خلیلی مدیر انتشارات شهید کاظمی میگوید: حالا وقت آن رسیده که در ادبیات شهدای مدافع حرم از صورتینویسی و فانتزینویسی روایتهای همسران شهدا اجتناب کرده و کیفیت کار را مدنظر قرار دهیم.
مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم تازه تفحص شده علی آقاعبداللهی امروز در میدان فلسطین تهران برگزار میشود و حیدر خمسه، امیر کربلایی و علی پورکاوه مداحان این مراسم هستند.
«تحفه تِدمُر» نوشته احمد کریمی روایت زندگی جانباز مدافع حرم امیرحسین احمدی است که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
کتاب زندگینامه سردار شهید محمدرضا علیخانی از شهدای مدافع حرم استان خوزستان و یکی از شهدای محوری شهرستانهای باغملک و صیدون منتشر شد.
«خانهای با عطر ریحان» روایتی داستانی از خاطرات شهید مدافع حرم، محمدهادی ذوالفقاری به قلم الناز نجفی به چاپ دهم رسید.
مدیر کنگره ملی شعر «کبوتران ناگهان» از ارسال ۲۷۰ اثر از ۸۰ شاعر کشور به این کنگره خبر داد و گفت: 20 بهمن ماه همزمان با اختتامیه کنگره از ۲۲ شاعر تقدیر به عمل می آید.
دوربین سریالِ داکیودرامِ تلویزیون برای اولین بار از مدافعان حرمی روایت میکند که با گذرنامه افغانستانی بار سفر بستند؛ به مثابه آن سخنان معروف «حاج قاسم» در ایام شهادت مصطفی صدرزاده، این سریال را «بچه زرنگ» نامیدند.
به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی مجموعه «بچه زرنگ» از شنبه ۱۰ دی از شبکه دو سیما روانه آنتن می رود.
شماره مهرماه ماهنامه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی «فکه» با پرونده ویژهای درباره شهید مدافع حرم «محمد کامران» منتشر شد و روی پیشخان آمد.
کتاب «چهل روز انتظار» زندگینامه شهید مدافع حرم، محمد احمدی جوان توسط انتشارات روایت فتح چاپ و منتشر شد.
جدیدترین شماره ماهنامه «فکه» با محوریت شهید مدافع حرم حاج غلامرضا سمائی منتشر شد و روی پیشخان مطبوعات آمد.
سید احمد و سید مهدی هم بودند در همان گروه پاکسازی، وارد یک ساختمانی می شوند و خب آن موقع ها تله های انفجاری زیاد بود و خیلی روی این مورد کار می کردند، بعد از اینکه چند تا خانه را گشتند وارد یکی از...
در پویش «همسفر من» که به مناسبت اربعین حسینی راه اندازی شده است هر زائر یکی از شهدای مدافع حرم را برای انجام زیارتی به جای آن شهید، انتخاب میکند تا این زیارت، شور و حال مضاعفی داشته باشد.
ما حتی یک عکس از آن دوران شهید نداریم، واقعا خانواده ها دلشان میگیرد. حداقل یک مصاحبه ای ازشان گرفته می شد یا نمی دانم یک مقدار این فضای رسانه ای باید قوی تر می بود. شاید هم بوده ما در جریان نیستیم.
من خودم آن موقع گوشیام هوشمند بود. ولی خب مهدی نمی گرفت، باعث تعجب بود و می گفتم چرا نمی گیری؟ آن موقع گوشی گرفتن اثرات مخربی داشت. الان ما اثراتش را می بینیم.
خواهر بزرگترم (راضیه) هم خیلی به مهدی وابسته بودند، مثلا شب هایی که هیئت می رفتند راضیه بیدار می ماند تا ساعت های دوازده یک شب تا مهدی بیاید و غذایش را گرم کند و بگذارد. از لحاظ دلسوزی مثل مادر بود.