
سرویس پرونده _ مهدیه سادات شاهمرادی: وزیر بهداشت دولت سازندگی؛ همان فردی که عده بسیاری او را مغز متفکر قانون کنترل جمعیت و سردمدار طرح تنظیم جمعیت در ایران میدانند. وی که برای پیادهکردن طرح تنظیم خانواده در دوران جنگ تحمیلی، جایزه بهداشت و تنظیم خانواده را از سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل دریافت کرده، میگوید:« اگر برای افزایش جمعیت زیر ساختها را اصلاح نکنیم، قطعا مردم از روند موجود مانند مردم بنگلادش ناراضی خواهند بود.»
«سید علیرضا مرندی»، معتقد است:«قدم اول برای اجرایی شدن طرح افزایش جمعیت بهبود زیرساختها، قناعت و دوری از ریخت و پاشهاست.» او میگوید: «تنظیم خانواده و کنترل جمعیت نه به معنای کاهش یا افزایش جمعیت است بلکه به معنای ایجاد تعادل در ساختار جمعیتی کشور است.» با وی به گفتگو نشستیم تا نظرات این مرد سیاست و عمل را درخصوص بحث جمعیت، افزایش یا کنترل جویا شویم.
دکتر مرندی تنظیم خانواده و کنترل جمعیت را چگونه معنا میکند؟
تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در واقع ایجاد تناسب در ساختار جمعیتی کشور است. تنظیم خانواده مانند موج رادیوست که کم یا زیاد میشود و کنترل جمعیت همانند کنترل ماشین است تا بتواند به درستی حرکت کند. کنترل به معنای کاهش نیست. برداشت نادرست و سوءنیت عدهای باعث شده تا در سالهای اخیر واژه کنترل و تنظیم مترادف با کاهش قرار بگیرد. به نظر میرسد عدهای قصد کوبیدن فرد یا برنامهای را دارند. زمانی رشد جمعیت کشور بالا بود، در حالیکه امروز کشور با کاهش جمعیت مواجه است. من نسبت به صحبتهایی که این روزها درباره موضوع جمعیت مطرح میشود، نگرانم.
نگرانی شما از چیست؟
در بحث جمعیت من از آگاه نبودن بعضی از مسئولان که کارشناس نیستند و یا درس مربوطه را نخواندهاند، نگران هستم. این دسته از افراد همچنان معتقدند که مادر یک ماشین جوجه کشی است و حتی عقایدی مثل داشتن 12 یا 16 فرزند را دارند. از طرفی، در ابتدا برای انجام هر اقدامیباید مقدمات آن را فراهم کرد. نباید فراموش کرد که مادر یک انسان است؛ جانش ارزش دارد و نعمت سلامتی برایش حائز اهمیت است. احتمال به خطر افتادن جان و سلامت مادر و فرزندانش با این حجم از زایمان بسیار بالاست. در وهله نخست مهمترین نکتهای که باید به آن توجه داشت، حفظ سلامت کودک و جنین است تا این که یک زوج ترغیب به داشتن 16 فرزند شوند! از سوی دیگر تمامیبار تربیت و رشد فرزندان بر عهده مادرست، پس باید وقت تربیت داشته باشد چرا که نقش پدر در این زمینه چندان پررنگ نیست.
چاره کار چیست؟
در ابتدا باید مسئولان به فکر فراهم کردن شرایط ازدواج برای جوانها باشند. اگر یک مسئول نمیتواند مقدمات ازدواج یک زوج را فراهم کند، چطور میتواند در مورد طرح افزایش جمعیت چنین کاری را انجام دهد؟
بر اساس آمارموجود، برخی از جوانان که دیر ازدواج میکنند دیگر حتی قادر به باروری نیستند و شاید در صورت ازدواج هم خیلی دیر شده باشد. به نظرم ما در غفلت به سر میبریم. مقام معظم رهبری راجع به رشد کیفی جمعیت و افزایش نخبگان تاکید کردند پس تنها نباید تمرکز ما روی افرادی که اکنون ازدواج کردهاند باشد بلکه باید زمینه ازدواج افراد تحصیل کرده را هم فراهم کرد و پیش از آن مساله اشتغال و مسکن جوانان را حل کرد.
آیا شما معتقدید که جمعیت مولد کشور به سمت پیر شدن میرود؟
بله. صد در صد معتقدم که کشور ما به سوی پیر شدن میرود و نیروی مولد ما همواره در حال کم شدن است. وقتی نیروی مولد کم شد کارایی پایین میآید.
