به گزارش حلقه وصل، اکبر نبوی مجری کارشناس سینمایی «چشم شب روشن» شامگاه چهارشنبه و بامداد پنجشنبه 30 فروردین میزبان وحید جلیلی و شهریار زرشناس برای گفتگو درباره شهید مرتضی آوینی بود.
جلیلی در ابتدا در خصوص ضرورت صحبت از مرتضی آوینی پس از 25 سال گفت: ارزش آوینی در این است که 25 سال پس از شهادتش همچنان مصاق بارز آیه شریف «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» است، یعنی زنده بودن آوینی کاملا برای کسانی که با اندیشه او آشنا هستند، وضوح دارد.
وی افزود: در آیه بعد می خوانیم «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» شهدا به کسانیکه باز مانده اند، پیام بشارت می دهند و آن ها را از خوف و حزن برحذر می دارند یعنی نگرانی و افسردگی از کسانی که در مسیر شهدا و در خط شهادت پیش می روند، برداشته می شود.
ارتباط همزمان شهید آوینی با توده مردم و نخبگان
این فعال فرهنگی با بیان اینکه همچنان آوینی پس از شهادتش دارد پیام ابتهاج و بشارت و نشاط را به جامعه ارائه می کند، خاطرنشان شد: این بشارت چه در سطح نخبگانی و چه در سطح توده ای است و یکی از ویژگی های آوینی همین است. از یک طرف با وسیع ترین مخاطب توده ای ارتباط برقرار می کند با مجموعه درخشان «روایت فتح»، که شاید از معدود مجموعه هایی باشد که در دوره خودش تا این حد مخاطب داشته است.
وی ادامه داد: از طرف دیگر با جماعت نخبگان هم زبان مفاهمه و مخاطبه دارد. از این جهت آوینی به نسبت خیلی دیگر از نخبگان ممتاز می شود که در عین اینکه حرف های مهمی داشتند ولی خیلی توانایی ارتباط با توده ها را نداشتند و این یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی است که در رأس آن امام (ره) هستند که هم یکی از فلاسفه بزرگ معاصر و هم یکی از فقهای بزرگ درجه یک ما هستند ولی وقتی با مردم صحبت می کنند، می بینیم که چقدر مردم را به خوبی درک می کنند.
جلیلی به بیان خاطره ای پرداخت و گفت: یکی از دوستانم که فرزند شهید است، می گفت «در روستای ما نیز در همان اوایل انقلاب، بحث های مارکسیست ها کشیده شده بود، پدرم با برخی از هوادران گروهک ها در روستا بحث می کرد. ما چوپانی داشتیم که این بحث ها را گوش می کرد. روزی نزد پدرم آمد و گفت مگر نمی گویی طرفدار خمینی هستی پس چرا خمینی هرچه می گوید من می فهمم ولی تو هرچه می گویی من نمی فهمم».
وی با ذکر اینکه امام عمیق ترین مفاهیم نخبگانی را به زبان توده ها می دانست، تاکید کرد: کسانی هم که در مکتب امام رشد یافته اند، این نگاه همزمان به مبانی عمیق معرفتی و بعد نگاه به وسعت فراگیر مخاطب دین است که حتی یک نفر هم از دایره خطاب دین، بیرون نیست.
ویژگی دین این است که حتی یک نفر از آحاد بشر از دایره خطاب آن بیرون نیست
این فعال فرهنگی متذکر شد: شاید فلاسفه بگویند ما بخشی از جامعه را مورد خطاب خودمان قرار می دهیم ولی ویژگی دین این است که حتی یک نفر از آحاد بشر از دایره خطاب او بیرون نیست. بنابراین کسی که ذیل دین پرورش پیدا می کند و آن مبانی معرفتی و تربیتی را قبول می کند باید در عین اینکه نگاه عمیق و بصیرانه دارد ولی باید نگاه و هدف و سبک زندگی اش به سمت توده فراگیر باشد.
