هر کاری سختیها و ناملایمات خاص خودش را دارد، اگر عشق و علاقه نباشد، کسی دنبال کار را نمیگیرد و آن را به نتیجه نمیرساند.
مجموعههایی خصوصا شبکه بیبیسی فارسی یا منوتو تاریخ ما را دوبارهسازی میکند و ما اصلا حواسمان به این جریان نیست.
در مورد همافزایی و همکاری تشکلها با هم، امسال توقع داشتیم اتفاق خاصی رخ دهد، اما رخ نداد. کادرسازی هم یک دغدغهی قدیمی است!
به نظر من کسانی که در حوزهی فرهنگ کار میکنند، باید از لحاظ مبانی نظری و معرفتی تقویت شوند. ضمن این که باید ابزارها و روشهای جدیدی را که در حوزهی فعالیتهای فرهنگی در دسترس است، بشناسند و استفاده کنند
فروشندگان خوب، مدیران فروش قوی و بازاریابان حرفهای در زمینهی فرهنگ بسیار کم هستند به همین خاطر اکثریت اعضای این جبهه مشغول تولید هستند ولی کسی نیست که این تولیدات را به دست مصرفکننده برساند.
خط مقدم مبارزهی فرهنگی ما در سبک زندگی دینی، تولید محصولات است، جایی که ما ضعیف هستیم. من به دوستان میگفتم هر چقدر ما کار مطالعاتی در مورد بنتن و باربی انجام دهیم، آن چه در سطح جامعه اتفاق میافتد این است که بچهها کیفهایی را با این نقش و نگارها به دست میگیرند و به مدرسه میروند.
سعید اسماعیلی کارگردان تئاتر تحسینشدهی «شب آفتابی» که این روزها درگیر ساخت مجموعهای جدید است، در سال جدید مقابله با هجمههای دینی را که از سوی وهابیت پشتیبانی میشود، به عنوان مهمترین زمینهی کار موسسات فرهنگی میداند.
ما این چند روزه از تیپها و قشرهای متفاوتی زائر داشتیم، هرکدام هم با یک نوع تفکر خاص خودشان که دنبال شهدای گمنام میگشتند. علاقهای که در موضوع شهید و شهادت هست را در همه تیپها میتوانید پیدا بکنید.
مونا رومی آذربایجانی چون اهل خرمشهر و بومی این شهر است، سخنان خوبی در زمینه راهیان نور دارد. او در زمینه هماهنگ کردن خادمها فعالیت میکند و دعوت بانوان به حجاب برتر هم از جمله کارهایی است که بر عهده دارد. او از شهریور سال 92 در منطقه شلمچه مستقر شده است و گفتوگوی ما با او در این منطقه انجام شد.
ما خوشحالیم که کاروانهای راهیان نور به اینجا میآیند و خانوادههای شهدایی که فرزندانشان را در خرمشهر و در شهرهای مرزی از دست دادهاند، اینجا را میبینند.
این که وقتی کسی وارد این مناطق میشود، غفلت نداشته باشد، آمادگی عنایت درش به وجود آمده باشد، اطلاعات و آگاهیهایش افزایش پیدا کرده باشد، با جریانی که شهدا ایجاد کردند همرنگ شده باشد، در این منطقه بتواند به این حالات نزدیک بشود، اینها همه دست مدیریت اردوهای راهیان نور است.
محمدعلی صمدی از آغاز جوانی به عرصه نویسندگی و خبرنگاری دفاع مقدس وارد شد و در طول فعالیتهای حرفهایاش بارها با کاروانهای راهیان نور همراه شده و مسئولیت روایتگری را بر عهده داشته است. او اما این روزها با روایتگری جوانانی که خاک جبههها را نخوردهاند مخالف است. حرفهای صمدی در گفتوگویی که پیش روی شماست، خواندنی است.
داوود هاشمپور یکی از فعالین فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که با یک ایده جدید و عملیاتی شروع به نیروسازی و کادرسازی برای این جبهه کرده است. هاشمپور با استفاده از فضای راهیاننور و سفره خادمی سعی در پرورش نیروهای نوجوانی کرده است که از ماهها قبل این بچههای نوجوان را رصد کرده و اقدام نهایی و غایت برنامهها را برای آنها در یک دوره سه تا چهار روزه در یادمانها برگزار میکند. روشی که منطبق با حال و هوای زمان جنگ جبههها و رزمندگان اسلام است.
غربیه که میآید، دو متری مسجد جامع میگوید: مسجد جامع کجاست؟
طلاییه مسیر زندگی من را خیلی عوض کرد و چیزهایی به من داد که هنوز از آنها استفاده میکنم. رحمتی بود که شامل حالم شد.
چند سالی میشود که این پسر در قسمتهای مختلف راهیان نور زحمت میکشد. از خادمی در یادمانها گرفته تا علمداری پرچم کاروانها و فعالیتهای دیگر. یک کرمانی درشت اندام که اخلاق و رفتارش از یک پسر دبستانی نرمتر و گرمتر است. روز اولی که با دانشگاه هنر اصفهان به صورت زائر به مناطق عملیاتی جنوب میآمد خوابش را هم نمیدید که هر سال چند روز در این مناطق مستقر شود و از دنیای هنرمندان و گرافیک به عالم عالمان و طلاب حوزه علمیه بپیوندد.
اگر آماری گرفته شود، مشاهده میشود که آرامش در زائران این مناطق بیشتر از مسافران به شمال کشور یا قشم و کیش بوده است. چون اینجا خاک است و انسان هم میداند که به خاک برمیگردد، احساس آرامش میکند.
برای موضوع راهیان نور در این شماره به سراغ یک زن باسابقه و امدادگر در دوران انقلاب و دفاع مقدس میرویم. امدادگری که با یک لحن صمیمی و بدون تعارف، خاطرات و راهکارهایی اساسی در موضوع راهیان نور و نحوه تعامل مسئولان و راویان با اقشار مختلف جامعه و به خصوص جوانان دارد. خانمی که کمترین خاطرههایش با شهیدان محمد بروجردی و احمد متوسلیان و خانم دباغ است، اما بعد از این همه سال همچنان در خط مقدم خدمت و تلاش باقی مانده است. به همین علت برای مصاحبه با ایشان مجبور شدیم به یک بیمارستان در جنوب شهر و چسبیده به میدان راهآهن برویم هر چند که منزل ایشان در شمالیترین نقطه تهران است. بیمارستان شهید بهارلو که سرکار خانم مریم کاتبی در آنجا کار مامایی و آموزش به مادران را انجام میدهد.
مهدی امینی کم سن ترین مدرس، پژوهشگر و نویسنده در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. او سیزده سال است که توفیق روایتگری کاروانهای راهیان نور در جبهه های جنوب و غرب را دارد و بمدت پنج سال در فضای دانشگاهی، پژوهشی و آموزشی مشغول به تدریس می باشد ایشان از سال 1389 تاکنون راویان زیادی را در دوره های روایتگری در کنار دیگر اساتید آموزش داده است . امینی علاوه بر اینها دوره استادی خود را در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه(دافوس) گذرانیده است و دارای تالیفاتی در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به زبان فارسی انگلیسی است.
سالیان سال بود که ما کاروانها را به جنوب میآوردیم، اما به این نتیجه رسیدیم که اگر متمرکز باشیم و خیمه بزنیم و جلسه بگیریم، تأثیرش بیشتر است.