
سرویس پرونده_ مهدیه مسعوری: «باید جلوی تداوم اجرای دیوانه وار سیاستهای کنترل جمعیت در شبکه سراسری وزارت بهداشت را گرفت. متأسفانه بعضی اسناد یا اظهارات مسئولان نشان میدهد هنوز نظام بهداشتی کشور خود را با سیاستهای جدید نظام تطبیق نداده و در باطن امر، همچنان سیاستهای کنترلی البته به اسمهای دیگر، در حال تداوم است. البته به معدود کسانی که امروز در ستاد شبکه بهداشتی کشور هستند و همراهی حقیقی و خالصی با نظام در اجرای سیاستهای جدید جمعیتی ندارند، حق باید داد چراکه قبلا در این زمینه جایزه دریافت کردهاند لکن اجباری به استمرار خدمت عزیزان در این جایگاه نیست! برای این عزیزان کار بسیار است؛ بروند و جای خود را به نیروهای معتقد و همراه با سیاستهای نظام بدهند تا کارها آنطور که شایسته است جلو برود.»
آنچه خواندید بخشی از صحبتهای حجتالاسلام و المسلمین رضا غلامی بود. مشروح گفتگوی ما با رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامیصدرا را در ادامه میخوانید:
برای آغاز، مایلم توصیفی از تصمیم اخیر نظام برای تغییر شرایط جمعیتی کشور داشته باشید.
به دلیل یک غفلت یا یک خطای برآوردی- تحلیلی، که چه بسا افرادی نیز در به غفلتانداختن کشور نقش داشتند و تداوم نادرست سیاستهای کنترل جمعیت، نظام در سالهای اخیر متوجه وجود یک تهدید جدی و خطرناک به نام پیری جمعیت شد. به لطف الهی با ورود حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی، زنگ خطر به صدا در آمد و پس از بحثهای مفصل کارشناسی، ابتدا بسته راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و سپس به عنوان مهم ترین گام، سیاستهای کلی نظام در موضوع جمعیت از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ گردید.
به هرحال، باید توجه داشت، همانطور که اشاره کردم، پیری جمعیت برای کشور ما یک مسأله فوق مهم و صددرصد حیاتی است بطوریکه میتواند سرنوشت کشور را از جهات گوناگون و بر خلاف اراده ملی تغییر دهد. عدهای معتقدند که زمان برای جبران گذشته و به سختی میتوان شرایط را به نفع کشور عوض کرد؛ اما معتقدم اگر وقت را بیش از این هدر ندهیم و زودتر از نزاعهای ساختگی- که شاید به نحو حساب شده و برای کند کردن حرکت کشور در این عرصه طراحی شده باشد- عبور کنیم، میتوان با یک برنامهریزی قوی، هوشمندانه و همه جانبه اوضاع را تغییر دهیم.
جنابعالی نقش بیگانگان را در ایجاد این تهدید چگونه ارزیابی میکنید؟
چند دهه است که کاهش جمعیت کشورها، به یک سیاست جهانی تبدیل شده است. دلایل آن هم روشن است. البته این سیاست عمدتاً متوجه کشورهای به اصطلاح جهان سومیاست و الا در کشورهای غربی بنا بر مقابله با پیری جمعیت است. باید قبول کرد که کشور ما در این فقره یعنی در موضوع کاهش جمعیت، نعل به نعل سیاستهای سازمان ملل را اجرا کرده است و حتی آنقدر خوب عمل کرده که جایزه هم گرفته است! جمهوری اسلامیایران به قدری در اجرای سیاستهای کنترلی خوب عمل کرده که در سالهای اخیر، همواره از سوی سازمان ملل به عنوان سرمشق کشورهای منطقه معرفی شده است.
در این شرایط، طبیعی است که سازمان ملل مایل نیست ایران از گروه کشورهای حرف گوش کن خارج شود، لذا از هر کوششی برای متقاعد کردن مسئولان برای بر هم نزدن بازی دریغ نمیکند. در سه- چهار سال گذشته، واضح است که عناصر ایرانی سازمان مللی درداخل، با همه توان وارد عمل شدهاند تا یا کشور را از سیاست گذاری موثر منصرف کنند و یا آن را در اجرای سیاستهای تازه به شکست بکشانند. از سوی دیگر، نباید از این واقعیت غفلت کرد که امروز جمهوری اسلامیایران به عنوان محور یک نظم جهانی تازه و مخالف و رقیب سرسخت نظام سلطه، یک کشور پرجمعیت و جوان است و حتما این به ضرر نظام سلطه تمام میشود بنابراین آنها حتما خوشحال میشوند که کشور ما با یک خودزنی و با کم ترین هزینه، تضعیف شود و اگر هم بتوانند، به نحو غیرمستقیم این آسیب را در ایران تشدید خواهند کرد.
