
به گزارش حلقه وصل، نشست 40 سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی از سلسله نشستهای 40 شاهد پیش از ظهر امروز با حضور نویسندگان ادبیات داستانی برگزار شد.
*تعاریف خیلی دقیق نیست
محمدرضا بایرامی نویسنده ادبیات داستانی دیگر سخنران این مراسم بود که با اشاره به مفهوم داستان انقلاب گفت: بر این باورم که تعاریف مقدم بر نویسندگان نیستند. به این معنا که تئورینویسها تعاریفی را منتشر کنند و بر اساس آنها نویسندگان داستان بنویسند، بلکه این تعاریف از دل آثار بیرون میآید و بر اساس آن اثر است که نامگذاری صورت میگیرد و معتقدم این تعاریف خیلی دقیق نیست، برای مثال نمیتوان گفت رمان «دُن آرام»، داستان انقلاب است یا جنگ یا عشق، در حالی که همه اینها هست و همه اینها نیست. من معتقدم داستان انقلاب همان چیزی است که از دمدستیترین آدمها میشنویم و درواقع پاسخ به این پرسش است که چه میخواستیم و چه شد. اگر کسی بخشی از تاریخ را بگوید و بخشی را نگوید، درواقع داستان انقلاب نگفته است.
وی افزود: انقلاب در انحصار ما نیست، بلکه انقلاب در نقاط مختلف جهان روی داده و کافی است آثاری که پیرامون آنها خلق شده را بررسی کنیم تا به سوال چه میخواستیم و چه شد بتوانیم جواب دهیم. اغلب داستانها در مورد بخش چه میخواهیم حرف میزنند، اما کسی به چه شد نمیپردازد و اگر بپردازد هم برخورد خوبی نمیبیند. در انقلاب ما این پتانسیل وجود داشته که آثار مختلفی خلق شود و از زوایای مختلفی به انقلاب پرداخته شود.
این نویسنده برگزیده جایزه جلال آلاحمد گفت: هر چیزی که به اسم داستان و با محور انقلاب منتشر شد که داستان لقب نمیگیرد، چه رسد به اینکه انقلابی باشد. از اینرو آنکه با قوت تأسیس و تثبیت میکند، داستان انقلاب است.
*انقلاب عدهای را وارد عرصه نوشتن کرد
محمدرضا بایرامی در ادامه این نشست گفت: مخاطب از هر اثری یک انتظاری دارد، او انتظار دارد زمانی که داستان جنگ و انقلاب میخواند، مابهازای بیرونی داشته باشد، به این معنا که امکان وقوع آن وجود داشته باشد و این قراردادی است بین هنرمند و مخاطب که هنرمند را مجبور به رعایت آن میکند.
وی افزود: انقلاب عدهای را وارد عرصه نوشتن کرد، این یک امکان است، زیرا نویسندگان بزرگ جهان برای تجربه کردن خود را به دل رویداد میزدند تا بتوانند اثری خلق کنند، اما در کشور ما رویداد خود را به سمت هنرمند آورد و پتانسیل عظیمی مانند انقلاب و جنگ در کشور رویاروی هنرمندان ما قرار گرفت.
*مدیران میخواهند رمان کنار گذاشته شود
نویسنده رمان «لمیزرع» در ارتباط با ورود مدیران در عرصه ادبیات گفت: در بحث مدیران و دخالتهای آنها در ادبیات، گفتن این حرف که بگوییم کمک نمیخواهیم و آسیب نزنید، کفایت نمیکند، زیرا آنها خودشان وارد میدان شدهاند. مدیران ما دلشان میخواهد رمان کنار گذاشته شود، زیرا ذات آن سوال است و اتفاقاً آنها آگاهانه میخواهند رمان در میدان نباشد و میبینیم نوعی از ادبیات ترویج میشود که نه رمان است و نه خاطره و روی آن هزینه میکنند و تبلیغات گسترده صورت میگیرد.
بایرامی گفت: 40 سال از انقلاب گذشته اما چرا هنوز رمانی در تراز انقلاب نداریم، در صورتیکه اگر بالای سر مدیران فرهنگیمان کسی که از آنها بازخواست کند باشد که چرا وضع چنین است، بیشک وضع رمان و داستان ما این نمیشد. من بر این باورم اگر قرار بود اتفاقی روی دهد باید تاکنون میافتاد و این حرف من با توجه به معدل رمان و داستان پس از انقلاب است و باورمندم با بخشنامه و تشریفات اتفاقی روی نمیدهد.
*مطرحترین نویسندگان ما بهترین آنها نیستند
او در پایان گفت: 30 سال پیش فکر میکردم کار خوب نوشتن کافی است، اما امروز میبینم حواشی بسیار مهمتر است و میبینیم مطرحترین نویسندگان ما، بهترین نویسندههای ما نیستند و البته تمام این مسئله منفی نیست. معتقدم به دلایل مختلف ادبیات ما آنطور که حقش است دیده نمیشود.