مفهوم سلبریتی ارتباط تنگاتنگی با فضای مجازی دارد. شبکههای اجتماعی مانند تریبون یا رسانهای شخصی است که فرد با استفاده از آن میتواند درباره موضوعات مختلف اظهار نظر کند. بسیاری از بازیگران از این موقعیت برای پوشش فعالیتهای حرفهای خودشان بهره میبرند و معمولاً در این زمینه موفق هم هستند. به طور ویژه اینستاگرام باتوجه به کارویژهاش که محتوای تصویری است دربین بازیگران محبوبیت زیادی دارد.
فوتوکالها، زندگی شخصی، پشت صحنه کارها و... از جمله اتفاقاتی است که در این فضا کاربرد زیادی دارد. شبکههای اجتماعی با توجه به گستره مخاطبینش به شکلی است که گاهی پتانسیل سوءاستفاده نیز دارد. برای مثال بسیار بازیگران درجه دو و سه سینما و تلویزیون که مدتهاست در هیچ اثر جدی حضور نداشتهاند، صرفاً به واسطه شبکههای اجتماعی خودشان را ساپورت میکنند. وقتی بیوی بالای پیج آنها را ببینید در آن عباراتی چون actor و art نوشته شده؛ اما آخرین فیلم یا سریالی که در آن بازی کردهاند متعلق به مدتها پیش است. چه میشود کرد!
به هرحال زندگی خرج دارد! همین چند روز پیش بود که یکی از همین بازیگران مجازی ویدئویی از خودش منتشر کرد که در آن اسلحه جنگی به دست میگرفت! همین نشاندهنده عمق فاجعه است، یعنی فرد حاضر است برای چند لایک و ویوی بیشتر چه کارهای احمقانهای انجام دهد. در کنار این دسته از بازیگران، هستند دسته دیگری که به لحاظ فعالیت در سینما و تلویزیون همچنان جایگاه قابل توجهی دارند. تعدادی از این بازیگران گاهی در فضای مجازی مطالبی منتشر میکنند که عمدتاً خلاف واقع است. بد نیست در ادامه به چند مورد از این بازیگران و حواشی مجازیشان اشاره کرده و سپس عملکردشان در گیشه سینماها را هم بررسی کنیم.
حیفشدهدرایران!
اجازه بدهید قبل از مرور اسمهای بزرگتر، به یک سوژه داغ که همین چند روز پیش اتفاق افتاد، اشاره کنیم. بهرنگ علوی، بازیگری است که نه جزء دسته سلبریتیهاست و نه از آن بازیگرانی که هیچکس او را نمیشناسد. در کارنامه کاریاش تعدادی فیلم و سریال بد و چند اثر خوب دارد. اتفاقا علوی از آن بازیگرانی است که بخش مهم شهرتش به واسطه تلویزیون بوده است. دلیلش هم این است که نقشهای علوی در سینما آنچنان چاق نبوده که به دیده شدن او کمک زیادی کند. حتماً به یاد دارید که چند روز پیش خبری عجیب منتشر شد. خواننده زن بریتانیایی به همراه گروهاش به فرودگاه کیش آمده بودند و توقع داشتند وارد کشور شوند.
جدای از مساله هنری و مقتضیات داخلی آن، ظاهراً این خانم انگلیسی خبرنداشته ایران هم مانند هم کشور دیگری قوانین خودش را دارد و اتباع بریتانیایی بدون ویزا اجازه ورود به ایران را ندارند. همزمان با انتشار این خبر طبق معمول برخی از سینهچاکان چشمرنگیها شروع به مرثیهسرایی برای این خواننده کردند؛ اما نکته جالبش واکنش توییتری بهرنگ علوی بود. علوی خطاب به خواننده مورد نظر نوشت: «ما را ببخشید. ما هم اینجا گیر کردهایم!» و بدین ترتیب بازهم یک چهره سینمایی با یک توییت، عمق سواد کمش را به رخ همگان کشید.
این توییت با اعتراضات بسیاری همراه شد، به طوریکه بهروز افخمی در برنامه نقد سینما گفت: لابد علوی فکر میکند از اینجا برود، در هالیوود اتفاق عجیبی برایش خواهد افتاد! نهایتاً علوی پس از چند ساعت این توییت را حذف کرد. جالب است بدانید دو فیلم آخر بهرنگ علوی «ژن خوک» بوده که حدود سه میلیارد تومان فروخته و دیگری هم که فروش قابل توجهی داشته، «تگزاس2» بوده که بعید است بتوان از آن در کارنامه حرفهای یک بازیگر بهعنوان یک موفقیت یاد کرد.
