به کزارش حلقه وصل، عموما سوالات اساسی زیادی از مردم درباره ماهیت انقلاب و دستیابی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 به آرمانها و اهداف تعیین شده خود، وجود دارد و در هر کوی و برزنی از تحقق یا عدم تحقق اهداف انقلاب سخن بسیار به میان میآید. یک سوال مهم این است که چرا برخی از مسئولان هم و نخبگان هم از وضع فعلی ناراضی هستند؟
چرا با وجود دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی و تلاشهای مسئولین و کارگزاران آن، عدهای از مردم و حتی نخبگان از وضعیت موجود اظهار نارضایتی میکنند؟
در پاسخ باید گفت که عوامل متعددی در این قضاوت منفی دخیل بوده است. از جمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- تغییر الگوی مصرف جامعه و بهتر شدن نسبی سطح زندگی مردم بخصوص از دهه دوم انقلاب به بعد که به تدریج باعث افزایش سطح انتظارات آنان از زندگی شد.
- افزایش چشمگیر سطح آگاهیهای اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه پس از انقلاب و در نتیجه، آرمانگرایی و توجه بیشتر آنان به نقاط ضعف و نارساییهای وضع موجود به جای توجه به نقاط قوت آن.
- ترویج و حاکمیت فرهنگ نادرست اجتماعی در جامعه در سالهای اخیر. بهصورتی که افراد، رفع تمامی مشکلات را تنها از حکومت و دولت -آن هم در کوتاه مدت- انتظار دارند.
- انعکاس نیافتن مناسب دستاوردها و عدم ارائه آمارهای دقیق، شفاف و تطبیقی از ابعاد اقدامات و تلاشهای صورت پذیرفته از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به خصوص در مقایسه با قبل از انقلاب و کشورهای منطقه.
- عدم اطلاعرسانی مناسب به مردم در خصوص مشکلات موجود از جمله کاهش شدید درآمد سرانه نفتی کشور و ورود خسارتهای هنگفت به دلیل جنگ تحمیلی که در کاهش توان و عملکرد کارگزاران نظام و کارآمدی آنان بسیار موثر بوده است.
- توجیه نکردن مردم در خصوص سیاستهای اقتصادی دولت همچون واقعی کردن قیمتها که در نگاه آنان، بیتوجهی دولت به مشکلات مردم، تداعی شده است.
- فضاسازی و فعالیت گسترده تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی نظام در سیاهنمایی وضع موجود و بزرگنمایی مشکلات.
- افزایش سطح توقعات و مطالبات جمعیت روستایی کشور تحت تاثیر رسانهها و برنامههای تلویزیونی و بالا رفتن سطح معلومات و ارتباطات فراگیر آنان با شهرها.
- جوان بودن جمعیت کشور که ایجاد نیاز روزافزون جهت تخصیص بودجه و امکانات در حوزه¬های آموزشی و تحصیلی، تفریحی و رفاهی، مسکن و بویژه اشتغال و ازدواج را به دنبال دارد.
به این فهرست میتوان عوامل دیگری را هم اضافه کرد، اما آنچه باعث تاسف میشود این است که امروزه به هنگام اظهارنظر درباره وضع موجود کشور -جدا از برخی تحلیلهای مغرضانه و جهتدار دشمنان- بخشی از تحلیلها و قضاوتهای دوستان نیز منصفانه و واقعبینانه ارائه نمیشود. موارد منفی بزرگنمایی شده و بسیاری از اقدامات و دستاوردهای مثبت نادیده گرفته میشود یا حتی تلاش جهتدار و معنیداری در خصوص القای این نکته به مردم و بخش بزرگی از فرهیختگان و خواص جامعه صورت میگیرد تا وضعیت اقتصادی و درجه توسعهیافتگی کشور حتی در مقایسه با قبل از انقلاب نیز بدتر نشان داده شود. با این وجود تامل واقعبینانه و تحلیل علمی تحولات پس از انقلاب، به وضوح نشان میدهد که با توجه به شرایط و محدودیتهای موجود، جمهوری اسلامی در مدت عمر خود توانسته ضمن مقاومت در برابر فشارها و تجاوزات بیگانگان، در اصلاح و بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم خود نیز توفیقات فراوانی به دست آورد.
البته پرداختن به اقدامات مثبت نظام، به معنی نفی یا نادیده گرفتن معضلات و نواقص موجود نیز نیست. مشکلات موجود، اکثرا محسوس و مشهود برای عموم مردم است اما ممکن است نگاه و ذهنیت آنها تنها از زاویه کمبودها و نواقص شکل گرفته باشد. بنابراین، در این بحث سعی شد به منظور تعدیل و تصحیح نگرش افراد نسبت به وضع موجود، تلاشها و اقدامات انجام گرفته مدنظر قرار گیرد و مواردی که لازم است جهت قضاوت منصفانه لحاظ گردد. در عین حال باید اذعان کرد که اگر مقصود و تعریف ما از کارآمدی؛ «تخصیص بهینه امکانات در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده از سوی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای تحقق الگوی مطلوب از یک جامعه دینی، انقلابی و انسانی برخوردار از حداکثر مواهب مادی و معنوی» باشد، در این صورت قطعا تا تحقق آرمان مطلوب و مدینه فاضله، فاصلهای بسیار داریم و ضروری است برای رسیدن به آن وضعیت، ضمن نقد وضع موجود به علتیابی مشکلات و بررسی دلایل عدم تحقق برخی از اهداف و آرمانها بپردازیم و با ارائه راهکارها و پیشنهادها جهت رفع آنها اقدام کنیم.