«عروس تاریکی» نام سریالی بود که حتی نامش به مذاق مخاطب خوش نیامد و بر این اساس، سازندگان سریال به اجبار این نام را به «بوی باران» تغییر دادند. پس از چند قسمت محتوای سریال نیز بسیاری از مخاطبان را آزرد و بنا بر بعضی نقلقولها تغییرات زیادی در سریال ایجاد شد و برخی بخشها حذف و بخشهایی نیز بدان اضافه شد تا به نحوی خطاهای پیش آمده را جبران کند. ولی معلوم نیست چه مقدار در این امر توفیق یافت.
اطوارهای شبهروشنفکرانهای که بر فیلم سایه افکندهاند، اخلاقگرایی و فطرتجویی فیلم را خنثی کردهاند. نمایش خانوادههای از هم پاشیده و غلظت دشمنی و تقابل فرزندان با پدر یا مادرهایشان، سندرم شایع در سینمای اجتماعی سالهای اخیر است که در بسیاری از فیلمها دیده میشود. از نظر ساختاری نیز این همه تأکید بر پنهانکاری و ارائه قطره چکانی اطلاعات و مناسبات، بلای جان «قصر شیرین» شده است. مسئلهای که باعث خواهد شد تا مخاطب عام از فیلم خسته شود و نتواند به راحتی با داستان فیلم ارتباط برقرار کند.
غرفههای فرهنگی نمایشگاه «جامع نیازمندیهای اربعین» شامل معرفی موکبهای خارجی و اقدامات انجام شده در سالهای قبل و در مسیر پیادهروی اربعین، پاسخگویی به شبهات، معرفی بچههای گروه امانتداری در نجف، برگزاری کتابخوانی، معرفی طرحهای نائب الشهید و شهدای راه کربلا است.
در این محفل ادبی که در محل مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» برگزار میشود، جمعی از شاعران آیینی اشعار خود را قرائت میکنند.
نگاه اصلی در کتاب «حسین(ع) از زبان حسین(ع)» نگاه اثباتی بوده است بدین معنی که نویسنده تلاش کرده نقلهای معتبر و مستند از سخنان امام حسین(ع) را که در میان آثار روایی و تاریخی ما وجود دارد، ارائه کند.
در این ویژهبرنامه که هرشب بعد از نماز مغرب و عشا آغاز میشود، حاج حسین یکتا روایتگری میکند و قرار است در حاشیه ویژهبرنامه «شبهای پرستاره»، هرشب قرعهکشی ویژه اعزام به اربعین حسینی انجام شود.
فضای مجازی اینروزها جایی است برای اعلام مواضع و نگرش های افراد مختلف به موضوعات روز جامعه این اعلام مواضع درمیان قشرهای مختلف جامعه وجود دارد و از رئیس جمهور تا عده ای از وزرا و فعالان رسانه ای و فرهنگی نیز در شبکه های چون توئیتر و اینستاگرام فعال هستند.
دوازدهم محرم روز شهادت حضرت امام زین العابدین (ع) است، كسی كه پیامآور واقعه عاشورا و ابقاء كننده شیعه در خفقان دوران حكومت اموی است.
همزمان با ایام دهه اول محرم الحرام و عزاداری سید و سالار شهیدان هفتاد و سومین شماره از نشریه حلقه وصل با موضوع ارتباط هیات و خانواده و نقش و تاثیر متقابل این دو منتشر شد.
آیا می شود رنج و سوز و مصیبت باز ماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد ویا حتی تصور نمود؟ آیا کسی درک می کند که دیدگان خونفشان عمه امام زمان علیه السلام و اهل بیت چقدر و چگونه برآن حضرت گریستند؟ آیا می تواند تصویر کند که آه و ناله سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است؟
امام حسین آمد که ثابت کند، تا ظالم و مظلوم هست مسیر سرنوشت آدمیت، به دوراهی کوفه و کربلا منتهی می شود. اما ندای «یا لیتنا کنا معک» قرار نیست من و تو را به هزار و اندی سال پیش بازگرداند تا در رکاب حسین «علیه السلام» شمشیر برکشیم و به جنگ سپاه کوفه و شام راهی شویم. افسوس! هر بار وقتی ندا در میدهیم که «کاش بودم و تو را یاری میکردم» یک شمه از جلوه های عاشورایی را برایت عیان میکنند.
