
دکتر محمد جواد مجد: 27 آذر سالروز شهادت شهید والا مقام، آیت الله دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه است. وحدت حوزه و دانشگاه از مباحث بسیار مهمی است که در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور جدی، مورد توجه، دقت و تأمل صاحب نظران قرار گرفته است. این توجه، البته بیش از هر چیز، مرهون بینش و بصیرت بنیان گذار کبیر جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری بود.
این مناسبت من را بر آن داشت که نکاتی چند، به عنوان یک طلبه دانشجو بیان کنم.
۱. وحدت حوزه و دانشگاه که مطالبه و خواسته ی امام راحل و مقام معظم رهبری و عموم نخبگان واندیشنمدان این دو نهاد است، در طول این ۳۸ سال مطرح بوده و ده ها بلکه صدها همایش و سمینار برای ان برگزار شده لکن هنوز هم، دغدغه ای برای اندیشنمدان این دو نهاد و برای نظام جمهوری اسلامی است. این امر نشان می دهد این وحدت یا اساسا هنوز محقق نشده یا این که دست کم به طور کامل محقق نشده و در این زمینه، در آغاز راه قرار داریم. برای فهم بهتر این امر، باید ببینیم ماهیت وحدت چیست و این واژه چه مدلولی دارد؟
۲.در یک تقسیم اولیه، ۴ معنا برای وحدت حوزه و دانشگاه میتوان متصور شد:
وحدت در ساختار
وحدت در هدف
وحدت در مسائل
وحدت در مبانی
۱-۲.وحدت در ساختار: به این معنا که هر دو نهاد، ادغام شده و به یک نهاد و ساختار تبدیل شوند. درست مانند دوران شکوفایی تمدن اسلامی که علما و حکمای اسلامی (همانند ابن سینا) تمام علوم را اعم از عقلی و نقلی، طبیعی و ماوراء طبیعی در یک نهاد و ساختار فرا میگرفتند. بدیهی است که گسترش روز افزون حوزه های دانش بعد از رنسانس و به ویژه در قرن اخیر، و البته محدود بودن عمر انسان، این امر را سخت، بلکه غیر ممکن میسازد. لذا نمیتوان این معنا را برای وحدت متصور شد.
۲-۲.وحدت در هدف: بنظر میرسد میان اندیشمندان این دو نهاد علمی، اتفاق نظر وجود داشته باشد که هدف از آموزش و پژوهش، حل مسائل و مشکلات جامعه و سپس حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی باشد. این مهم بارها در سخنان مقام معظم رهبری مورد توجه قرار گرفته است. آن چه مطلوب است و باید تحقق پیدا کند، این است که حوزویان و دانشگاهیان، این هدف واحد را در نظر بگیرند و برای تحقق آن، دوشادوش هم تلاش کنند.
۳-۲.وحدت در مسائل: وحدت در مسائل به معنای همکاری این دو نهاد در عرضه ی علوم حوزوی و دانشگاهی به یکدیگر بر اساس یک متدولوژی خاص و تولید حوزه های دانشی جدید است که به حوزه های دانشی میان رشته ای معروف است. توضیح اینکه با گسترش و جزئی شدن علوم و تخصص های گوناگون، دانشمندان بر آن شدند تا برای بررسی یک پدیده یا یک مساله، از متخصصین چند حوزه ی دانشی استفاده کنند. به این گونه پژوهش ها، پژوهش میان رشته ای گفته میشود که در دنیا امری رایج و معمول است.
۴-۲.وحدت در مبانی: وحدت در مبانی، مهم ترین نوع و تعریف از وحدت، و از پیچیده ترین مسائل در باب وحدت حوزه و دانشگاه است. اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم، وحدت در مبانی یعنی محور قرار دادن مبانی الهی و توحیدی در تمام علوم. توضیح آنکه غرب در دوره سوم شکاکیت خود که با دیوید هیوم آغاز شد، وحی و دین و به طور کلی خدا را از صحنه زندگی بشر بیرون کرد و در نتیجه تمام علوم و دانش ها دارای نوعی ماهیت سکولار شد. علم سكولار با حذف خدا و ماوراءالطبيعه از حوزه علم شروع می شود، با تقليل جهان طبيعت به جنبه تجربهپذير و كميّتپذير آن و حذف معارف غيرتجربی از قلمرو معارف بشری ادامه می يابد، به تفكيك ميان علم و اخلاق ختم می شود، هدفش كسب قدرت است و هيچگونه توصيه اخلاقي را حتی براي كساني كه قدرت فراوانی در اختيارشان قرار می دهد به همراه ندارد. در مقابل، رویکرد علم دينی مدعی است كه اساسا حذف خدا از قلمرو علم امكانپذير نيست و در حقيقت، هر علمي از آن نظر كه شناخت آيات خداست نوعی خداشناسی محسوب می شود و عدم عنايت به عالم معنا و ماورای طبيعت در حوزه علم مساوی است با افتادن در ورطه ی نيهليسم. و به رسميت نشناختن معارف وحيانی و شهودی، منجر به از دست دادن چيزی است كه لازمه اساسي تكامل بشر بوده و در خود عالم طبيعت هم رازهايی فراتر از آن چه با ميزان تجربه و كميّت قابل سنجش است وجود دارد. هدف علم جستوجوی حقيقت است و اخلاق هم لازمه علم است و تفكيك اين دو از يكديگر عواقب جبرانناپذيري به بار خواهد آورد، و در صورتی كه علم تمامي عوامل مزبور را، كه لازم و ملزوم يكديگرند، نداشته باشد اصلاً شايسته نام «علم» نيست. به نظر نگارنده اگر حوزه و دانشگاه بر این مبنای بسیار مهم به وحدت برسند، وحدت در مبانی محقق شده، در نتیجه وحدت حوزه و دانشگاه به فعلیت می رسد و می توان به نتایج شگرفی در علوم مختلف به ویژه علوم انسانی که انسان ساز و جامعه ساز هستند رسید. در این صورت است که میتوان به حرکت و تحقق تمدن نوین اسلامی امیدوار بود.