اگر امکان دارد، به اهم وجوه تهدیدی پیری جمعیت اشاره کنید.
تهدیدها در عرصههای گوناگون قابل احصاء است. تهدیدات امنیتی نظیر فقدان نیروی میلیونی جوان سلحشور برای دفاع از کشور، تهدیدات فرهنگی و اجتماعی نظیر بحران خانواده، چالشهای هویتی و یا پژمردگی اجتماعی، تهدیدات اقتصادی نظیر کمبود نیروهای کار، افزایش هزینههای کشور ناشی از عوارض پیری و مواردی از این قبیل.
بعضی از کارشناسان معتقدند که شرایط اقلیمییا اقتصادی کشور کشش لازم را برای افزایش جمعیت ندارد، نظر شما در این زمینه چیست؟
بنده نیز از این نوع حرفها شنیده ام اما منطق قویای را پشت این سخنان ندیده ام. یک ادعاست؛ ادعایی که علمینیست و مستندات کافی ندارد. شما میدانید که کشور ما از جهات اقلیمی، مزیتهای قابل توجهی نسبت به خیلی از کشورهای منطقه دارد. ما تاکنون از بخش مهمیاز ظرفیتهای خدادادی کشور استفاده نکرده ایم. اقلیم ایران تا صدها سال میتواند پذیرای حداقل دو تا دو و نیم برابر جمعیت فعلی کشور باشد. نباید سوء مدیریتها را که موجب شده قسمتی از منابع آبی- خاکی کشور تضییع شود را یک امر مسلم و غیرقابل تغییر دانست. بله، سوء مدیریت هست اما میتواند نباشد. ملاحظه بفرمایید، دولتهای متعدد و البته پرمدعایی رفتند و آمدند لکن هنوز کشور ما از یک آمایش سرزمینی درست محروم است.
در حال حاضر، بخشی از تصمیمات دولتی مبتنی بر آمایش سرزمینی نیست و طبیعی است که گرفتاریهایی را از ناحیه این تصمیمات برای کشور بوجود میآورد. با همه اینها، عرض بنده این است که حساب سوء مدیریت را باید از حساب استعدادها و ظرفیتهای واقعی و منحصربفرد کشور جدا کرد. در موضوع اقتصادی نیز نظر بنده همین است. جمعیت زیاد و جوان، هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید. کشورهایی داریم که توانستهاند جمعیت زیاد را برای خود به یک فرصت طلایی تبدیل کنند. ما چرا طرف فرصت جمعیت زیاد را نگیریم؟ بله، اگر اقتصاد کشور یک اقتصاد مولد و پیشرو نباشد و صادرات غیرنفتی به قوه محرکه اقتصاد ایران تبدیل نشود، جمعیت زیاد، برای کشور ما مضر است اما اولا، جمعت کشور ما دفعتا زیاد نخواهد شد که بعضی از الان نگران تأمین 150 میلیون نفر جمعیت شدهاند؛
به بیان دیگر، افزایش جمعیت یک امر فرایندی و تدریجی است. ثانیا، قرار نیست شرایط نامطلوب اقتصادی ایران تا ابد همینگونه باقی بماند. مطلب مهمیکه باید مورد توجه قرار گیرد و در پاسخ به سئوال قبلی شما هم به آن اشاره کردم، این است که بر عکس تصورات القائی، کاهش جمعیت جوان، میتواند اقتصاد کشور را به جد تضعیف کند چراکه یکی از مهم ترین عناصر پیشرفت اقتصادی، نیروی انسانی جوان و تواناست و کشورهایی که به دلیل پیری جمعیت مجبور شدهاند مشکل خود را با مهاجرپذیری جبران کنند، عملا باب ظهور دهها آسیب اجتماعی را در کشور خود گشودهاند ضمن آنکه هیچگاه نیروی مهاجر در نظام اقتصادی هر قدر هم که کیفی باشد، در نهایت جای نیروی بومیرا نمیگیرد.
