به گزارش حلقه وصل، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
علی ربیعی دیروز مدعی شد: منظور رئیسجمهور به هیچ وجه تایید اعترافات تلویزیونی به معنای رایج آن نبوده و نیست. رئیسجمهور گفت این مسئله باید در چارچوب قانون با اجازه مقام قضایی و رعایت آیین دادرسی کیفری و پس از تایید حکم صورت بگیرد. وی ادامه داد: شاید رئیسجمهور میخواستند به عنوان شاهدی از اینکه برای مردم تفکیکی بین معترض و کسانی که تخریب کردهاند صورت بگیرد. وگرنه پخش اعترافات تلویزیونی منش دولت نیست، مگر با ضرورتی که قاضی تشخیص میدهد و مراحل قضایی طی شود.
این در حالی است که آقای روحانی چهارشنبه گذشته در همایش روز بیمه تصریح کرد: «افرادی که دستگیر شدند، عدهای از آنها بیگناهند و باید آزاد شوند. اما کسی که با سلاح گرم یا سرد آمده، حساب دیگری دارد؛ با قمه حمله کرده، فروشگاه را تاراج کرده و آتش زده، اینها با یکدیگر فرق میکند.
قوه قضائیه باید تلاش بیشتری بکند؛ آنهایی که مجرمند با آنها برخورد شود، آنها که جرم کوچکی داشتند، با رأفت اسلامی با آنها برخورد شود. اما آنها که سازمانیافته هستند و در این اغتشاشات آمدهاند که اعترافات آنها پخش خواهد شد؛ آنها بیش از دو سال برای این کار برنامهریزی کرده بودند، سال گذشته میخواستند کاری بکنند، زمان مناسب نبود. امسال برای دی و بهمن و نزدیک انتخابات برنامهریزی کرده بودند. وقتی مسئله بنزین اعلام شد، اربابان آنها از خارج دستور دادند زمانش فرا رسیده و اجرا کنید؛ آمدند بیرون. بنابراین باید با آنها برخورد شود.»
چنانکه در سخنان رئیسجمهور به روشنی قابل مشاهده است، او ضمن جدایی صف مردم معترض با اغتشاش و آشوب، از یک اقدام کاملا سازمانیافته آشوب از سوی دشمنان «خبر» میدهد که خبر دقیق و درستی است؛ همچنانکه علنا نیز مقامات آمریکایی و صهیونیستی و انگلیسی از آشوبگران حمایت کرده و حتی خبر دادهاند که برخی ابزارهای لازم را در اختیار آنها قرار دادهاند.
برخورد با اغتشاشگران سازمانیافته وابسته به دشمن یک ضرورت است؛ همچنانکه پخش اعترافات آنها و مستندات ارتباطشان با بیگانه برای آگاهی افکار عمومی. طبعا سیا و موساد و امآی سیکس یا استخبارات سعودی، از این موضوع نگران میشوند، اما رفتار سخنگوی دولت سؤالبرانگیز است.
سؤال این است که چرا یک مقام دولتی باید از پخش اعترافات شبکه وابسته به سرویسهای جاسوسی بیگانه که دنبال تخریب و آشوب و براندازی بودهاند، اظهار ناخرسندی کند و نوعی از نگرانی و نارضایتی را بروز دهد؟! چرا مردم نباید بدانند که هماهنگی اشرار و اوباش و تروریستها کجاها و چگونه انجام میشده، و نقشه و برنامه آنها چه بوده است؟! این قصه که شبیه ماجرای نفوذ گاندو (جیسون رضائیان جاسوس ارشد سیا) به دفتر برخی مدیران و ناراحتی بعدی مدیریت مذکور از افشاگری بعدی نیست؛ هست؟!