مسائلی که آوینی مطرح می کرد، مسائل امروز ما است
در ادامه شهریار زرشناس در آغاز با بیان اینکه یکی از ویژگی های برجسته سید مرتضی آوینی این است که او متفکر دوران گذار است که این ویژگی او، کمتر مورد توجه قرار گرفته است، گفت: مسائلی که مرتضی می دید و آنها را مطرح می کرد، مسائل امروز ما نیز است.
وی درباره دوران گذار اظهار کرد: او معتقد بود با انقلاب اسلامی، بشر از حیث حرکت جهانی به نقطه آغازین عبور از عالم مدرنیته رسیده است. یعنی انقلاب اسلامی را نقطه آغازین عبور تاریخی از تغییرات جهانی می داند. البته متفکران غربی نیز وجود دارند که در خصوص آغاز پایان مدرنیته سخن می گویند.
انقلاب اسلامی رستاخیزی برای سیطره غرب زدگی شبه مدرن بود
این نویسنده با اشاره به اینکه سید مرتضی آوینی معتقد بود شروع فصل جدید بشر خودش را به صورت انقلاب اسلامی دارد نشان می دهد، اظهار کرد: مرتضی آوینی انقلاب اسلامی را عصر دوره بشریت خطاب می کند. با انقلاب اسلامی واقعا یک کوشش جمعی فراگیر به منظور عبور از شبه مدرنیزه آغاز شد. شبه مدرنیزه در ایران، نزدیک به دو قرن است که نتیجه ای جز ظلم، فلاکت و وابستگی و بی عدالتی و همچنین بحران هویتی نداشته است. انقلاب اسلامی در حقیقت رستاخیزی برای سیطره غرب زدگی شبه مدرن بود.
مرتضی آوینی زنده است
وی با اشاره به اینکه شهید آوینی متفکر دوران گذار است، خاطرنشان کرد: مرتضی در مقالات مجله «اعتصام» در دهه 60 که بعدا به صورت کتاب چاپ شد، درباره مسائلی صحبت می کند که امروز نیز مطرح است؛ مرتضی از ضرورت تحول در علوم انسانی، تحول در سرمایه داری و اقتصاد و همچنین عدالت اجتماعی حرف می زند که همه اینها مسائل امروز جامعه است. به همین دلایل باید گفت، مرتضی آوینی زنده است.
زرشناس افزود: شهید آوینی متفکر است و حتی هنرمند بودن او نیز به متفکر بودنش بر می گردد و اساسا همه وجوه شخصیتی مرتضی، پیوندی اساسی با متفکر بودنش دارد.
غرب مدرن، وارد فاز بحران انحطاطی شده است
وی به بحران در غرب و مدرنیته اشاره و اظهار کرد: همه متفکرینی که در غرب در این باره سخن می گویند از یک مسئله حرف می زنند و آن این است که غرب مدرن، وارد فاز بحران انحطاطی شده است. البته این بحران ها را در تاریخ نیز داریم؛ به عنوان مثال غرب باستان از حدود قرن اول میلادی وارد فاز بحران انحطاطی می شود. از نظر حکمت و حتی فلسفه تاریخ عوالم تاریخی که دوران رشد و شکوفایی را پشت سر می گذارند و وارد مرحله پیری می شوند، وارد یک بحران می شوند.
این فیلسوف با بیان اینکه می توان برای غرب در مقیاس کلان، سه دوره قائل شد، گفت: دوره تولد که مربوط به دوران رنسانس است. پس از آن وارد دوران کمال می شوند که خودشان آن را روشنگری خطاب می کنند ولی از نظر ما دوران تاریکی است. از 1900 به بعد نیز وارد مرحله می شود که نیچه از آن به عنوان آغاز پایان نام برده است. این دورانی است که در حکمت تاریخ به آن بحران انحطاطی می گویند.