حتی بر این عقیدهام که در شرایط فعلی باید سن بازنشستگی را بالا ببریم. در حالیکه ما به بهانههای مختلف و از جمله مشاغل سخت و زیان آور، سن بازنشستگی را پایین میآوریم. در کشور ما این سن 55 سال است در حالی که این رقم پایینی است. ما باید بتوانیم مانند کشورهای پیشرفته سن بازنشستگی را بالا ببریم.
ما منسجم فکر نمیکنیم و همه ابعاد جمعیت را نمیبینیم. ما حتی از فرصت مهمیکه پنجره جمعیت در اختیارمان گذاشته، غافلیم. کشورهایی که در توسعه موفق بودهاند که از پنجره جمعیت نهایت استفاده را بردهاند. از جمله مثالهای بارز آن اروپای غربی و آمریکا یا آسیای جنوب شرقی است. پنجره جمعیت فرصتی است که یکبار برای هر کشور اتفاق میافتد و هماکنون هشت سال آن گذشته است و اگر دیر اقدام کنیم، زمان باقی مانده را نیز از دست خواهیم داد.
معتقدم اگر به فکر پنجره جمعیت افتادیم، میتوان انتظار داشته باشیم که جوانان ما هم به سمت ازدواج جذب و آنها را از انزوا خارج کرد.
در یکی از مصاحبههای خود اظهار داشتید که میانگین سنی در ایران بسیار بزرگنمایی شده است.
کشور ما دیگر در این حد هم که عدهای میگویند، پیر نیست! شکی در آن نیست که کشور به سمت پیر شدن در حال حرکت است و اگر در آینده میزان نسل جوان کشورمان کاهش پیدا کند، پس از چندین دهه ایران یک کشور کاملا پیر محسوب خواهد شد. اما در این میان بعضی بزرگنمایی میکنند گویی همین حالا جمعیت ایران پیر شده است درحالیکه درحال حاضر جمعیت سالمند ما حدود هفت درصد است. عدهای برای آنکه بخواهند مطلبی را جا بیاندازند، اغراق میکنند و از زمان حال هم ما را میترسانند.
در حال حاضر نیروی جوان زیادی داریم، اما این دلیلی برای غفلت مسئولان نمیشود. نسلهای بعدی هم مثل همه ما طالب رفاه و آسایش هستند و قرار است در این کشور زندگی کنند و تولید داشته باشند. پس ایران، نیازمند نیروی مولد است. اما امروز نباید مردم را بترسانیم چرا که هم اکنون نیروی مولد بسیار بالاست.
چرا برخی معتقدند دکتر مرندی چهره مخالف افزایش جمعیت است؟
نمیدانم چرا برخی تلاش میکنند که من را مخالف مصالح نظام و فرمایشات رهبری جلوه دهند. این نگاه ظلم به من است. این افراد حتی به رهنمودهای مقام معظم رهبری نیز توجه نمیکنند. رهبری بارها اعلام کردند که تنظیم خانواده در زمان خود، کاری ارزنده بود اما باید رصد میشد تا با بحران پیری در دهههای بعد مواجه نشویم. در نظام ما ولی امر مسلمین حرف اول و آخر را میزنند؛ زمانی که ایشان میگویند کاهش جمعیت باید توقف پیدا کند من تمام تلاشم را در مسیر تحقق کلام ایشان انجام میدهم. من در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 هرگز قدمیرا بدون نظر امام(ره) و پس از آن مقام معظم رهبری بر نداشتم.
ارزیابی کلی شما از طرح تنظیم خانواده چگونه است؟
در حال حاضر رشد جمعیت نسبت به چندین دهه پیش بسیار بیشتر شده چرا که پیش تر نسبت زیادی از تعداد نفراتی که به دنیا میآمدند، از دنیا میرفتند ولی امروزه با پیشرفت علم، جمعیت در حال افزایش است.
منحنی فعلی جمعیت نشان میدهد که مردم خود به این درک رسیدهاند که باید چگونه به مقوله جمعیت رسیدگی کنند. قانون موثر است و البته مردم برای اعتقاد مذهبی خود احترام قائل هستند. در دهه 60 جوانان بسیاری را در جنگ تحمیلی از دست دادیم و در عین حال شاهد رشد جمعیت نیز بودیم چرا که مردم معتقد بودند که باید سرباز برای دفاع از حکومت اسلامیتربیت و زیاد کنند.
