به گزارش حلقه وصل، بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» که بعد از 22 بهمن 97 و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، سرآغاز فصل جدیدی در جمهوری اسلامی ایران است، فصلی که از این پس باید با امید و تکیه بر جوانان بر مشکلات گذشته و ناکامیها غلبه کرد و این کار جز با شناخت نقاط ضعف و قوت 40 ساله انقلاب میسر نمیشود.
رهبر انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم عنوان فرموده است: "بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را بهگونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بهخصوص آمریکا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای بهنام روشنفکر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همهی کشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت."
ایشان پیشتر و در سالهای نخستین رهبری نیز در خصوص "بینش سیاسی" فرمودند: "در ایران اسلامی، مردم از لحاظ هوشیاری سیاسی، از کشورهای دیگر حتماً جلوترند. اگر جلوتر نباشند، عقبتر نیستند. امروز، فهم سیاسی و درک مسائل کشور و جهان در بین ملت ما، از بقیه ملتها بیشتر است و کمتر نیست."
منوچهر محمدی مدیر گروه علوم سیاسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) که دوره دکترای علوم سیاسی را پیش از انقلاب اسلامی در آمریکا گذرانده است، در خصوص "بینش سیاسی" و مولفهها و عناصر آن در یادداشتی شفاهی عنوان کرد:
بینش سیاسی در علوم سیاسی هم معنای روشنگری سیاسی است. همچنین در علوم سیاسی، واژه "نخبگان سیاسی" داریم که منظور کسانی هستند که دارای بینش سیاسی هستند.
بینش سیاسی یا همان بصیرت سیاسی یکی از موضوعات بسیار مهم در علم سیاست است. غربیها در دورههای استمعار (استمعار نو و فرانو) تلاششان این بوده که مردم به مسائل سیاسی ورود پیدا نکنند. استعمارگران معتقد به جدایی دین از سیاست بودند و ورود مردم به سیاست را مطلوب نمیدانستند. وقتی که از مراجع دینی مانند آیتالله کاشانی سخن گفته میشد، عنوان میکردند که آیتالله کاشانی ملا، باسواد و مجتهد است؛ اما حیف که سیاسی است و سیاسی بودن او را مورد مذمت قرار میداند. به طور کلی جا افتاده بود که دین از سیاست جداست و ورود به سیاست کار هر کسی نیست. این موضوع را حتی انسانهای باسواد هم مطرح میکردند.
روشنفکرهای قبل از انقلاب متصل به غرب بودند و روشنفکری را در آن میدیدند که مدرن، سکولار و غیرسیاسی باشند؛ در حالی که روشنفکری در غرب این معنی را نمیدهد. اینکه تقیزاده میگفت اگر میخواهیم آدم باشیم، باید از نوک پا تا فرق سر غربی بشویم بر همین مبنا بود. اصل روشنفکری در اروپا سیاسی بودن بود. روشنفکران انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه، سیاسی بودند؛ البته نگاهشان سکولاری بود.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بینش سیاسی مردم ایران ارتقا پیدا کرد. پاکروان رئیس ساواک در زندان با امام خمینی دیدار کرد و به ایشان گفت: "آقا چرا شما خود را آلوده به سیاست میکنید؟ سیاست یعنی دزدی و حقه. این را بر عهده ما بگذارید و شما به درس و حوزه بپردازید و خود را آلوده سیاست کنید." امام پاسخ دادند که "آنچه را که گفتید مال شماست و ما وارد آن نوع سیاست نمیشویم."
امام پس از آزادی از زندان در سخنرانیای فرمودند که "اسلام همهاش سیاسی است." این با آن چیزی که مدرس فرموده بود "سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست." خیلی فرق دارد. از نگاه امام حتی احوالات شخصی انسان هم سیاسی است. شهید بهشتی هم در سخنرانیای فرمودند که "صبحانه خوردن و خوابیدن ما هم سیاسی است. اینکه چرا بخوابیم و چرا بخوریم و اینکه چه مقدار بخوابیم و چه مقدار بخوریم هم سیاسی است. ما میخوریم و میخوابیم برای اینکه کار بکنیم و کار کردن ما سیاسی است."
