تاریخ انتشار: 12:57 - 5 آبان 1400
کد خبر: 441863

ماجرای سفر مشکوک و عجیب همسر شهید به کربلا + عکس

بعد از ظهر از سر کار آمد، گفت شما می روید کربلا؟ بعد من خندیدم و گفتم نخیر ما ایندفعه با هم می رویم. بعد خندید گفت که من نمی روم، تو دوباره برو. گفتم چرا اینقدر اصرار می کنی؟ من این‌دفعه تنها نمی روم!