زندگی شهید آوینی دارای سه مقطع است
در ادامه جلیلی در رابطه با این پرسش نبوی مبنی بر اینکه چه نسبتی میان آوینی و نسل امروز است، گفت: برای پاسخ به این پرسش اگر تقسیم بندی در ادوار زندگی شهید آوینی داشته باشیم، روشن می شود که برای زندگی امروز ما ایشان به طور ویژه چه حرفی برای گفتن دارد. زندگی شهید آوینی از نظر بنده دارای سه مقطع است؛ ایشان متولد 1326 هستند، مقطع اول زندگی آوینی از تولد تا سال 57 را در بر می گیرد. آوینی سال 44 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می شود. دهه 40، دهه طلایی روشنفکری و دهه طلایی غرب زده ها در ایران است و اوج شکوفایی جریان غرب زده، در دهه چهل است و اگر بخواهیم دو الی سه تا مظهر اصلی مدرنیته و مدرنیسم را در ایران معاصر معرفی کنیم یکی از این مظاهر، این دانشکده است.
وی ادامه داد: آوینی در چنین شرایطی وارد دانشکده می شود و بر اساس خاطراتی که از ایشان است، کاملا آدمی مدرن است. در قرآن داریم که خداوند سیئات را از بین می برد، تعبیر دیگری داریم که خداوند سیئات را به حسنات تبدیل می کند؛ شاید بشود این را بکار برد که آن دوره ای که آوینی در سلوک خودش و در دوره مدرن زندگی خودش طی کرده، توشه ای برایش شد که بعدها بکار آمد. یعنی چون انتهای این راه را دیده بود، دیگر برایش جذابیتی نداشت و وقتی در مقطع دوم زندگی اش از سال 57 تا 67 ، به امام رسید، یک دوره خاصی را تجربه می کند.
دوره خودسازی و علمداری آوینی
این فعال در حوزه ژورنالیسم از دوره اول با عنوان دوره «کنجکاوی» یا «جستجو» یا «سرگردانی» نام برد و گفت: حتی کتابی از ایشان است که در سال 56 منتشر شده بود ولی هیچ نسبتی با دوره بعدی زندگی ایشان ندارد. دوره دوم دوره «خودسازی» آوینی است که هم در بعد معرفتی و هم در بعد معنوی و هم در بعد مهارتی به اوج می رسد. مقطع سوم، دوره «رهبری» یا «علمداری» آوینی است و شاید با اولین شماره «سوره» در فروردین سال 68 شروع می شود. چون تا قبل از آن اسمی از آوینی را نشنیده بودیم و حتی افرادی که دنبال مسایل فرهنگی بودند آوینی را نمی شناختند چون اسمی از خودش در هیچ جا باقی نمی گذاشت و در کل «روایت فتح»، یک بار هم اسم آوینی نیست ولی از آن به بعد احساس وظیفه کرد.
وی مقطع سوم زندگی آوینی را مهم برشمرد و گفت: از این مقطع، بعدها با عنوان «ریزش ها و رویش ها» یا «دوران ارتجاع» یاد شد، یعنی یک عده تلاش کردند تا دوران ارتجاع را آغاز کنند و بعضی از این ها، افرادی بودند که در دوران انقلاب اسلامی، افرادی اسم و رسم دار بودند. دوره ای بود که مثلا در سال 67 و 68، ادعای فروپاشی کردند. فردی مانند مخملباف که برای خودش فرد بزرگی بوده و کارهای مهمی را انجام داده بود و برای خودش علمدار عدالتخواهی بوده است، ادعا کرد و گفت همه چیز فرو پاشیده است و یا نهضت آزادی بیانیه می داد که آرمان های انقلاب به جایی نرسیده و اگر کسی جوگیر می شد، به راحتی می لغزید. آقای سروش قضیه «قبض و بسط توحید» را شروع کرد و دقیقا همان زمانی که امام داشتند، تقابل اسلام ناب و اسلام آمریکایی را مطرح می کردند، از لحاظ اندیشه ای مبانی این مباحث را هدف قرار دادند.
