سرویس حاشیه نگاری: روایت اول: روی صفحه موبایل، شبکههای اجتماعی را پشت هم مرور میکنی. عکسها و حرفهای تکراری. یکجا ایست میکنی. یک عکس، غربت عجیبی دارد. تصویر زن و پسربچهای که روبهروی تابوتی سبزرنگ نشستهاند. به عمق نگاه پسرک میروی و مرور روزهایی که رفته و التهاب تنهایی در روزهای پیشرو. حس غریبی دارد دیدن پسر و مادری که روبهروی تابوت مرد زندگیشان نشستهاند. یک لحظه مکث میان هیاهوی زندگی. اینجا معراج شهدا است و شرفالمکان بالمکین. خانواده سهنفره افغانستانی کنج قاب معراج شهدا آرام نشستهاند.
روایت دوم: آنکه در تابوت آرمیده است، سید رضا حسینی با نام جهادی «ابوفاضل» یکی از رزمندگان تیپ «فاطمیون» است که در منطقه «بصرالحریر» سوریه سال 1394 به شهادت رسید. حالا که او رفته است و همرزمانش شادمان از نابودی داعش هستند، تاریخ در صفحات مجازی افسانه زنی را به رشته تحریر در میآورد که پس از مدتها دوری، به تابوت همسرش زل زده است.
اوایل جنگ سوریه بود که سید رضا به میدان جنگ رفت. یکی از همرزمان او تعریف میکند: «با سید رضا در پادگان رفیق شدم، هر دو عضو گردان 19 فاطمیون بودیم. دفعه اول که نظر مرا به خود جلب کرد همان شبی بود که برای اولین بار به زیارت حضرت زینب(س) میرفتیم. در طول مسیر نگاهم به سید رضا افتاد، متوجه شدم دارد اشک میریزد و زیر لب با خود حرف میزند. زیارتمان که تمام شد برگشتیم پادگان. اما همان شب دستور آمد که گردان 19 آماده باشد برای عملیات. تجهیزاتمان را برداشتیم و به سمت «شهرک ملیحه» که دست تروریستهای «جبهه النصره» بود حرکت کردیم. البته این منطقه بارها بین رزمندگان مقاومت و تروریستها رد و بدل شده بود.»
همرزم سید رضا که خود از مدافعان حرم حضرت زینب است، حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: «ما بهعنوان نیروهای پشتیبان در عقبه منتظر بودیم که به خط بزنیم، همان حین بین بچهها میچرخیدم تا از احوال بقیه آگاه شویم. سید رضا را دیدم که یک آلبوم عکس دستش بود و اشک میریخت. پرسیدم چه شده سید جان؟ آلبوم را داد و شروع کردم به دیدن عکسها. تصاویر متعلق بود به کودکی که به همراه خانوادهاش در «شهرک ملیحه» ساکن بودند. عکسهایی بود از تولد و پارک رفتن آن کودک. ســیــد رضــا میگفت لعنت به این جنگ! لعنت به عربستان و حامیهای تکفیریها و اشک میریخت. دلداریاش میدادم اما بیفایده بود. میگفت الان معلوم نیست این طفل معصوم زنده است یا کشته شده.»
پیکر سید رضا حسینی دو سال مفقود بود و دوماه پیش به آغوش خانوادهاش برگشت. عکــسهــایـــی کـــه میبینید برای دوماه قبل است که با تاخیر به دست مخاطبان فضای مجازی رسیده است. شهید سید رضا حسینی در امامزاده طاهر خیرآباد ورامین در حالی که 33 سال از عمرش میگذشت به خاک سپرده شد تا مزارش گواهی باشد بر حقانیت و مظلومیت مجاهدان راه خدا.
روایت سوم: نام «فاطمیون» و افغانستانیها حالا دیگر به هم گره خورده است. چیزی حدود پنج سال قبل در اوج دوران پدیدآمدن خطر داعش و گروههای تکفیری دیگر در سرزمین سوریه، مردان دلاور افغانستانی گرد هم آمدند و برای پاسداری از مرزهای انسانی زمانه ما، تشکیلات منظمی به نام «فاطمیون» پایهگذاری کردند.
سختکوشی و شجاعت ذاتی افغانستانیها در کنار تجربه نبرد با شوروی و بیرون راندن آنها از افغانستان و همچنین حضور در کنار رزمندگان ایرانی که در هشت سال دفاع مقدس دوهزار شهید افغانستانی تقدیم کردند، موجب شد نام فاطمیون و رشادتهای آنها در دفاع از حرم اهل بیت خیلی زود بر سر زبانها بیفتد. به فاصله چند ماه، تیپ فاطمیون تبدیل به رزمندگانی استوار شد که گرههای ناگشودنی جنگ با اشرار تکفیری فقط به آنها محول میشد. همه رزمندههای تیپ، افغانستانی هستند؛ عدهای از خود افغانستان و عدهای هم از افغانستانیهای مقیم سوریه که اطراف زینبیه زندگی میکردند و بعد از حمله تکفیریها، چیزی حدود پنجهزار نفر ماندند و از حرم دفاع کردند.
به دلیل تعداد زیاد نیروها، تیپ «فاطمیون» به لشکر تبدیل شد و تیپهای لشکر در شهرهای مختلف مستقر شدند. فاطمیون اما در غربتی توصیفناشدنی به وجود آمدند، رشد کردند و تثبیت شدند. شرایط خاص حضور مهاجران افغانستانی در ایران و ظلمهای پیدا و پنهانی که با روی کار آمدن دولتهای توسعهگرا در ایران شکلی ساختاری به خود گرفته بود تا مدتهای مدید مانع دیده شدن آنها میشد. شهدای آنها در بایکوت خبری تشییع میشدند، آسیبدیدگان جنگ شرایط بسامانی نداشتند، اما رزمندگان فاطمیون بیاعتنا به بیعدالتیهای روزمره روزبهروز درحال رشد و قهرمانآفرینی بودند.
در اسفندماه 93، پیکر ابوحامد اولین فرمانده فاطمیون در حرم امام رضا(ع) دفن شد. همرزمانش در کنار مزار او بیانیهای قرائت کردند که در آن هشدارهای جدی خطاب به گروهک داعش و دولتهای حامی آن مطرح بود. آنها اعلام کردند که راه فرمانده شهید خود را ادامه میدهند و شهادت او هیچ خللی در مسیر مقاومت به این تیپ ایجاد نمیکند. در این بیانیه آمده بود که از خون ایشان هزاران ابوحامد دیگر درحال روییدن است و شهادت این بزرگان فقط راه شهادت را برای ما پرفروغتر میکند.
منبع: فرهیختگان