به گزارش حلقه وصل، سی امین شب شاعر سازمان هنری رسانه ای اوج که به پاسداشت حاج ولی الله کلامی زنجانی می پردازد، سه شنبه هفته جاری 15، هجدهم آبان در نخلستان اوج برگزار می گردد.
به همین مناسبت مصطفی محدثی خراسانی یادداشتی در این باره نوشته است:
زبانی که برذکر وا می شود
ستایشگر مرتضی می شود
اگر بنده بیگانه شد با همه
به عشق علی آشنا می شود
دل افتاد اگر بر کمند علی
ز زنجیر ذلت رها می شود
علی نوح را می رهاند ز موج
علی خضر را رهنما می شود
هر مخاطبی چه عام و چه خاص وقتی ابیات بالا که از یکی از غزلهای شاعر اهل بیت جناب ولی الله کلامی زنجانی انتخاب شده، را میشنود و یا می خواند بدون تردید آن را دلنشین و گوشنواز می یابد و تردید نمیکند که دارد در قالب همین واژه های معمولی و عبارات ساده شعر می شنود و تحت تاثیر آن قرار می گیرد.
همین مواجهه زلال و شفاف را مجدد مخاطب در ارتباط با این ابیات از غزلی دیگر از شاعر تجربه میکند:
دمی که منجی عالم ظهور خواهد کرد
ز کوچه های مدینه عبور خواهد کرد
نگار، نامهی اعمال عاشقانش را
دوباره بهر گزینش مرور خواهد کرد
قیام قامت قائم قیامتی دارد
که خود اشاره به یوم النشور خواهد کرد
پی اقامه ی حق آن مجاهد علوی
مدد طلب ز خدای غفور خواهد کرد
بگو به زائر ظلمت نشین که آن خورشید
بقیع فاطمه را غرق نور خواهد کرد
فدک ستانده ز غاصب ، قباله ای دیگر
بنام نامی زهرا صدور خواهد کرد
تو ذره ای و ((کلامی)) به شعر غره مشو
که دوست دوری از اهل غرور خواهد شد
و نیز در مرور این ابیات غزلی دیگر از ولی الله کلامی زنجانی:
در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم
بگذر از پیری که احساس حقیری میکنم
دولتِ عشقش بنازم با لباس نوکری
در سفارتخانه ی دلها سفیری میکنم
من فقیر اهلبیتم لیک کَشکولم پُر است
فخر بر تاج ِ شهان با این فقیری میکنم
گفت زاهد: از چه رو بر سینه محکم میزنی؟
گفتم از آئینه ی دل گَردگیری میکنم
من اسیر رشته ی زلف حسینم ، مدعی
ناز بر آزادگان با این اسیری میکنم
گر امیرالعاشقین این عشق را امضاء کند
میروم عرش و ملائک را امیری میکنم
در حرم ناخوانده رفتم حضرت معشوق گفت
خود بیا، بی خود بیا مهمان پذیری میکنم
چیست راز این صمیمیت و دلنشینی این واژگان معمولی و عبارات و ترکیبات ساده و نفوذ آن در بین توده ها ی مردم که امروز ولی الله کلامی زنجانی را با همین دست مایه ،به یکی از محبوبترین شاعران در محافل و مجالس مذهبی و هیات های عزاداری ابا عبدالله(ع) تبدیل کرده است.
بی شک گذشته از عشق و ارادت شاعر به اهل بیت و آموزه های اسلام و قرآن ، مهمترین عامل، زیستن با مردم و معاشرت گسترده و عمیق با توده ها و انس با فرهنگ عمومی است که شاعر را به شناخت و سپس دست یافتن به این ذهن و زبان رسانده است.
وجود تعبیراتی چون: «لباس نوکری،نامه اعمال،فقیراهل بیت،گردگیری و...» نشانه هایی از انس با گفتمان توده های مردم است که در شعر کلامی از بسامد بالایی برخوردار است.
نمیخواهم با آوردن این بیت :
شاعری طبع روان میخواهد
نه معانی ، نه بیان می خواهد
اولا منکر نقش دانش شعری در ارتقای سطح شعر شوم و ثانیا شعر ولی الله کلامی را تنها ناشی از طبع روان بدانم و ارزشهای هنری کار ایشان را نادیده بگیرم اما باید پذیرفت شاعر برای ارتباط وثیق تر با مخاطب، ناگزیر از پایین آمدن از برج عاجی است که گاه شعر شاعررا درآن زندانی و از مردم دور میکند، حتی شاعری که تنها با مخاطبان خاص و حرفه ای شعر میخواهد سخن بگوید، اگر به دنبال توفیقی است، تجربه نشان داده است که باید از کوچه مردم عبورکند.