به گزارش حلقه وصل، «خدیجه چگینی» همسر شهید تازه شناسایی شده «جمشید عباسی» اظهار داشت: من و جمشید اواخر سال ۶۳ ازدواج کردیم. همسرم پس از به دنیا آمدن فرزندمان عازم خدمت مقدس سربازی شد. هفتهای چند نامه از جبهه برای من میفرستاد. در نامههایش تاکید میکرد که مراقب آرزو باشم. او معتقد بود که باید از خاک کشورش دفاع کند. خودش را سرباز امام زمان (عج) میدانست.
وی افزود: آخرین اعزام همسرم ۲۱ شهریور ۶۶ بود. پنج روز پس از رفتن جمشید، مارش عملیات کربلای ۶ را شنیدم. از آنجایی که میدانستم او در سومار است، نگران حالش شدم. چند روز بعد توسط نامههای دوستان همسرم که در خانه ما بودند، آدرسشان را پیدا کردم. وقتی به درب منزل دوستان همسرم رسیدم، متوجه شدم که آنها شهید شدهاند. آن زمان گمان نمیکردم که چشمانتظاری من برای بازگشت همسرم ۳۰ سال طول بکشد. در این مدت مشکل اعصاب پیدا کردم. امید به بازگشتش من را تا به امروز زنده نگه داشته است. زندگی مشترک ما ۲ سال به طول انجامید و حاصل ازدواجمان یک دختر به نام آرزو است.
همسر شهید عباسی با اشاره به گریههای کودکانه دخترش، خاطرنشان کرد: دخترم زمانی که پدر دیگر دوستانش را میدید، گریه میکرد و پدرش را میخواست. زمانی که متوجه شد پدرش مفقودالاثر شده است، میگفت: «چرا پدر من باید مفقودالاثر شود؟». برای اینکه به فرزند شهید بودنش افتخار کند، به او میگفتم: «همیشه سرت را بالا بگیر و با افتخار بگو که فرزند شهید هستی.»
چگینی تصریح کرد: گاهی با دخترم و دوستانم بر سر مزار شهدای گمنام میرفتم و به نیابت از همسرم برایشان عزاداری میکردم و فاتحه میخواندم. همیشه دوست داشتم اگر روزی پیکر همسرم بازگشت، در امامزاده ابوالحسن واقع در شهرری به خاک سپرده شود.
وی عنوان کرد: در تمام این سالها حضور همسرم را کنار خودم و فرزندم احساس میکردم. زمانی که دلتنگی بر من غلبه میکرد، به امید اینکه همسرم سالم بازمیگردد و ملاقاتش میکنم، آرام میشدم. با وجود این که میدانستم او شهید شده است، اما نمیخواستیم این موضوع را باور کنم.
چگینی اذعان داشت: گاهی به جهت فشارهایی که بر روی من بود، با دخترمان بداخلاقی میکردم. یک روز همسرم گفت: «اگر دخترمان را کتک بزنی، هرگز تو را حلال نمیکنم. پس از من، تو باید مراقب دخترمان باشی.» او با صحبتهایش سعی میکرد که من را برای شهادتش آماده کند.
همسر شهید عباسی با تاکید بر حفظ حجاب بانوان، اظهار داشت: وقتی بانوان بویژه دختران جوانی را میبینم که حجابشان را رعایت میکنند، لذت میبرم. یکی از درخواستهای شهدا از ما حفظ حجاب بود. اجابت درخواست شهدا کوچکترین کاری است که میتوانیم در قبال ازخودگذشتی آنها انجام دهیم.
چگینی در خصوص کنایههایی که به خانواده شهدا زده میشود، خاطرنشان کرد: من، دخترم و دیگر اعضای خانوادهمان به جهت دوری از حرفهای کنایه آمیز به طور علنی اعلام نمیکردیم که خانواده شهید هستیم. دخترم در دورانی که دانشگاه درس میخواند، هیچکس نمیدانست که او فرزند شهید است. زمانی که به اردوی راهیان نور رفتند، بخاطر گریههای بیامان دخترم، دوستانش متوجه شدند که او یادگار شهید است. ما با خداوند معامله کردیم و از این که جمشید در این راه به شهادت رسیده است، خوشحال هستیم.
همسر شهید عباسی افزود: دو سال پیش به همراه دخترم برای آزمایش DNA اقدام کردیم. هویت پیکر همسرم نیز از طریق این آزمایش شناسایی شد.
وی به خبر بازگشت پیکر شهید اشاره کرد و گفت: طی روزهای گذشته از کمیته جستوجوی مفقودین با من تماس گرفتند و اعلام کردند که به منزل ما میآیند. لحن صحبتهایشان با تماسهای قبلی فرق کرده بود. یقین پیدا کردم که همسرم بازگشته است. نمایندگانی از معراج شهدای تهران و بنیاد شهید و امور ایثارگران به منزل ما آمدند و پس از مقدمهچینی خبر بازگشت پیکر جمشید را دادند. آن شب تا صبح بیدار بودم و با جمشید صحبت میکردم. حضورش را در خانه بیش از پیش احساس کردم. از همسرم خوشبختی و عاقبت بخیری دخترمان و شفاعت را خواستم.
به گزارش حلقه وصل، شهید جمشید عباسی فرزند غلامحسین، در تاریخ یکم فروردین ماه ۱۳۴۳ در گنبد کاووس چشم به جهان گشود. او فرزند نخست خانواده بود.
وی در دوران دفاع مقدس از سوی ارتش جمهوری اسلامی به عنوان سرباز به مناطق عملیاتی اعزام شد و در منطقه عملیاتی سومار و حین عملیات کربلای ۶ به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد.
چندی پیش پیکر این شهید بزرگوار از سوی کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف و هویت وی از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. خانواده شهید روز چهارشنبه (۲۰ دی ۹۶) با حضور در معراج شهدای تهران با پیکر شهید خود پس از ۳۰ سال وداع کردند.