برای تغییر شرایط باید از کجا آغاز کرد؟
به نظر من، نقطه تمرکز ما باید بر روی تغییر فرهنگ و سبک زندگی باشد. فرزندآوری مناسب، ارتباط تنگاتنگی با سبک زندگی افراد و ارزشهای جا افتاده در جامعه دارد و با همین ملاحظه دستگاههای فرهنگی و در رأس همه سازمان صدا و سیما، در این موقعیت از یک نقش کلیدی برخوردارند. نمیخواهم مسائل دیگر نظیر درآمد اقتصادی، مسکن و غیره را نادیده بگیرم بلکه میخواهم عرض کنم، هیچ عاملی بهاندازه فرهنگ اثرگذار نیست. در عین حال، باید جلوی تداوم اجرای دیوانهوار سیاستهای کنترل جمعیت در شبکه سراسری وزارت بهداشت را هم گرفت.
متأسفانه بعضی اسناد یا اظهارات مسئولان نشان میدهد هنوز نظام بهداشتی کشور خود را با سیاستهای جدید نظام تطبیق نداده و در باطن امر، همچنان سیاستهای کنترلی البته به اسمهای دیگر، در حال تداوم است. البته من به معدود کسانی که امروز در ستاد شبکه بهداشتی کشور هستند و همراهی حقیقی و خالصی با نظام در اجرای سیاستهای جدید جمعیتی ندارند حق میدهم چراکه قبلا در این زمینه جایزه دریافت کردهاند لکن اجباری هم به استمرار خدمت عزیزان در این جایگاه نیست! برای این عزیزان کار زیاد است؛ بروند و جای خودشان را به نیروهای معتقد و همراه با سیاستهای نظام بدهند تا کارها آنطور که شایسته است جلو برود.
اخیرا بدون واسطه از بعضی کارشناسان زبده شنیدم، ایران در موضوع وازکتومییا همان عقیم سازی مردان، در جایگاه هشتم جهان قرار دارد و در این سه- چهار سال هم شرایط هیچ تغییری نکرده است. یا در خصوص عمل سزارین که حتما سهم به سزایی در ناباروری زنان کشور دارد، کشور ما گوی سبقت را از خیلی از کشورها ربوده است. حتی گفته میشود ایران از جهت تعداد عمل سزارین، رتبه اول را در جهان دارد. در موضوع تی. ال. یا همان بستن لولهها، آمارها فوقالعاده نگران کننده است. از همه قبیحتر، موضوع سقط جنین در ایران است که گفته میشود در کنار سالانه 5000 سقط قانونی، روزانه 1000 مورد سقط جنین غیرقانونی در کشور اتفاق میافتد. امیدوارم این آمار صحیح نباشد؛ آنهایی که اهلیت دارند میدانند که این میزان سقط جنین چه قبح شرعی سنگینی دارد و حتما آثار منفی جدی هم روی جامعه ما داشته و خواهد داشت. چرا بعضیها تا این حد قبح سقط جنین را در کشور ما ریختهاند و برای آن راه باز کردهاند که روزانه این تعداد سقط جنین در ایران داشته باشیم؟
اینها مسائلی است که باید جلوی آن سریعا گرفته شود حتی جا دارد با دخالت قوه قضائیه، با کسانی که حساب شده و با فریب کاری، به دنبال تداوم سیاستهای غلط قبلی هستند برخورد قاطع صورت گیرد و اتفاقا این بار به کسانی جایزه داده شود که برای افزایش جمعیت کشور کوشش میکنند نه برای کاهش آن.
