برخی افراد به نام ولایت فقیه و ولایت اهلبیت علیهم السلام یک شاه مذهبی را تئوریزه میکردند و عملاً یک حکومت دینی را ترسیم میکردند که به لحاظ نظری مرز مشخصی با استبداد دینی نداشت. هنوز نیز کسانی هستند که معتقدند تفاوت حکومت اسلامی و ولایت فقیه با سلطنت تنها در این است که در این نظام سلطنتی اسلامی، شاه یک فرد مذهبی و روحانی است و در واقع سیستم همان است.
تعریفی که از ولی فقیه در ذهن برخی افراد طرفدار ولایت فقیه وجود دارد، شخصی است که هر کاری دلش بخواهد بکند، هر طور دلش بخواهد تصمیم بگیرد، هر طور دلش بخواهد موضع بگیرد، هر زمان که دلش بخواهد جنگ یا صلح به راه بیاندازد، بخش خصوصی را ضعیف و قوی کند، رسانه ها را بگیرد، افراد را جا به جا کند و هر کسی را که بخواهد در سیستم بالا و یا پایین بکشد. هنوز نیز برخی افراد دارای چنین تفکری هستند. این تعریفی است که نه امام رحمهالله آن را قبول داشت و نه مقام معظم رهبری آن را قبول دارد. خود رهبری بارها این تعبیر را به کار بردند که ولایت فقیه، سلطنت مذهبی نیست.[۱] اصلاً سلطنت نیست.
مسئولترین فرد، ولی فقیه است نه اینکه آزادترین فرد ولی فقیه باشد که هر کاری دلش بخواهد بکند. اگر ولی فقیه هر کاری دلش بخواهد انجام دهد، از عدالت ساقط است و از همان لحظه دیگر فاقد مشروعیت است. اگر در نظام اسلامی، ولی فقیه در یک مورد در عرصۀ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، حزبی، اخلاقی و یا حتی مسائل شخصی و خانوادگیاش بر اساس نفسانیت و منافع خود یا خصومتهای شخصی وارد عمل یا تصمیم گیری بشود، این حکومت بر اساس مبانی شیعه، نامشروع است. چنین حکومتی حکومت جُور است حتی اگر رهبر آن روحانی و فقیه باشد و نام این حکومت، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی و یا حکومت دینی باشد. بنابراین ولی فقیه در بحث ولایت فقیه از نظر قانونی به عنوان یک مسئول حکومتی، اختیارات دارد و به اندازۀ اختیاراتش مسئول است و باید نزد خدا و خلق در دنیا و آخرت پاسخگو باشد. این در قانون اساسی ما وجود دارد و باید وجود داشته باشد. رهبری و امام برای هر تصمیمی که میگیرند، با مردم صحبت میکنند.
برای مثال در مسئلۀ هستهای، در جنگ، در مسئلۀ منافقین، آقای منتظری، بنی صدر، اینکه جنگ بشود یا نشود، در مسائل مختلف بین المللی و حتی در همین فتنه ی ۸۸ به صورت شفاف همه چیز را با مردم میگویند؛ خطرها، استدلالها و دلایل شرعی و عقلی هر کاری را بیان میکنند. این چنین حکومتی اسلامی است و پاسخگو در برابر خدا در قیامت و در برابر خلق در دنیا میباشد. بنابراین حکومت دینی و ولایت فقیهی که دشمنان و برخی از دوستان ناآگاه ترسیم میکردند، شاه و دیکتاتور مذهبی است؛ به معنای فردی که بگوید خوشم آمد فلانی بیاید، خوشم آمد فلانی نرود، خوشم آمد فلان بشود و مانند اینها. این ادبیات شاه قاجار، پهلوی، طاغوت و ضد اسلام است. ولی فقیه باید عادلترین فرد باشد تا ولایت داشته باشد. باید تسلیم ترین فرد در برابر خدا و حقوق خلق باشد و دنبال منافع خود نباشد. اگر دارای چنین ویژگیهایی نباشد، مشروعیت اسلامی ندارد.
***
[۱] معناى ولایت در اصطلاح و استعمال اسلامى حکومتى است که در آن اقتدارِ حاکمیت وجود دارد اما خودخواهىِ سلطنت نیست (بیانات سال۱۳۷۸/ بیانات به مناسبت عید سعید غدیر)
منبع: سدید