تنظیم خانواده و کنترل جمعیت از یک رشد فزاینده جلوگیری کرد، والا در حال حاضر کشور ما مشابه کشوری مثل چین بود و به احتمال زیاد فقر بسیار بدی در آن حاکم میشد. در حال حاضر داشتن سه فرزند برای یک خانواده ایده آل است، ولی در آن زمان سه فرزند کاملا معمول و در واقع کم بود. من با همه وجود عاشق انقلاب هستم و دلم نمیخواهد سیاه نمایی کنم، اما در حال حاضر تصور کنید به جای 75 میلیون 150 میلیون جمعیت داشتیم تا به عمق این فاجعه پی ببریم.
بهداشتی که من بر آن تاکید داشتم، کاری نبود که فردا به ما جواب بدهد. این سعادت را داشتم که پس از انجام کارهایم امروز بنشینم و نتیجه این را ببینم که تا چه حد آمار مرگ و میر زنان پس از زایمان کاهش یافته است. از طرفی مسأله آموزش و پرورش به وجود میآید. فکر نمیکنم یک دانش آموز بتواند تحمل درک 4 شیفت درسی را داشته باشد و یا یک معلم بتواند 4 شیفت متوالی را درس بدهد و رمق این کار را داشته باشد.
با این تفاسیر، ایران 150 میلیونی را با شرایط فعلی چطور تجسم میکنید؟
آن زمان نگرانی ام به عنوان وزیر بهداشت این بود که 17-18 سال دیگر جمعیت دو برابر میشود. الان هم وضعیت مانند سال 59 است و همان نگرانی پیش میآید. آن زمان نمیتوانستیم کاری کنیم، اما امروز فرصت طراحی آن را داریم که برای روزی که جمعیت 150 یا 200 میلیون شود، برنامه ریزی و تدبیر کنیم. در حال حاضر تحصیل کردههای ما بیکارند. حال تصور کنید با وضعیت کنونی اگر جمعیت 150 میلیون نفر بود، چه باید میکردیم؟ وضع اقتصادی خانوادهها نامناسب است و از طرفی بیعدالتی وجود دارد. حالا اگر 150میلیون نفر جمعیت باشد که وضع بدتر میشود.
فکر میکنید در قدم اول چه باید کرد؟
اگر زیر ساختها را اصلاح نکنیم، قطعا مردم ما از روند موجود مثل مردم بنگلادش ناراضی خواهند بود. وظیفه ما فراهم کردن زمینه و پایین آوردن توقع است. ما باید فرهنگ قناعت را که در زمان انقلاب وجود داشت، احیا کنیم. باید جلوی ریخت و پاش گرفته شود و صرف هزینههای دیگر شود. از افراد متمکن مالیات گرفته شود و صرف رفاه مستمندان کشور شود. همچنین انسانیت و اعتقاد مذهبی باید تا حدی زیاد شود که تمامینکاتی که اسلام یاد داده را به جا بیاوریم. خمس و زکات اجرا شود و در این صورت است که نه تنها 200 میلیون نفر بلکه قابلیت اداره 300 میلیون نفر در کشور را خواهیم داشت. ما متاسفانه به جای این که فرهنگ قناعت و انسانیت و اسلام و درست زندگی کردن را ترویج کنیم به عکس عمل کردیم؛ فرهنگ چشم و هم چشمیو اسراف رواج پیدا کرده و فقط شعار دادیم.
باید به مردم سبک زندگی اسلامیایرانی را آموزش دهیم. آموزش به مردم یعنی الگو بودن و از همه مهم تر فراهم کردن زیرساختهاست. این مردم شغل میخواهند؛ شغلی که بتوانند برای فردا خودشان سقف بالای سر تهیه کنند. اگر من مسئول میخواهم به مردم چیزی بگویم باید سبک زندگی ام برای مردم الگو باشد. (مثلا پسرم، پسر 22 ساله اش را پس از ازدواج در اتاقی در آپارتمان خودش همراه با عروسش اسکان داد و آنها حدود دو سال در آن اتاق با هم زندگی کردند. این قبیل کارها شدنی است.) نظام باید چگونه زندگی کردن را آموزش دهد. طرز زندگی ما مسئولان باید الگو برای جوانان باشد.
ما باید توقعات را پایین بیاوریم و از سوی دیگر زمینههای اشتغال را برای جوانان فراهم کنیم. ما کشوری مثل آمریکا نیستیم و نفت هم تا ابد نداریم. پس باید طوری زندگی کنیم تا با وضع فعلی سازگار باشد. باید تمام تلاش مان را کنیم تا با عدالت زندگی کنیم و زندگی شخصی مان مایه حسرت فرد دیگری نشود تا دیگران نیز احساس نکنند کلاه بر سرشان رفته است.
