
سرویس حاشیه نگاری: حسین معززینیا، داماد شهید آوینی که در حال حاضر سردبیر نشریه سینمایی «همشهری 24» است با نگارش یادداشتی در صفحه اجتماعی خود در ارتباط با فیلم سینمایی «گینس»، اولین ساخته سینمایی محسن تنابنده، صحبتهای تند و تیزی کرده است. او از یک سو به انتقاد از لحن تنابنده در خطاب قرار دادن منتقدان پرداخته و از طرف دیگر ایرادات فراوان فیلم تنابنده را برشمرده است.
متن کامل یادداشت معززینیا در ادامه میآید:
آقاي محسن تنابنده اخيراً فرموده: «من تا به امروز درباره گینس نقد جدی ندیدم. یک تعداد یادداشت دیدم. نقد جدی ندیدم که برایم قابل تامل باشد و به آنها فکر کنم. به نظرم بیشتر عقدهگشایی است. تا جایی که من یادداشتها را مرور کردم خامدستانه به اثر توجه شده است. ما اهل مطالعه نیستیم و فقط غر زن داریم. اینقدر غر زن نباشیم، برویم دنبال کار کردن. به جای این که حراف باشیم کار کنیم و باعث پیشرفت شویم. به جای این که پاتیلهای روشنفکری بگیریم و بگوییم این بد است آن خوب است و…
برویم کار کنیم و قدم های رو به جلو برداریم. من فکر میکنم این شکل و شمایل و لحن، لحنی کاملاً نو در ارایه قصه است و تا به حال کسی چنین تجربهای نداشته است. نديدم با این فضاها شوخی شده باشد، سه برادر در یک فضای تقریبا وسترن، جاده و… به نظرم در این شرایط (جاده و فضای وسترن) قصه شیرین گفتن کار بسیار سختی است.»
حضرت آقاي تنابنده
يك: نقد جدي را درباره فيلم جدي مينويسند. شما بابت همين چند «يادداشت» هم شاكر باش. در مملكت عجيبي زندگي ميكنيم كه درباره فيلمت با اين سر و وضعي كه دارد همين چند «يادداشت» هم منتشر شده. در يك شرايط استاندارد، اين چيزي كه اسمش را فيلم گذاشتهاي نه اكران ميشد، نه ديده ميشد و نه كسي دربارهاش چيزي مينوشت.
دو: كسي كه «يادداشت» مينويسد، كسي كه منتقد فيلم است و ميگويد فيلمي بد يا خوب است دارد «كار» ميكند. دارد «قدم رو به جلو» برميدارد. اما تو بهعنوان فيلمساز «كار» نكردهاي، چيزي سر هم كردهاي كه اسمش فيلم نيست و تماشاگر بيچاره بههواي اسم عطاران و قيافه «نقي» شش هزار تومان پول ميدهد كه بيايد تماشايش كند.
سه: وقتي آدم شخصيتهايش را ميبرد توي جاده كه بيخود و بيجهت مسيري را طي كنند، اسم فيلمش نميشود «وسترن». در بهترين حالت ميشود فيلم جادهاي. اگر دستمزد خوبي بدهي و ساكت بگيري بنشيني، حاضرم در چند جلسه مفاهيم و اصطلاحات سينمايي از قبيل «فيلم وسترن» را به تو آموزش دهم. چون حرفهام همين است. «كار» من اين است.
چهار: شما اگر قرار است «تامل» كني، دنبال نقد جدی نگرد، چون كسی حوصله ندارد درباره اين چيزي كه سر هم كردهاي، نقد جدي بنويسد، برو درباره اين تامل كن كه چرا فيلمسازی بلد نيستی و فيلمت نه قصه دارد، نه شخصيت، نه تداوم، نه پايانبندی.
پنج: اينقدر خودت را «جدی» نگير تا اميدوار بمانيم روزي بتوانی واقعا فيلم بسازی.