در میان مسئولان شبکه بهداشتی کشور، هستند کسانی که اجرای سیاستهای جدید را برای سلامت مادران مخاطره آمیز تلقی میکنند؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
من پزشک نیستم که در این زمینه اظهار نظر قطعی کنم اما روشن است که کسی جلوی اقدامات همه جانبه وزارت بهداشت را برای ارتقاء سلامت مادران نگرفته است. امروز به برکت انقلاب، بهداشت و سلامت عمومیمادران در سطح بسیار خوبی قرار داد و نظام بهداشت کشور از استطاعت لازم برای حفظ این شرایط و حتی بهبود آن برخوردار است. سئوال من اینجاست که چرا میخواهیم با استمرار کنترل جمعیت سلامت مادران را تضمین کنیم؟! چرا آنهایی که دائما چشمشان به کشورهای غربی است، در این زمینه از آنها چیزی یاد نمیگیرند؟! در شرایطی که بعضی پزشکان بدون وجود یک منطق صحیح، به زنان جوان توصیه میکنند که تا 3 سال پس از ازدواج بچه دار نشوند و یا بعد از رسیدن سن به 35 سالگی، به خاطر مخاطراتی که وجود دارد، به دنبال بچه دار شدن نباشند، در خیلی از کشورهای غربی، هم به زود بچهدار شدن توصیه میشود و هم اینگونه مادران 35 سال به بالا برای بچه دار شدن ترسانده نمیشوند. ملاحظه کنید؛ سن ازدواج دختران که بالا رفته و به 27-28 سال رسیده است، 3 سال هم که میگویند بچه دار نشوید، بعد از 35 سالگی هم که میگویند وارد دوره ریسک شده اید، در نتیجه هر زنی در ایران نمیتواند بیش از یک فرزند داشته باشد! به هرحال، این حرفها همه بهانه است. راههای فراوانی برای مراقبت از سلامت مادران هست و آنهایی هم که امروز از به خطر افتادن سلامت مادران صحبت میکنند به خوبی به این راهها واقفند.
چه رابطهای بین برنامه مقابله با ایدز و کنترل جمعیت وجود دارد؟
ما به جد نگران گسترش بیماری ایدز در ایران هستیم و معتقدیم نباید اجازه داد در آمار مبتلایان به ایدز دست کاری شود. امروز بعضیها متناسب با منافع خود آمار ایدز را زیاد و کم میکنند و بین مراکز مسئول اشتراک نظر در آمار این بیماری مشاهده نمیشود. از طرف دیگر، منشأ اصلی انتقال ویروس ایدز، به نحوه مصرف مواد مخدر برمیگردد. نباید منشأ اصلی را روابط جنسی معرفی کرد. این واقعیت ندارد. نکته مهمیکه باید مورد توجه باشد این است که نمیتوان به بهانه ایدز توزیع رایگان لوازم کنترلی را برای بخش عمدهای از دختران و زنان ایرانی مباح کرد. این یعنی باز کردن راه تازه برای تداوم کنترل جمعیت. علاوه بر این، ما مخالف بهانه کردن ایدز برای تجویز آموزشهای روابط بی خطر جنسی (!) برای همه هستیم که در جای خود باید به آن پرداخت.
از نظر جنابعالی مرز افراط و تفریط در پیگیری سیاست جدید جمعیتی چیست؟
بنده از گذشته بر روی ضرورت رعایت عقلانیت چه در تصمیم گیری و چه در اجرا تاکید داشته ام. اگر عقلانیت حاکم باشد، هیچ آسیبی متوجه کشور نخواهد شد. البته بعضیها به اسم میانه روی و عقلانیت، تفریط را در پیش میگیرند که این هم خیلی بد است. نزاعهایی که امروز در کشور توسط گروهی خاص ایجاد شده، به خاطر این است که بعضیها حاضر نیستند با منطق در این زمینه ورود کنند. بنابراین، عمده نزاعهایی که شاهد آن هستیم پوچ است. به عنوام مثال؛ میگویند اقدامات کنترلی باید برای کسانی که به دلیل بیماری خاص، فرزندآوری برایشان خطرناک است تداوم یابد. ما نیز میگوییم حتما این کار انجام شود اما این بیماران چه کسانی هستند؟
آیا میتوان یک سوم زنان ایرانی را به اسم بیماری یا ریسک، همچنان تحت اقدامات کنترلی قرار داد؟ هر عاقلی میگوید که بیماران باید ابتدا با دقت تعریف و سپس نحوه تشخیص صحیح بیماری آنها نیز روشن شود. نمونهای دیگر؛ وقتی صحبت از مجازات متخلفان میشود، حتما باید جرم و مجازات با هم نسبت منطقی داشته باشند. اینکه چند ماه قبل در مجلس بعضیها صحبت از مجازاتهای نامتوازن داشتند، خروج از دایره عقلانیت است. البته به نظر میرسد صحبت از مجازاتهای نامتوازن، طرحی برای بدبین کردن مردم به تلاشهای دلسوزان در موضوع افزایش جمعیت بود.