عباس خوب میدانست از حسین اگر دست بردارد، دستانش دیگر به کارش نمیآمدند. اما شمر چه نابخردانه دست دوستی دراز کرده بود، و چه سادهانگارانه اماننامه برای عباس آورده بود. اماننامه که هیچ، چنین سرداری را عمود هم بر فرقش فرو میآوردی، دست از دامان حسین برنمیداشت.
نهضت اسلامي ملت ايران نيز با الگوگيري از قيام حسيني توانست بر رژيم ستمشاهی غلبه کرده و در برابر استکبار جهاني استقامت کند. از یاد نمیبریم که با همین الگوگیری از امام عاشورا بود که توانستیم از «گردنه سخت روزگار جنگ» عبور کنیم!
باید علیوار پای رکاب حضرت ولی ماند و جنگید. در طول هشت سال جنگ سخت تحمیلی هم، این علیاکبرهای حسینی بودند که به میدان نبرد رفتند تا با دفاع مقدسشان گره از پیشانی امام خود باز کنند. جنگ آمد تا علیاکبرهای امت، طلایهدار این قافله عاشورایی شوند.
زمان جنگ وقتی جوانها میخواستندبه جبهه بروند یا در شبهای حمله اسم حسین(ع) ذکر لب همه بود و بعد از روضهخوانی و سینهزنی راه میافتادند. اگر نبود اسم امام حسین(ع) که خون این جوانها را به جوش بیاورد ما امروز در جنگ بازنده درجه یک بودیم، چیزی نداشتیم. زمان شاه آفتابه میساختند الان داریم به برکت انقلاب اسلامی موشک میسازیم و باید بدانیم خود این انقلاب از برکت امام حسین(ع) است.
از نظر سیار عاشورا را نمیتوان به یک روز و وقایعی که در یک زمان و مکان خاص رخ داده تقلیل داد، عاشورا بسط فرهنگی و تاریخی یک نگاه آرمانگراست که شعار «کل و یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را توجیه و تبیین میکند.
حالا دیگر باور کرده ایم که برای مستکبرین، سن و سال مهم نیست، آنان بی هیچ تأثر و تألمی، پیر و جوان و خردسال و حتی کودک شیرخواره را از دم تیغ میگذرانند. و تمام امید خانه ای را در زیر بارش شیطانی جنگنده های خود به آغوش مرگ میفرستند، بی آنکه خطری برای آن ها داشته باشند. آن ها میدرند و میکشند، چرا که خوی گرگ ها دریدن است و این میل جز با دریدن، فروکش نمیکند.
آری قاسم خواب خون دیده بود و مولایش خواب تلخش را به شیرینی تعبیر کرده بود. تعبیری که جز با ریختن خون قاسم بپای حسین، رنگ واقعیت به خود نمی گرفت. قاسم آمده بود که غیبت خود در دوران امامت پدر را جبران کند.
یكی از نوحهخوانان قدیمی تهران میگوید: «میرزا قبر میخواهد چه كار؟ اسم و رسم را برای چی لازم دارد. شب و روزی نیست كه نوحهای اهل حرم میر و علمدار نیامد نهتنها در كربلا كه در سراسر دنیا خوانده نشود. همین برای او كافی نیست؟».
عبدالله پیش از آنکه صدای «هل من ناصر» ولیاش برخیزد، به حمایت از او برخاست. درست است که یک طفل در برابر آن همه مرد جنگی کاری از پیش نمیبرد. اما عبدالله جان خود را فدا کرد و نخواست زنده باشد تا حقیقت را در پیش چشمانش قطعه قطعه کنند.