جمعیت زیاد باعث اقتدار یک کشور است به شرط آنکه این جمعیت به لحاظ کیفی نیز پیشرفته باشد نه مانند بعضی کشورهای عقب افتاده که فقط به لحاظ کمیرشد کرده باشد. مردم اگر بی سواد و بی فرهنگ و فقیر باشند، ایمانشان را از دست میدهند و بنابراین ما باید تلاش کنیم تا عدالت برقرار شود، اعتبارات درست مصرف شود و مالیاتها به درستی اخذ شود.
آیا شما سزارین را عامل تک فرزندی در کشور میدانید؟
به نوعی بله. سزارین باعث محدود شدن حاملگی میشود چرا که حاملگی دوم پرخطر شده و حاملگی سوم بسیار پرخطرتر. تازه این مربوط به حاملگی است و زایمانشان نیز عوارض بیشتری دارد. ما باید سزارین را کاهش دهیم چرا که سزارین باعث مرگ و میر مادر و فرزند میشود. دو کشوری که بیحساب در آنها سزارین انجام میشود؛ یکی ایران است و دیگری برزیل.
آیا اشتغال زنان را مانع فرزندآوری میدانید؟
من بسیار طرفدار اشتغال خانمها هستم اما در عین حال باید بگویم وقتی شما در مورد نسل بعدی صحبت میکنید، نقش مادر را فوق العاده میبینید. خانواده به حضور زن احتیاج دارد، چون هم نقش همسر را بازی میکند و هم نقش مادر. به نظرم تصمیم گیری در زمینههای بهداشت و سلامت در خانواده به عهده زن است. بسیاری مشاغل هست که مربوط به زنان است اما باید شرایط را طوری فراهم کنیم که این زنان در خانواده هم باشند.
ما باید کاری کنیم که خانمها اگر باید در جامعه شاغل باشند، به حد کافی وقت برای همسر و فرزند خود داشته باشند. این مسأله برای مرد هم صدق میکند. ما نباید افراط و تفریطی فکر کنیم. درست است که زن باید کانون خانواده را گرم کند، اما این دلیل نمیشود که زن نباید در اجتماع کار کند، مهم این است که کار نباید به روابط میان فرزند و مادر لطمه بزند. مثلا میتوانیم امکاناتی از قبیل مهدکودک را برای مادران شاغل در محیط کار فراهم کنیم و ساعات کاری خانمها و حتی آقایان را تعدیل کنیم تا صرف تعالی خانواده کنند.
بنا به سفارشات اسلام باید هشت ساعت کار کرد، هشت ساعت عبادت، هشت ساعت خواب و تفریح داشته باشیم. عبادت هم میتواند شامل محبت و عشق ورزی به همسر و فرزند و ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه و لذت بخش در خانواده باشد.
به عنوان یک پزشک، چقدر مرخصی زایمان را در سلامت مادر و جنین و تشویق خانوادهها به فرزندآوری موثر میدانید؟
زنان در زمان حاملگی باید مرخصی مناسب داشته باشند بخصوص در ماههای آخر بارداری؛ یعنی از ماه ششم. مادر باید طوری برنامه اش را تنظیم کند که پس از زایمان عمده وقتش را صرف فرزندش کند. دور کاری میتواند برای تحقق این امر موثر باشد.
نظر شخصی من این است که مادر باید دوسال اول بعد از زایمان را صرف سلامت خود و کودکش کند. از سوی دیگر براین باورم که اگر مرخصی را زیاد کنیم، عامل ضد اشتغال خانمها به شمار میرود. باید طوری مرخصی را در نظر بگیریم که به اشتغال او ضربه نزند. مادر باید بتواند به کار اجتماعی اش هم برسد و در عین حال نباید دوری از فرزندانش را تجربه کند. باید هم خودش احساس سلامتی کند و هم احساس کند که فرزندش در شرایط ایدهآلی قرار دارد و این بسته به شرایط هر فردی متفاوت است.
آیا عزمیکلی و هماهنگ برای رفع مشکلات جمعیتی کشور وجود دارد؟
در بسیاری از موارد این عزم کلی وجود ندارد. در زمان بحث اصلاح الگوی مصرف و یا همین اقتصاد مقاومتی نیز همراهی درستی در بین همه سازمانها وجود نداشت.