بعد از انقلاب اسلامی بینش سیاسی مردم افزایش پیدا کرد. موضوع مهمی که در بینش سیاسی مهم است، نگاه کلان به مسائل است. متاسفانه دشمن همواره سعی کرده است از جزئینگری به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی حمله کند. برای برخورداری از بینش سیاسی و یا بصیرت سیاسی چند شاخص و عنصر لازم است.
نخست انتخاب دریچه درست برای نگاه به جامعه و تحولات داخلی، اجتماعی و جهانی است. کشور ایران در خلا زندگی نمیکند و زندگی مرتبط به هم و پیچیدهای با جهان دارد که هر حادثهای در جهان، میتواند روی ما اثر بگذارد. ضمن اینکه هر حادثهای در ایران میتواند بر جهان تاثیر بگذارد. امروزه افزایش سرعت ارتباطات نیز اثرگذار است. دریجه نگاه به جهان همان جهانبینی است. همه انسانهایی که بینش سیاسی دارند، دارای جهانبینی هستند. برخی مارکسیست، برخی لیبرال و برخی اسلامی هستند.
قبل از انقلاب جهانبینی اسلامی به آن صورت که بعد از انقلاب مطرح شد، وجود نداشت. بیشتر مردم ایران پیش از انقلاب تحت تاثیر مدرنیسم و نظامهای غیرسیاسی بودند، اما بعد از انقلاب مردم چارچوب نگاه پیدا کردند. در جهانبینی اسلامی، انقلاب ادامه انقلاب پیامبر اعظم است.
دومین عنصر آگاهی است؛ اطلاعات از حوادث و وقایع جهانی بسیار مهم است. باید دانست که آمریکا و اروپا امروز هدفشان چیست و در چه تعارضی با ما هستند. اگر از چارچوب جهانبینی اسلامی به این موضوع نگاه کنیم، آنان مستکبر هستند، اما اگر از چارچوب دیگری به این موضوع نگاه کنیم، طبیعتاً گفته میشود که ما در تضاد نیستیم.
اصولاً صاحبان قدرت اجازه نمیدهند که مردم عادی اطلاعاتشان را درباره مسائل سیاسی افزایش بدهند. از نگاه آنان، مردم کسانی هستند که احزاب و صاحبان قدرت باید آنها را برانند. بدین صورت آگاهیهای سیاسی در غرب خیلی پایین است. بد نیست خاطرهای در این رابطه ذکر کنم. من در سال 1354 برای تحصیل دوره دکترای علوم سیاسی به آمریکا رفتم. یکی از همکلاسیها از من پرسید اهل کجا هستی؟ گفتم اهل ایران هستم. پرسید ایران بخشی از کالیفرنیاست؟! گفتم خیر ایران بخشی از خاورمیانه است. کمی فکر کرد و دوباره پرسید همان جایی که شتر و نفت دارد؟! دانشجوی دکترای علوم سیاسی به این میزان درباره ایران اطلاعات داشت. همچنین بد نیست بدانید که نیمی از اعضای کنگره آمریکا، پاسپورت ندارند و از کشورشان خارج نشدهاند.
سومین عنصر و یا شاخص هم که پیش از این گفته شد، نگاه کلان داشتن به مسائل جامعه است. اینکه بسیاری از افراد بر اثر حادثهای ناامید میشوند و عنوان میکنند که انقلاب از دست رفته است، به این دلیل است که نگاه کلی ندارند. الیته مردم ایران تحت تاثیر تبلیغات دشمن قرار نگرفتهاند. آمریکا فکر میکرد که با فشار اقتصادی میتواند مردم را در تنگنا قرار دهند و شورشی علیه نظام به وجود بیاورند، البته فشار اقتصادی به وجود آمد و مردم هم در تنگنا قرار گرفتند، اما مردم فهمیدند که این فشارها منشاش کجاست. البته مردم از مسئولان گلایه و شکایت دارند.