مخملباف فکر می کرد علم انقلاب را می گذارد و هنر انقلاب به سمت او راه می افتد
در ادامه جلیلی به ظهور مرتضی آوینی در چنین شرایطی اشاره و ابراز کرد: شاید مخملباف فکر می کرد وقتی عَلَم انقلاب را می گذارد و از همه چیز بر می گردد و ادعاهای دیگری را مطرح می کند، هنر انقلاب هم به سمت او راه خواهد افتاد ولی دید که سید مرتضی آوینی که فردی ناشناخته بود، پیدا شد و عَلَم را بلند کرد و بعد از گذشت 30 سال معلوم است که چه کسی فرو پاشیده است. امروز هم جسته و گریخته می بینیم بعضی ها از این سخنان می گویند، به نظر من آوینی و عمق معرفت و سلوک معنوی که داشت، خیلی ها را تحت تاثیر قرار داد.
وی به دوران علمداری آوینی در اوج تهاجم فرهنگی پرداخت و گفت: مجموعه ویژگی هایی که آوینی در خودش و به خصوص در دوره خودسازی که تحت تاثیر مغناطیس تفکر و شخصیت و معنویت حضرت امام (ره)، آن انقلابی که در آوینی رخ داد و خودسازی طی شد در سال 68 تا 72 عَلَم ما بود. به یاد دارم در آن دوران بحث های تهاجم فرهنگی اوج گرفته بود و فقط این نبود که اندیشه داشته باشد و مدیر درجه یکی هم بود و در «سوره» هر سری که نگاه می کردیم، حرف تازه ای داشت و آدم تازه ای را معرفی می کرد.
آوینی که رفت یک تیم را از دست دادیم
این فعال فرهنگی با اظهار به اینکه با شهادت آوینی، تازه متوجه شدیم تیمی را در مجله «سوره» از دست داده ایم، یادآور شد: روزی که آوینی شهید شد، از دست دادن آوینی ضربه بزرگی برای ما بود ولی می گفتیم آوینی خیلی ها را تربیت کرده و دلمان به فرهاد گلزار، سید مرتضی علم الهدی، سجاد شکیب خوش بود و اولین شماره ای که مجله «سوره» بعد از شهادت آوینی منتشر شد، دیدم که یکی از مقالات آوینی را که نقد سینمایی بود، چاپ کرده بود و نوشته بود فرهاد گلزار و در پرانتز نوشته بود شهید مرتضی آوینی. آنجا فهیمیدیم که ما تیمی را از دست داده ایم و با شهادتش یک نفر فقط فرو نیافتاد. اما فکر می کنم شهادت آوینی، باز هم به زندگی اش در رگ های جامعه کمک کرد.
همه تعجب کردند آوینی کیست که رهبری برای مراسم تشییع او آمده است
وی جایگاه آوینی در جامعه آن زمان را مظلوم دانست و گفت: در 20 فروردین سال 72 در خوابگاه دانشگاه امام صادق(ع) داشتیم ناهار می خوردیم، رادیو می شنیدیم که گفت سید مرتضی آوینی شهید شد. با یکی از دوستانم نزد مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشگاه رفتیم و درخواست پارچه سیاه کردیم وقتی پرسید چرا و پاسخ دادیم که سید مرتضی آوینی شهید شده، گفت این فرد چه کسی است و ما گفتیم سردبیر مجله «سوره» و باز پرسید «سوره» چیست و گفتیم کسی که «آیینه جادو» را نوشته بود و باز نمی دانست و گفتیم «روایت فتح» را دیده بودی، آن کسی که صدای گرم و دلنشینی داشت، آوینی بود. جواب داد خدا رحمتش کند، صدای خیلی خوبی داشت. روز شنبه برای تشیع جنازه رفتیم که دیدیم مقام معظم رهبری زودتر از ما به مراسم آمده اند و همه به یکدیگر نگاه می کردند که آوینی چه کسی بوده که رهبر برای مراسم آمده اند و این وضعیت مظلومیت آوینی بود که یکی از بزرگترین سرداران ما در عرصه فرهنگ در اوج تهاجم فرهنگی بود و اینقدر مظلوم بود.