زمانی که رهبر معظم انقلاب بحث افزایش رشد جمعیت را مطرح کردند، به همراه دکتر شهریاری و دکتر قاضی زاده در کمسیون بهداشت و درمان بحث افزایش جمعیت را مطرح کردیم. طرح سی و چند مادهای را در مورد کمیت و کیفیت افزایش جمعیت را آماده کردیم. اما کمیسیون فرهنگی ادامه جلسات را بر عهده گرفت. به نظر من اگر مدیریت لازم را روی این مسائل داشته باشیم و بین این مجموعهها هماهنگی ایجاد کنیم به نتیجه میرسیم. فکر نمیکنم بین ارگانها هماهنگی مطلوب حاکم باشد. البته ظاهرا طرحهای خوبی از سوی رئیس جمهور ارائه شده و در مرحله اجراست. به نظر من اگر با ذهنیت منفی وارد نشویم قطعا شدنی است ولی لازمه آن این است که از خودمان شروع کنیم. صرفه جویی کنیم و از ریخت و پاشهای اداری گریز کنیم.
نقش نهادها در کنترل جمعیت را چگونه میبینید؟
تغییر سبک زندگی ما پس از جنگ، سطح توقع را بالا برد و ما به سبک زندگیهای خود در کشور قانع نیستیم. ما پتانسیل زیادی داریم و کشوری بودیم که برای آرمانهای خود حاضر به جنگ شدیم. مهم این است که ما اراده داشته باشیم و آینده نگر باشیم. به نظرم ما از پتانسیل خودمان استفاده نمیکنیم. ما به قدری به فرعیات توجه میکنیم که دیگر جلوی رویمان را نمیبینیم، مثل کسی که در یک جنگل گم شده است. ما به مردم فرزند پروری را یاد ندادهایم ما آنقدر در فرعیات غرق میشویم که اصل را نمیبینیم. ایراد کار ما نزدیک بینی است. نحوه برنامه ریزی ما در هر ارگان بسیار مهم است، ولی این ارگانها باید با هم مشارکت داشته باشند؛ منتهی به شرطی که سطحینگر نباشند و آینده نگر باشند. اگر ما نتوانیم جمعیت کشور را افزایش دهیم کسی نیست که در آینده برای ما اشتغال زایی کند و یک دنیای مصیبت وار و بد در انتظارمان خواهد بود. نه خواهری نه برادری، پدر و مادر هم مرده اند. خب پس چه راهی جز خودکشی میماند.
به نظر شما، شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر ارزش است یا ضد ارزش؟
به نظر من این شعار در زمان حاضر ضد ارزش است اما اگر کسی نتواند به لحاظ مادی و معنوی به فرزندانش برسد، نباید فرزند بیشتری بیاورد. به نظرم توان هر کسی در اداره فرزندان متفاوت است. این توان هم مالی و هم فکری و روحی است مثلا ممکن است یک معلم بتواند 40 کودک را اداره کند در حالی که یک فرد کم طاقت توانایی نگهداری چند فرزند را هم نداشته باشد. پس هر خانواده برای خود تعیین میکند که چند فرزند داشته باشد و سیاسیون باید زمینه را فراهم کنند و خانوادهها را توجیه کنند. افزایش بی رویه جمعیت باعث میشود که فقر بین مردم حاکم شود، در صورتی که اگر از قبل برای آن برنامه ریزی شود، پیامد مثبت هم در پی دارد. کاهش جمعیت باعث میشود نیروی مولد در مملکت رو به کاهش رفته و درصد پیرهای جامعه بیشتر شود.
ما نباید به هیچ چیزی تعصب داشته باشیم. تنظیم خانواده یعنی کنترل کردن تعداد اعضای خانواده و ارائه راهکار. اگر ما میخواستیم با تعصب روی موضوع جمعیت نگاه کنیم الان کشور به باد فنا رفته بود. تنظیم خانواده و کنترل جمعیت شعار درستی است ولی باید آن را درست معنی کرد نه به معنی کاهش جمعیت.
به عنوان سوال آخر؛ کیفیت جمعیت مهم است یا کمیت؟
هر دو در جای خود مهم هستند و شاید کیفیت مقدم باشد. ملاک ما عدالت است. به نظرم باید عدالت رعایت شود. با اطمینان میتوانم بگویم که کشور ما این پتانسیل را دارد که بیشترین رفاه ممکن را برای مردم فراهم کند؛ اما به شرطی که توقعاتمان را پایین آوریم و از اسراف و ریخت و پاش هم در بین مسئولان و هم خانوادهها اجتناب کنیم.