یکی از مسئولان سابق نظام بهداشتی- درمانی کشور چند ماه پیش گفته بود با به عرصه آوردن نیروهای حزب اللهی مشکل جمعیت کشور حل نمیشود. چه پاسخی به مطلب ایشان دارید؟
ایشان سخن سخیفی به زبان آورده است. بیشتر مردم ما حزب اللهی هستند و اتفاقا همین حزب اللهیها هستند که همواره کشور را در شرایط سخت یاری کردهاند. الآن هم همین حزب اللهیها دارند اوضاع را سر و سامان میدهند و زمینه جبران مافات را فراهم میکنند. در چند سال گذشته، خانوادههای متدین و حزب اللهی بیشترین اهتمام را به فرزندآوری مکرر داشتهاند و سرجمع، بر خلاف تصور ایشان، به لطف الهی شرایط قدم به قدم برای ایجاد مسیری مناسب در این موضوع مهیا میشود. دلیل بعضی عصبانیتها نیز همین توفیقات است. اگر کار دوستان حزب اللهی به ویژه در عرصههای فرهنگی با توفیق همراه نبود، این همه حساسیت درباره فعالیتهای آنها از سوی مخالفان علنی و یا پنهان افزایش جمعیت بوجود نمیآمد.
نقش علماء و روحانیون در این زمینه چگونه قابل توصیف است؟
علماء و روحانیون در کشور ما، جزو برجسته ترین گروههای مرجع به حساب میآیند. برای مردم مسلمان ایران توصیه روحانیون در خصوص فرزندآوری مکرر، خداپسندانه، اطمینان بخش و منطبق با مصالح فردی و اجتماعی تلقی میشود. من فکر میکنم خیلی بیش از اینها باید از ظرفیت روحانیون جلیل القدر برای حل مشکل جمعیت استفاده کرد. بر اساس فرمایشات مقام معظم ولی فقیه، امروز فرزندآوری مکرر از سوی متشرعین، متناسب با بضاعتی که دارند، میتواند نوعی وجوب شرعی تلقی شود و این موضوع باید از سوی روحانیون به خوبی تبیین گردد.
به نظر شما مجلس تاکنون به وظیفه خود به خوبی عمل کرده است؟
مجلس باید ماهها قبل قانون جدید و جامع جمعیت را تصویب میکرد. تأخیری که بوجود آمده قابل توجیه نیست. تردیدی نیست که کشور به یک قانون جامع و همه جانبه نگر احتیاج دارد که تمام ابعاد مسأله همراه با ضمانتهای لازم در آن دیده شود. البته اخیرا طرح ناقصی در مجلس مطرح و به عنوان یک حرکت ابتدایی به تصویب رسید. به نظر میرسد کار بعضی از نمایندگان محترم مجلس در این زمینه قابل توجه است هر چند توقع بیش از این بود. کشور نمیتواند در این موضوع حیاتی بی قانون باشد. همین بی قانونی است که در این چند سال زمینه تداوم سیاستهای کنترلی را از سوی عناصر بی اعتقاد یا سودجو فراهم کرده است. البته قانون بد یا ضعیف همان بی قانونی است و بود و نبودش تفاوت چندانی ندارد به هرحال ما به یک قانون قوی و همه جانبه نگر نیاز مبرم داریم؛ حتی درباره اصلاح کتب درسی، گفته شد، آموزش و پرورش اعمال اصلاحات را منوط به وجود قانون جدید نموده است! البته مجلس، جدا از وظیفه قانونگذاری، وظیفه نظارتی جدی هم دارد. اگر نظارت جدی با ساز و کارهای مناسب نباشد، بعضیها ماهرانه قانون را به حاشیه خواهند برد و یا آن را دور خواهند زد.
برای اینکه دوباره کشور در موضوع جمعیت دچار اشتباه نشود، چه راهکار رصدی را توصیه میکنید؟
ضروری است هم زمان چندین مرکز علمیقوی در حاکمیت با تولید و جمع آوری مستمر دادههای مربوط، کار رصد و تحلیل اطلاعات در این زمینه را بر عهده بگیرند. باید مراقب بود عدهای با تحریف اطلاعات و یا تحلیلهای نادرست مسئولان را به اشتباه نیندازند و راه آن نیز فعالیت هم عرض چند مرکز علمیدر این زمینه است. ما نباید در این زمینه چشممان به مراکز رصدی بینالمللی دوخته شود. مراکز رصدی بینالمللی اطلاعاتشان را از مسئولان ایرانی میگیرند و بعد، همان اطلاعات را به همراه تحلیل هدفمند به خودمان بر میگردانند!