1700 فیلم جشنواره عمار حاصل پرورده شدن اندیشه های آوینی است
دبیر اجرایی جشنواره فیلم عمار به پرورش اندیشه های آوینی در جامعه امروز اشاره کرد و گفت: امروز، بعد از 25 سال از شهادتش، در شهرها و مدارس تصاویر آوینی را می بینیم و به نظرم اندیشه هایش هم پرورده شده و آدم پرورده است. همین امسال در جشنوار «عمار»، 1700 فیلم داشتیم، یقینا اگر شخصیتی مثل سید مرتضی آوینی را نداشتیم، چنین جریانی شکل نمی گرفت که نو به نو دارد آدم تربیت می کند.
وی در خصوص تاثیر تاکیدات مقام معظم رهبری بر جایگاه آوینی تاکید کرد و در عین حال اظهار کرد: نفوذ جایگاه آوینی در جامعه لاجرم هم بود، یعنی به طور طبیعی این اتفاق می افتاد و نمی توانم تصور کنم که مثلا آوینی به شهادت می رسید و رهبر که شخصیتی فرهنگی، فکری عمیق متخلقی است در آن حد متاثر نمی شد و به صحنه نمی آمد و فکر می کنم آوینی لیاقتش را داشت.
آوینی می گفت امام خمینی مرا متحول کرد
در ادامه زرشناس درباره دوران تحول مرتضی آوینی اظهار کرد: مرتضی بارها درباره دوران روشنفکری اش با من در دفتر «سوره» صحبت کرد و خاطراتی از آن زمان را نقل می کرد. او بارها گفت امام خمینی (ره) من را متحول کرد، به طوریکه کتاب هایی را که آن دوران جمع کرده بودم سوزاندم و تبدیل به یک انسان متشرع شد و حتی روزهای زیادی پشت سر هم روزه می گرفت.
وی عالم روشنفکری شبه مدرن ایران و غرب را «نیست انگاری» توصیف کرد و گفت: این گروه و مفهوم واژه روشنفکری در قرن هجدهم پدید آمده است. در ایران نیز نخستین بار منورالفکری درباره انسان های متجدد گرا و نمایندگان شبه مدرنیته به کار رفت و در آثار آخوند زاده و کرمانی دیده شد. روشنفکرها مدعی هستند ما نمایندگان خرد بشری هستیم و عصر دین را عصر تاریکی می نامیدند.
این نویسنده با اشاره به اینکه مرتضی آوینی اعتراف کرد از انتهای یک راه طی شده می آید، اظهار کرد: مرتضی آوینی آن دوران را سپری کرد، وارد عالم دیانت شد و کسی که راهنمای اصلی او بود و بر او تاثیر گذاشت، امام خمینی (ره) بود.
زرشناس از آشنایی خودش با شهید آوینی در سال 68 گفت و اظهار کرد: آن زمان تازه کارگزاران به روی کار آمده بود و تعابیر شهید آوینی درباره رئیس جمهور وقت، منتقدانه بود. حقیقت آن است که از میانه دهه 60 شاهد شکل گیری یک جناح نولیبرال در ایران هستیم. تحرک نخست او نیز در حوزه فرهنگی است. از سال 68 که کارگزاران به قدرت می رسند، وارد فاز اقتصادی نیز می شوند تا اقتصاد چپ مدرن را بازسازی کنند و از سوی دیگر، تلاش می کنند فرهنگ شبه مدرن را در کشور ایجاد کنند و به این شکل، یک ارتجاع شبه مدرن سر بلند می کند که یک بال آن فرهنگ و بال دیگر اقتصاد است؛ هدف آن سیاست بود یعنی به دنبال تغییر ساخت سیاسی کشور بود و کانون مبارزه آن نیز علیه ولایت فقیه بود.