سلطانحاشیه
بدون کوچکترین تردیدی باید لقب حاشیهدارترین بازیگر فعال در فضای مجازی -که البته مدتی به دلایل معلوم کمرنگ شده بود- را به حمید فرخنژاد داد. فرخنژاد که کارش را با دستیاری کارگردان در سینما و تلویزیون شروع کرد، به مرور در فضای بازیگری به شهرت بسیاری دست پیدا کرد. کیفیت بازیگری فرخنژاد در بسیاری از نقشهایش کاملاً مشهود بود. او توان اجرای نقشهای جدی و کمدی را داشت. این توانایی در کنار هوش او برای انتخاب نقشهای مناسب به مرور باعث شد که فرخنژاد بازیگری پرفروش شود؛ اما در دو، سه سال اخیر فرخنژاد که گویا غرق در پول و شهرت بود، فضای مجازی را بستر خوبی برای سرگرمی دید. او در پیج شخصیاش بارها پستهایی گذاشت که باعث تعجب و بعضاً اعتراض شد. اگر از انتشار کلیپ ترانهخوانی خوانندگان زن قدیمی بگذریم، به پستهای عجیب سیاسی و اجتماعیاش میرسیم.
این هنرپیشه با انتشار ویدئویی از رقص دختران نوجوان در رژیم پهلوی نوشت: دختران زیبای شهر قشنگم آبادان، سالهایی که شاد بودن جرم نبود. یا در موردی دیگر که این یکی اعتراضات بسیاری را به وجود آورد نوشت: «میون اینهمه شیخ که توی مملکتمون شبانهروز تلاش میکنن تا آخرت و اون دنیامون رو بسازن، کاش یه شیخ محمد بن راشد داشتیم که این دنیامونو میساخت. حیاک.» انتشار تصویر حاکم امارات و چنین کپشن عاشقانهای، آنقدر عجیب بود که نمیتوان به راحتی ازآن گذشت. جالب است بازیگری که در لاتاری بر «خلیج فارس» تاکید میکند، با کسی عشقبازی مجازی میکند که نهتنها معتقد به واژه مجعول است، بلکه جزایر ایرانی را هم متعلق به خودشان میداند!
حالا بگذریم از فتنههای امارات در فشار ارزی به کشور و جنایات آنها در کشتار کودکان بیدفاع یمن. بله، آقای فرخنژاد! ایرانی بودن ادعای بزرگی است. فارسی حرف زدن را همه بلدند. فرخنژاد اتفاقاً در یکی، دو سال اخیر در گیشه هم با اتفاقات بدی همراه بوده است. از 6 فیلم دو سال اخیر او که به اکران درآمده، چهارتای آنها با شکست نسبی همراه بوده است. «میلیونر میامی» حدود یک میلیارد، «خانم یایا» سه میلیارد، «دختر شیطان» زیر یک میلیارد و «سامورایی در برلین» حدود پنج میلیارد تومان فروش داشته است.
«حاجکاظم»یادتبخیر!
سومین نامی که در این گزارش به آن اشاره میکنیم، بازیگر محبوب دهه70 و 80 بسیاری از آدمهای نسل ماست. پرویز پرستویی بازیگری است که نسل قبل با حاج کاظم «آژانس شیشهای» و رضا مارمولک «مارمولک»اش زندگی کردهاند. او بازیگری بود که در کمدی و ملودرام میدرخشید. آدمی کمحاشیه که به هنجارهای اخلاقی جامعه هم عالم و عامل بود. اتفاق بیشتر فیلمهایش هم فروش خوبی در گیشه داشت؛ اما انگار دوران اوج پرستویی با ورود جدیاش به فضای مجازی تمام شد. پرستویی در پیج شخصیاش فعالیت نسبتاً زیادی دارد. همین فعالیت زیاد و احتمالاً دور شدن او از دوران اوج بازیگری باعث شده که هرازچندگاهی پستهایی منتشر کند که قابل نقد و حتی بعضاً دروغ باشد.
در پست اینستاگرامی به تندی نسبت به تغییرات درون سازمانی صداوسیما اعتراض و از تحریم رسانه ملی سخن گفت. حتی در این حوزه کار به تمسخر مدیر شبکه سه رسید. انتشار تصویر یک کودک سوری به جای ایرانی توسط این بازیگر در اینستاگرام یکی از همین موارد بود که واکنشهای زیادی از سوی کاربران فضای مجازی به دنبال داشت. پرستویی ساعاتی پس از انتشار این پست، بدون هیچ توضیح و عذرخواهی، اقدام به پاک کردن آن کرد؛ اما این تنها گاف این بازیگر نبود بلکه وی عکسی دیگر از یک خانواده سرمازده را در اینستاگرام خود منتشر کرد که در میان برف و سرما از بین رفتهاند و آنها را از جمله مردم زلزلهزده کرمانشاه خواند اما این عکس هم جعلی بود و متعلق به ترکیه است. پرستویی همزمان با شب عید هم به بهانه تعطیلی «نود» از سلبریتیها خواست به تلویزیون نروند! پرستویی مدتهاست که در گیشه موفق نیست. «قاتل اهلی» با بازی او زیر سه میلیارد تومان فروخت. «خانه کاغذی»اش زیر یک میلیارد فروخت و نهایتاً «لسآنجلس، تهران» با آن همه خرج و هزینه حدود هفت میلیارد تومان فروخت.
منبع: صبح نو