سرویس پرونده: قطعنامه 598، عنوانی تاریخی، که در ذهن هر ایرانی تا ابد باقی خواهد ماند. زمانی که حامیان منطقهای و فرامنطقه ای عراق، پذیرش برتری ایران بر عراق را با توجه به پیآمدهایش، به زیان منافع خود و خلاف هدف اصلی وقوع جنگ ارزیابی میکردند. قطعنامه ای دستوری از سوی شورای امنیت برای پایان جنگ صادر شد.
جمهوری اسلامی ایران پس از آزادسازی مناطق اشغالی و فتح خرمشهر، همواره بر دو موضوع اساسی تأکید میکرد: نخست، محکوم کردن عراق بهعنوان متجاوز و مسئول جنگ و دوم، پرداخت غرامت به ایران به عنوان قربانی تجاوز. با آنکه خواستههای ایران کاملاً منطقی و عادلانه بود، ولی بنا به ملاحظاتی، هیچگاه این خواستهها بهطور جدی مورد توجه سازمان ملل قرار نگرفت.
امام راحل رضوان الله تعالی علیه در پیام خود به حجاج بیتالله الحرام در سال 1366 در این باره فرمودند: «دنیا از آغاز جنگ تاکنون درتمام مراحل دفاعی ما هیچگاه با زبان عدالت و با بیطرفی با ما سخن نگفته است.» چرا که نظام بین الملل خوب میدانست که هدف از آتش افروزی در مرزهای ایران، از جای درآوردن نهال نوپای انقلاب است و این نظام تمام توانش را در بازوان صدام خبیث قرار داده بود تا بتواند انتقام خود را از انقلاب اسلامی بگیرد و نگذارد این انقلاب ریشه خود را پیوسته و محکم سازد.
از این رو بیان عادلانه ای نمی توانست در کار باشد. اگر به استراتژى کشورهاى بزرگ در مورد وقایع بین المللى دقت کنیم آنها از یک استراتژى و برنامه مشخصى تبعیت مى کنند اما در مورد جنگ ایران و عراق این گونه نبود.
پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران در آن شرایط و برهه زمانی و با توجه به اینکه حتی یک وجب از خاک میهن را هم به دشمن نداده ایم، خود خبر از پیروزی بزرگی می داد. تصمیم در خصوص پذیرش این قطعنامه با توجه به تحولات نظامی در ماههای پایانی جنگ بود، این موضوع به همان اندازه که در تغییر موضع ایران برای پایان دادن به جنگ تأثیر داشت در مطرح کردن پرسش درباره نحوه پایان جنگ نیز اثر گذاشت. منش و بینش سیاسی امام خمینی (ره) و فرصت شناسی ایشان، با توجه به اوضاع داخلی و بینالمللی ، در پذیرش قطعنامه از مهمترین علل قبول قطعنامه 598 بود. نظر به اینکه ماهیت سیاست عراق و حامیانش خنثی سازی و مهار تهاجمات ایران بود. در نتیجه، به هر نحو از پذیرش برتری ایران و ارائه امتیاز به آن خودداری میکردند. و همین سیاست تا اندازهای در طولانی شدن جنگ مؤثر بود. در حالیکه امتیاز دادن به ایران و متقاعد ساختن این کشور میتوانست برای پایان بخشیدن به جنگ کمک نماید، چنان که تصویب قطعنامه 598 واکنش مثبت ایران را به دنبال داشت.
پذیرش قطعنامه 598 و تغییرات استراتژی دفاع از داخل که اتخاذ آن حتمی مینمود، مقولهای بود که اعلام آن برای افکار مردم، خصوصا احساسات پاک و پر شور رزندگان ما کاملا قابل توجیه نبود و به زمینهسازی در فاصله زمانی مناسب نیاز داشت، و از طرف دیگر نیز به لحاظ شرایط منطقهای و بینالمللی ایجاد شده ، ولی تطویل زمان میتوانست هر روزش به ضرر ما باشد، مضافا اینکه امام در بیان سیاستهای عمومی و کلان خود پیرامون انقلاب اسلامی هیچ ملاحظه و رودربایستی با کسی نداشت. در چنین اوضاع و احوال امام خمینی(ره) که تعیین کننده خط مشی دفاعی در طول هشت سال دفاع مقدس بود، تصمیم گرفت پس از اعلان پذیرش رسمی قطعنامه از سوی مسوولین حرف آخر با مردم را در مورد جنگ نیز خود بزند.
اعلام یکباره پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران از صداوسیما، بهت و شگفتی و ناباوری مردم و رزمندگان را پی داشت. امام (ره) در این پیام در مورد علت قبول قطعنامه فرمودند: " قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم."امام در این پیام علل پذیرش قطعنامه را تغییر شرایط بیان کردند ولی به دلیل مصالحی از ذکر آن خودداری و اظهار امیدواری کردند در آینده روشن شود.
در قسمتی دیگر از پیام منتشره حضرت امام (ره) در این خصوص آمده است: " قبول قطع نامه علی رغم میل باطنی و بر اساس گزارش مدیران و فرماندهان بوده است" و در ادامه می فرمایند: " آنهايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده اند مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده اند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد. كه من مجددا به همه مردم و مسئولين عرض مى كنم كه حساب اينگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوته نظر ديروز به صحنه ها برگردند. من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد..."
تاکید حضرت امام (ره) به موضوع انتخاب صحیح افراد و عرصه دادن به نیروهای انقلابی و آنان که در پیچ و خم رشد و تکامل انقلاب اسلامی حضور داشته اند، با توجه به این قسمت از پیام، بیش از پیش احساس می گردد. و ضرورت مطالعه در پیشینه فعالیتی افراد و خواص تاثیر گذار در نظام جمهوری اسلامی را تبیین می نماید.
نگاه به مؤلفه های طبیعی قدرت در نظام های حاکمیتی با توجه به تنوع فراوانی که دارد اما در اصول اصلی بین این جوامع مشترک می باشد. در شرایط بحران و جنگ توجه به حدودات، سرزمین ها و سیاست های توسعه طلبانه، توجه به روابط بین الملل و دیپلماسی های اقتضائی زمان و توجه به جنگ روانی و تهاجم فرهنگی جزو مقولات مهم در حوزه کنترل کشور در این بحران ها هستند و نگاه جمهوری اسلامی ایران به این مؤلفه ها جدای نگاه نظام های بین المللی نیست. در ۸ سال دفاع مقدس علاوه بر اینکه جنگ مجهز به تبلیغات آرمانگرایانه و شیوه هاى تبلیغاتى روانى بود، در عرصه دیپلماسى نیز فعالیت خود را داشت. تمام این تکنیک ها برای دنیای سیاست ملموس و قابل درک است. البته ممکن بود که مجامع بین المللى و کشورهاى بزرگ در مواجهه با جنگ ایران و عراق تاکتیک تبلیغات ایران را دیپلماسى بپندارند. آنها در جنگ روانى براى آنکه ایران را مقصر جلوه دهند این شعارها را مطرح مى کردند اما در دیپلماسى این مقوله را جدا مى کردند. یکى از ظرایفى که در بررسى جنگ ایران و عراق مى بایست مورد توجه قرار گیرد تفکیک این سه مؤلفه است.