وی اضافه کرد: شهید آوینی همان زمان خطر ارتجاع شبه مدرن را حس کرده بود و در سرمقاله «سوره» به شهردار وقت تهران و همچنین وزیر ارشاد که مروج فرهنگ شبه مدرن است، نقد وارد کرد. آوینی همچنین با قلب تئوریک این جریان یعنی عبدالکریم سروش نیز وارد نقد جدی می شود زیرا لیدر جریان نئولیبرال در ایران سروش است. بسیاری از مسئولینی که حزب های کارگزاران و مشارکت را تشکیل می دهند و نسخه های اقتصاد نئولیبرالی را می پیچند و بعدا به جریان جنگ نرم سرویس می دهند، از سروش خط فکری شان را گرفتند و آوینی جلوی این فرد می ایستد. آوینی هر جا احساس می کرد انقلاب دارد در حوزه اندیشه به خطر می افتد، ورود می کرد.
آوینی معتقد بود نه ژورنالیست
زرشناس عنوان کرد: آوینی معتقد بود نه ژورنالیست، نه نقد نویسی و نه فیلم سازی هیچ کدام موضوعیت ندارد زیرا او یک مجاهد بصیر بود که هر جا احساس خطر می کرد، وارد صحنه می شد و مجاهدت می کرد.
آوینی هم عالم است هم عدالتخواه
در ادامه جلیلی، آوینی را در دو واژه جامعیت و مسئولیت خلاصه کرد و توضیح داد: خیلی افراد هستند که در مباحث اندیشه ای، اهل مطالعه و اهل نظرند ولی در مسایل معنوی عقب افتاده هستند و یا بعضی دیگر هم اندیشه ای و هم معنوی هستند ولی در کارهای عملی و میدانی ورود پیدا نمی کنند؛ آوینی از یک طرف جامع، بین نظر و عمل است یعنی تفکرش انتراعی نیست با اینکه آدم عمیقی است و با مفاهیم سروکار دارد ولی تعبیری که امیرالمومنین در نهج البلاغه بکار می برند «دانشمندان یا نخبگان در تفکر دینی، خداوند از آن ها پیمان گرفته است که بر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم نه تنها ساکت نباشند بلکه اهل احساس مسئولیت باشند و بی قرار باشند»؛ آوینی چنین آدمی است یعنی هم عالم است و هم عدالتخواه است.
وی افزود: اولین کار آوینی «بشاگرد» است و هرجایی که مستضعفین حضور دارند دوربین آوینی در آنجا است، تا اواخر عمر شریفش در بوسنی که گروه «روایت فتح» را به آنجا اعزام می کند. این دغدغه داشتن و اهل احساس مسئولیت بودن نکته مهمی است که بخصوص نخبگان جوان امروز ما باید به آن ها توجه داشته باشند.
آوینی می گفت دوربین به دستم چسبید و از دستم نیافتاد
این فعال فرهنگی در رابطه با نحوه تشکیل گروه تلویزیونی جهاد، یادآور شد: از آوینی پرسیدند که چگونه شد گروه تلویزیونی جهاد تشکیل شد و شما به اینجا رسیدید، می گوید با دوستان در روستایی در دورود لرستان رفتیم حمام درست کنیم، گفتیم حالا یک عکس یادگاری هم بگیریم، بعد گفتیم دوربین فیلمبرداری هم داریم و فیلم بگیریم و به تعبیر خودش می گوید دوربین به دستم چسبید و از دستم نیافتاد.
وی آوینی را یکی از مصادیق «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ» دانست و اظهار کرد: یعنی وقتی که جهاد می کرد، خدا هم راه های پی در پی را برایش باز می کرد و آوینی از کسانی بود که رزق لایحتسب داشت و دریافت های جدیدی برایش می رسید و راه های جدید را برای دیگران هم باز می کرد. به خصوص در مقطع اوایل مشهور به سازندگی یا حاکمیت تکنوکرات ها، خیلی دوران بسته ای بود و ما نسلی بودیم که اوایل آن دوره وارد دانشگاه شدیم، آوینی دست ما را گرفت و گفت در سیاست فضا را بسته اند ولی در فرهنگ شماها می توانید انقلابی و حزب اللهی باشید. حزب الهی تعبیر محدود نیست شما می توانید نقد فیلم بنویسید و احساس انقلابی بودن داشته باشید و انقلاب را در حوزه های مختلف فرهنگی، معرفتی و رسانه ای دنبال کنید.
