سرویس حاشیه نگاری: پنجمین روز جشنواره را قطعا باید به نام ابراهیم حاتمیکیا ثبت کرد. آخرین ساخته ابراهیم حاتمیکیا در این روز در برج میلاد به روی پرده رفت تا خستگی از تن خیلیها بیرون برود. حاتمیکیا مخاطب خود را خیلی خوب میشناسد و برای همین است که خاطرهبازیهای آژانس برای مخاطب تکراری نمیشود.
حالا سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در حالی به نیمه کار خود رسیده است که دو اثر از سازمان هنری رسانهای اوج به جشنواره جان دوبارهای بخشیدهاند. دو فیلم بسیار خوب «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» هر دو محصول سازمان اوج هستند که البته انیمیشن «فهرست مقدس» هم کار همین سازمان هنری رسانهای است.
بر خلاف بادیگارد اما «امکان مینا» فیلم قابل توجهی از کار درنیامده است. کمال تبریزی به سراغ یک سوژه ناب در تاریخ انقلاب رفته بود اما مثل افخمی یک فیلم دمدستی برای یک موضوع حساس امنیتی - اطلاعاتی ساخته بود و تنها میتوان افسوس خورد که سوژههای تاریخ انقلاب یکی پس ازدیگری با این فیلمهای سطحی ساده به باد میرود.
«من» سهیل بیرقی هم که پیش از جشنواره خبرسازی بسیاری در رسانهها داشت، دیگر فیلم روز پنجم کاخ جشنواره بود. چند داستانک ساده در یک ناکجاآباد واقعی! لیلا حاتمی در نقش یک خلافکار حرفهای کارهای محیرالعقول انجام میدهد و یک سری آدم اطلاعاتی هم شب و روز دنبال اتو گرفتن از او هستند. اولین ساخته بیرقی تنها با شامورتیبازی سعی دارد برای خود توجه بخرد.
رسوایی 2 هم آخرین فیلم روز پنج کاخ جشنواره بود که ساعت یک بامداد اکران شد. اگر بخواهیم در یک جمله فیلم آخر دهنمکی را معرفی کرد، باید گفت: دوباره فقر و فحشا؛ دوباره اخراجیها، دوباره رسوایی و دوباره محمدرضا شریفینیا! و مثل همیشه پر از دیالوگ و تکهکلامهای تلگرامی!
تنها تفاوت رسوایی 2 با کارهای قبلی ده نمکی در جلوههای ویژه است. جلوههای ویژهای که نه تنها به فیلم کمکی نکرده بلکه تنها برای چند دقیقه فیلم را قابل تحمل و اندکی جذاب میکند!