به گزارش حلقه وصل: به نقل از فارس، مسأله خودباختگی و غربزدگی در کشور ما سابقهای بیش از ۱۰۰ ساله دارد و هر بار به شکلی خودش را نمایان میکند. امروز ما با چهرههای جدیدی از این پدیده شوم روبهرو هستیم. برای بررسی این موضوع با داوود طالقانی پژوهشگر و فارغالتحصیل علوم اجتماعی گفتوگویی داشتیم.
عبور از هویت ایرانی برای پیشرفت ایران؟
طالقانی گفت: در ابتدای بحث نیاز است بین چند موضوع تفکیک قائل شویم. از دوره قاجار تا اواسط پهلوی برخی از روشنفکران ما در برابر پیشرفتهای غربی دچار نوعی حیرت شدند که آنان را به این جمعبندی کشاند که «هویت ایرانی ـ اسلامی» ما موجب عقبماندگی شده است و تا از این «خودِ تاریخی» عبور نکنیم به آن پیشرفت و تکنولوژی غربی دست نخواهیم یافت. به تعبیری آنان عناصر چون زبان فارسی یا مذهب شیعه را عامل عقبماندگی میدانستند. در برابر این نوع تفکر جریانی از دل خود روشنفکران برخاست که به نقد نگرشهای روشنفکری اشتغال داشت.
داوود طالقانی، نویسنده کتاب «سلبریتی ایرانی»
ایده بازگشت به خویش در برابر غربزدگی روشنفکری
وی افزود: محمداقبال لاهوری، علی شریعتی، جلالآل احمد و از طیف روحانیت کسانی چون شهید مطهری و آیت الله خامنهای افرادی هستند که موضوع «بازگشت به خویش» را در برابر آن خودباختگی هویتی طراحی کردند. در اندیشه این متفکران اگر قرار است ما به پیشرفت و کمال برسیم، این را باید از بازگشت به خویش و خودِ هویتیمان کسب کنیم. به تعبیری باید گفت همین ایده بازگشت به خویشتن بود که پایههای انقلاب را استحکام بخشید و ما دست به خلق یک تحول سیاسی و اجتماعی زدیم. ایرانیان با بازگشت به خویش است که چیزی را از نو ساختند و آن را در قالب انقلاب پیاده کردند.
امروزه غربزدگی ناظر به مسأله فکری و فلسفی نیست
نویسنده کتاب سلبریتی ایرانی ادامه داد: اما امروزه اگر از غربزدگی و از خودبیگانگی صحبت میکنیم، بحث چیز دیگری است. در حال حاضر این فقط نخبگان و روشنفکران اجتماعی نیستند که دچار یک نوع ازخودبیگانگی شدهاند، بلکه این وضعیت به عموم جامعه هم تسری پیدا کرده و از طرفی دیگر مسأله آنان آزادی، عدالت، قانون، فرهنگ و... نیست که به بهانه آن بخواهند مظاهر غربی را به عنوان بت قرار دهند. ما الآن با سوژههای لذتطلبی روبهرو هستیم که حس میکنند هویت ملی و خودِ هویتیشان چندان با این لذتگرایی همسویی ندارد، لذا این میل را از منبع خود ـ که غرب باشد ـ پیگیری میکنند. امروزه غربزدگی ناظر به مسأله فکری و فلسفی نیست؛ بلکه برآمده از یک لذتگرایی افراطی است.
این پژوهشگر علوم اجتماعی اشاره کرد: به طور مثال درباره اتفاقی که برای دیدن کریستیانو رونالدو رخ داد باید بگویم این چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد. بیش از ۱۵ سال است که صداوسیمای ما وقتی از فوتبال و ستارگان آن سخن میگوید با هیجان حرف میزند. فوتبال دیدن و پیگیر فوتبالیستها شدن در حقیقت یک لذت تلقی میشود و این رفتارها که مثلا دهها میلیون تومان هزینه برای ملاقات با رونالدو، به دنبال اتوبوس دویدن، صداهای عجیب از خود درآوردن و... همه به آن لذتگرایی برمیگردد.
هوادار مسلکی در جامعه ایران
طالقانی گفت: موضوع مهم و اثر مخرب لذتگرایی این است که جامعه ما را هوادار مسلک کرده است. جامعه هوادار مسلک اساساً خویشتن ندارد و مجبور است حفره توخالی خود را به وسیله پیروی و هواداری از اشخاص معروف پر کند. رونالدو، مسی، تتلو و... کسانی هستند که خلأ هویتی بسیاری از افراد را پر میکنند. حتی میشود وضعیت را از این هم فراتر برد و گفت ما دچار نئولیبرالیسم در رفتار شدهایم؛ یعنی تنها هدفمان مصرف است و این مصرف دیگر برای ما حتی لذت هم ندارد، اما ما آن را مصرف میکنیم. حتی این مختص به ایران هم نیست، عربستان هم در باب توسعه آدرس غلط گرفته و رئیس یوفا به طعنه گفت فکر نکنید با خرید میلیارد دلاری بازیکنان سالخورده اروپایی فوتبال شما پیشرفت میکند.
باید بازگشت به خویشتن جدیدی طرح شود
وی افزود: به نظر من باید یک بار موضوع بازگشت به خویش برای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ مطرح شود. سه عنصر هویتی زبان فارسی، مذهب تشیع و ایران نیاز است بار دیگر بازتعریف شود تا نسل جوان با خویشتن هویتیشان آشنا شوند. اگر این اتفاق نیفتد ما با افرادی روبهرو هستیم که جسم انسانی دارند اما از لحاظ هویتی توخالی هستند و حال میتوان درون آن را با هرچیزی پر کرد.