مقاله آوینی درباره مطلب مسعود بهنود هنوز هم خواندنی است
جلیلی جامعیت آوینی را موجب ظهورش در جامعه برشمرد و بیان کرد: جامعیت به آوینی کمک کرد در شرایطی که بادکنک هایی مثل مخملباف ترکیدند و صدایشان هم خیلی مهیب بود و شاید بعضی ها را منفعل کرد و بعضی ها را ترساند، به یکباره آوینی ظهور کرد. آن ها می گفتند انقلاب از هم فروپاشید، انقلاب از لحاظ اندیشه ای چیزی برای گفتن ندارد، از لحاظ عدالت به جایی نرسیده ایم، از لحاظ آزادی بن بست است. مسعود بهنود مقاله ای بسیار مفصل با عنوان «حکومت آسان» نوشته و در آن شبهات جدی را مطرح کرده بود ولی آوینی تیتری در مقابلش زد با عنوان «تحلیل آسان» و گفت شما دارید تحلیل آسان می کنید و انقلاب را نفهمیده اید. فکر می کنم این مقاله هنوز هم خواندنی است.
وی افزود: اگر آن دوره را درست بفهمیم به این ها خواهیم خندید یعنی الان معلوم است که مخملباف فروپاشیده یا انقلاب.
این فعال در حوزه ژورنالیسم با تاکید بر اینکه حفظ جامعیت آوینی، برای گذار از هر چالشی به ما کمک خواهد کرد، متذکر شد: شهید دیالمه می فرمود «فریادهای امام خمینی در میدان استکبارستیزی، محصول ناله های شبانه او در محراب عبادت است». و این یکی از کلیدهایی است که برای جوان هایی که در نسل امروز دغدغه انقلاب اسلامی را دارند و ممکن است با بعضی از واژه سازی ها و بحران سازی های قلابی که در مقام نظر و مقام رسانه دارد ترویج می شود، مضطرب می شوند، الگوی مناسبی در این مقطع خواهد بود؛ تفکر، عمیق بودن و در کنارش معنویت داشتن و اهل عمل بودن و در حدی که انسان از دستش بر می آید در صحنه بودن و کار کردن.
آوینی کاملا از دوران روشنفکری عبور کرد
زرشناس در ادامه به جلال آل احمد اشاره و ابراز کرد: وجه مبارزاتی و شجاعت جلال علیه رژیم شاه کم نظیر و ستایش برانگیز است. جلال یک سیر تحول فکری را طی کرد تا رسید به این نکته که مشکل اصلی ما غرب زدگی است و برای عبور از غرب زدگی، راهی جز تکیه بر سنت ها و فرهنگ ملی نیست. البته یک تفاوت بین جلال و شهید آوینی وجود دارد و آن اینکه جلال تعلقاتی به عالم روشنفکری دارد اما آوینی کاملا از دوران روشنفکری عبور کرده است و عمق نظری آوینی نیز بیشتر از جلال است.
این نویسنده و متفکر از وجود نگاه و عرفان امام خمینی در آوینی گفت و اظهار کرد: ویژگی عرفان امام خمینی این مبارزه است؛ امام خمینی عرفان را در متن مبارزه، تعهد و ظلم ستیزی و استکبار ستیزی می بینید و عرفان آوینی نیز دقیقا همین است یعنی پیرو عرفان خانه نشینی و سیر و سلوک و تنهایی نیست. در سخنان و گفته های امام خمینی، بلندترین مبانی عرفانی با عدالتخواه ترین گفته ها، جهت حمایت از مستضعفین ترکیب می شود.
