتصاد و جامعه امریکا را بیشتر از سایر کشورها به چالش کشیده و صدای تنزل آن به وضوح به گوش میرسد. این شرایط اگر چه تا حدودی محصول شیوع گسترده ویروس کرونا است، اما افکار عمومی و تحلیلگران امریکایی، ناکارآمدی مدیریت ریاست جمهوری امریکا را یکی از عوامل مهم رشد سریع ویروس کرونا در امریکا میدانند، از این رو احتمال میرود که ترامپ به واسطه مدیریت نامطلوب کنترل کرونا در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ امریکا شکست بخورد. بنابراین ترامپ نیز به مانند همتایان سلف خود، فرافکنی را در محور اقدامات خود قرار داده است تا با مسئله امنیت بتواند، افکار عمومی امریکا را بر خلاف میلشان راضی به رأی دادن به خود کند. در واقع امروز ترامپ و تیم تبلیغاتی او، خود را عاجز از حل مشکلات درونی و بیرونی این کشور میدانند، بنابراین در صدد آنند تا یک موضوع حاشیهای را تبدیل به چالش اصلی برای امریکا نمایند و بدین وسیله، رأیدهندگان را ناچار به عدول از خواستههای اصلی به خاطر شرایط بحرانی و امنیتی نمایند. بنابراین با این اندیشه و مبنای فکری، امریکا در صدد تشدید بحران در منطقه خاورمیانه، خلیج فارس و حتی آسیای جنوب شرقی است.
از سوی دیگر، دولت امریکا به ویژه دولت ترامپ با تبلیغ چند ساله خود، تلاش کرده مسئله ایران ستیزی را به نقطه اوج خود برساند تا بتواند در موقع مناسب از آن بهرهبرداری نماید. اگرچه انتظار بر این بود که این اتفاقات در آستانه انتخابات امریکا تشدید شود، اما کووید ۱۹ آن را تحت تأثیر قرار داد و زودتر از موعد این کشور را وارد بازی فرافکنی با مصرف داخلی کرد.
دومین دلیل برای تحرکات امریکا در خلیج فارس، به پایان تحریم تسلیحاتی ایران مربوط میشود. ترامپ از بدو به قدرت رسیدن و به واسطه شخصیت تاجر مآبانه خود، تمام تلاش خود را روی تحریم ایران متمرکز کرد تا بتواند از این طریق جمهوری اسلامی ایران را وادار به نرمش نماید، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، اتکای بیشتر اقتصاد ایران به درون و افزایش تابآوری آن بود. امریکاییان گمان نمیکردند که اقتصاد ایران تا به این مرحله بتواند دوام بیاورد، بنابراین حفظ برجام توسط ایران و طرفهای اروپایی را زیاد مهم نمیشمردند، حال آنکه برجام بدون امریکا به حیات نیم بند خود ادامه داد و حالا ایران اسلامی در یک طرف این قرارداد بینالمللی، از طرفین خود عمل به تعهدات را به صورت جدی مطالبه میکند و این خوشایند رژیم تمامیت خواه ترامپ نیست. بنابراین این روزها امریکا تلاش دارد، سهمی از برجام را که هیچ عضویتی در آن ندارد، برای خود کسب کند. در این راه تیم فکری ترامپ، گمان میکند که یکی از دلایل موفقیت ایران در عبور از بحران اقتصادی، ارتباطات گسترده با کشور چین است که این روزها شاید بتوان فشارها و تهدیدهای ترامپ علیه چین را در این راستا در مورد ارزیابی قرار داد.
بی تردید، رفتار خودخواهانه امریکا با شرکای خود از جمله چین و روسیه، آنها را به اندازه کافی برای بروز رفتارهای خارج از اراده امریکا ترغیب و انگیزهمند کرده است و برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران میتواند ضربه بزرگی به سیاستهای تحریمی امریکا در قبال ایران وارد کند، بنابراین این موضوع برای سیاستهای یکجانبه گرایانه امریکا غیرقابل تحمل است و تلاش میکند با تحرکات امنیتی- نظامی در منطقه و حتی ایجاد یک درگیری گرم در منطقه، مانع از برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران شود. اگرچه ایران از جایگاه یک کشور وارد کننده سلاح فراتر رفته است، اما این امر میتواند حضور در بازار سلاح را برای ایران هموارتر سازد. باید بر این نکته توجه کرد که امریکا پس از روی کار آمدن ترامپ، نتوانست از امکانات بینالمللی استفاده مشروع و معقول بکند و در همین راستا تعهداتش را نیز در عرصه جهانی نادیده گرفت، بنابراین الان احساس میکند قربانی ایدههایی است که خود به آنها عمل کرده است و این شرایط را کرونا برای او سختتر نموده است.
مهمترین اثرات مخرب کرونا بر حوزه اقتصاد تحمیل شده است و در آینده کشورها برای فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی پسا کرونا، نه تنها حاضر نخواهند شد که هیچ فرصت اقتصادی را از دست بدهند، بلکه برای دستیابی به سود در این عرصه به رقابت تنگاتنگی نیز خواهند پرداخت، بنابراین در چنین شرایطی، نسخههای امریکا برای تحریم، کمترین خریدار را خواهد داشت و اقتصاد ایران به واسطه تمرکزی که بر کالاهای غیرنفتی داشته، یک بازار پر سود و جذاب برای شرکای خود خواهد بود. بنابراین امریکا با درک این روند تلاش دارد با فشار بر اروپا، مانع از گسترش روابط اقتصادی آنها با ایران شود.
در پایان اگر به طور خلاصه بخواهیم از تحرکات و بازیهای جدید امریکا در منطقه و جهان، از جمله در عراق، لبنان و یمن، فشار آوردن بر اروپاییها و ونزوئلا و مداخله در آبراههای بین المللی و دیگر کشورهای منطقه و افزایش فشار اقتصادی بر ایران و چین پرده برداریم، باید گفت که قسمت مهمی از این تحرکات به واسطه مشکلات داخلی امریکا و نزدیکی زمانی به رقابتهای انتخاباتی است که با هدف فرافکنی صورت میگیرد و جنبه عملیات روانی برای مردم امریکا دارد و در سطح بین المللی نیز، امریکا به واسطه سیاستهای نسنجیده و یکجانبه گرایانه ترامپ، در حال از دست دادن موقعیت بین المللی خود است و امروز ارزیابی این کشور در خصوص برجام نیز، چرخش زیان آن بر سود امریکا به واسطه خروج از برجام است، بنابراین به هر عنوان و با حفظ ظاهر مغرورانه تلاش دارد وارد معادلات برجام شود.