چهارمین شاخصه این است که نگاه ما هرگز نباید ایدهآل و کمال مطلوب باشد؛ یعنی برای خودمان جامعه را بهشت برین تلقی نکنیم. خداوند از بدو خلقت آدم به بشر هم عقل داده و هم شیطانی در کنار آن قرار داده که میتواند اغوا کند؛ از این رو انسان مختار است. پس افراد منحرف در جامعه وجود دارند. اینجا بهشت نیست و دنیایی است که مزرعه آخرت است. بالاخره در انقلاب اسلامی هم ریزش است و هم رویش.
در یک جمعبندی باید عنوان کرد برای اینکه بینش سیاسیمان ارتقا پیدا کند، باید جهانبینی داشته باشیم و اگر جهانبینیمان اسلامی باشد، انقلاب را الهی میبینیم و آن وقت مطمئن هستیم که راه درست را انتخاب کردهایم. دوم اینکه نگاهمان باید کلان باشد و هر حادثه خردی را در آن قالب بدان نگاه کنیم، بدان نگاه کنیم و سوم اطلاعاتمان را افزایش بدهیم و اینکه به جهانبینی انتخابی وفادار باشیم. در جریان فتنه دلیل اینکه برخی بصیرت لازم را نداشتند، عدم انتخاب جهانبینی درست بود؛ اگرچه روحانی بودند و سواد سیاسی هم داشتند. متاسفانه در حوزههای علمیه نیز برخی بیان میکنند که کاری به مسائل سیاسی نباید داشته باشیم و این بازگشت به گذشته است.
در مورد تفاوت بینش سیاسی و تحلیل سیاسی هم باید عنوان کرد که بینش سیاسی چارچوبه نگاه (جهانبینی) است. تحلیل سیاسی برآمده از بینش سیاسی است که در این چارچوب میتوان رابطه هر یک از پدیدهها را مورد بررسی قرار داد و در عین حال علت و معلول حوادث را هم میتوان پیدا کرد. اینکه چرا این اتفاق افتاده است و چرا این فرد چنین کاری انجام داده است، به بینش سیاسی برمیگردد. بینش و بصیرت سیاسی لازمه تحلیل سیاسی درست است. اگر بینش درستی داشته باشیم، هم میتوانیم حوادث را به خوبی تحلیل بکنیم، یعنی علت و معلول را از هم تفکیک بکنیم و هم میتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. به طور مثال وقتی که بدترین حوادث پیش میآمد و خیلیها روحیهشان را از دست میدادند، امام خمینی میفرمودند نگران نباشید و این حوادث خواهد گذشت. بینش سیاسی رهبران انقلاب این بوده و است که انقلاب به سمت تعالی پیش خواهد رفت.
آنهایی که تحلیلهایشان غلط از آب درمیآید، مانند کسانی که میگفتند برجام هم چرخ سانترفیوژ را میچرخاند و هم چرخ زندگی مردم را، به این دلیل بود که بینش سیاسی درستی نداشتتد و فکر میکردند که به آمریکا میتوانند اعتماد کنند. چهل سال از انقلاب گذشته است و در طول این 40 سال، آمریکا انواع و اقسام توطئهها را علیه ایران انجام داده است. آمریکا در هیچ یک از این توطئهها موفق نشده، چرا که در محاسبات خود دچار اشتباه شده بود. از این رو آنها نیز در بینش سیاسی به دلیل نگاه مادیگرایانه و جهانبینی مبتنی بر آن دچار اشتباه بودهاند.
در پایان باید عرض کنم که مردم ایران به علت آموزههای دینی و مذهبی به خودی خود بینش سیاسی خوبی پیدا کردهاند. وقتی که گفته میشود کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و هر ساله در ماه محرم مراسم عزاداری و سخنرانی برپا میشود، مردم بینش سیاسی پیدا میکنند و یادشان نمیرود که پیرو امامی هستند که فرمودند اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. مردم ایران چون مذهبی هستند، از بینش سیاسی خوبی برخوردار هستند.