وی با تصریح بر اینکه آوینی یک حکمت تاریخی را برای همه طراحی می کند، اظهار کرد: آوینی، تاریخ را بر اساس گمراه شدن بشر و هبوط در دوره مدرن و توبه با انقلاب اسلامی تقسیم بندی می کند. آوینی در مقابل نئولیبرالی یک تئوری تاریخ ساخت و قصد داشت بر مبنای یک نوع حکمت تاریخی درباره ولایت فقیه سخن بگوید زیرا معتقد بود ولایت فقیه فقط جنبه فقهی ندارد و یک نوع تلقی حکیمانه از آن داشت.
این منتقد روشنفکری با بیان اینکه آوینی یک تلقی جدیدی از تاریخ به ما ارائه داده است، گفت: این تلقی از گم شدن، از خود بیگانه شدن و اسیر حجاب مدرنیته شدن است و اینکه نقش انقلاب اسلامی چیست. شهید آوینی انقلاب اسلامی را فقط یک انقلاب سیاسی نمی بیند بلکه در مقیاس تاریخی بشر برای انقلاب اسلامی شانیت قائل است. من برای نخستین بار به واسطه شهید آوینی با این حرف ها آشنا شدم و تا قبل از آن این موضوعات را نمی دانستم.
زرشناس، آوینی را عدالت طلب عنوان کرد و ادامه داد: آوینی در سال های 61 و 62 درباره نجات از اقتصاد سرمایه داری که میراث دوران تجدد و رژیم پهلوی است، صحبت می کند.
آوینی الگو و اسوه مبارزه با نئولیبرالیزم ایرانی است
وی همچنین اشاره کرد: آوینی از سال 68 یکسره در حال مبارزه با تهاجم فرهنگی است و اینکه اختلافاتی هم با آقای نصیری داشت بر سر این نبود که نباید با تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم بلکه در نحوه مبارزه، متفاوت بود. آوینی خطر آن چیزی را که امروز از آن به عنوان نئولیبرالیزم ایرانی یاد می کنیم کاملا احساس کرده بود و آوینی الگو و اسوه مبارزه با این نوع تفکر است و بیشترین مقالات شهید آوینی از سال 68 تا 72 معطوف به این جریان است.
این پژوهشگر با بیان اینکه آوینی توانست یک چشم انداز نظری برای جناح انقلاب باز کند، اظهار کرد: شاید بزرگترین تاثیری که آوینی گذاشت همین موضوع بود. چشم انداز نظری شهید آوینی برگرفته از اندیشه های امام خمینی با نثری جذاب و معطوف به شرایط عینی روز بود و به همین دلیل نوشته های او برای بچه های امروز انقلاب اسلامی جذاب است.
وی ساختمان فکری مرتضی آوینی را منسجم دانست و عنوان کرد: این ساختمان منسجم با انقلاب شکل گرفت و همیشه در این مسیر حرکت کرد.
زرشناس در خاتمه با ذکر خاطره ای گفت: غروب روز چهارشنبه ای که فردای آن روز آوینی به فکه رفت و شهید شد با هم بودیم. به من گفت می خواهم به فکه بروم جایی که فرشتگان ارواح شهدا را مستقیم از زمین به آسمان می بردند.
آوینی شهید مقابله با ارتجاع شد
در خاتمه، جلیلی با بیان اینکه شهادت آوینی در سلوک نه فقط فردی بلکه در سلوک اجتماعی اش اتفاق افتاد، تصریح کرد: یعنی وقتی که مرتجع ها علم بر می دارند و می خواهند انقلاب را بر گردانند و می گویند انقلاب اشتباه بود و فروپاشید، به یک معنا می توانیم شهید آوینی را شهید مقابله با ارتجاع نامید و جان خودش را بر سر مبارزه با ارتجاع داد.
«چشم شب روشن» به تهیه کنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا شنبه تا چهارشنبه هر شب ساعت 23 از شبکه چهار سیما روی آنتن می رود.