
حلقه وصل: نشریه حلقهوصل تصمیم گرفته است تا به مناسبت سالگرد پرواز تلخ اردیبهشتماه به بازخوانی نشریه شماره 118 خود بپردازد.
شما سخنان سیدمحمد هاشمی قائممقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم و رئیس سازمان هنری رسانهای اوج را درمورد شهدای بزرگوار خدمت میخوانید:
اولین نکته مُمَیِّزه آیتالله رئیسی روحیه مردمی ایشان بود. واقعاً از عمق جان برای مردم قیام کرده بود و برای خدمت به این مردم عزیز تلاش میکرد. کمی پس از اعلام خبر، با هواپیما از بیرجند عازم مشهد بودم. خانمی که تیپ امروزی داشت، با تلفن صحبت میکرد. با بغض و حرارت به دوستی که پشت خط بود، میگفت: من خیلی به هم ریختهام، انگار پدرم را از دست دادهام! من رئیسی را به اندازه بابام دوست داشتم! واقعاً چرا اینطور نباشد؟! کسی که از عمق دل برای مردم به پا خاسته و جان عزیزش را هم تقدیم مردم کرده است، کسی که برای مردم به دلِ خطر میرفت و هیچ ملاحظهای نداشت و در اعلی درجه مردمداری و زیست مردمی بود، باید چنین محبوب باشد!
رئیسجمهور مکتبی
روحیه مکتبی ایشان بسیار عجیب بود. حاجآقا برای خدا قیام کرده بود و نگاه تکلیفمحورش همهجا جاری بود. اولین مصداق برای این مطلب، ورود حاجآقا به عرصه ریاستجمهوری است. از نزدیکان و اطرافیان، حتی تحلیلگران سیاسی، این کار را یک خطر سیاسی میدانستند. به هر حال کسی که رئیس قوه قضائیه است، یعنی دست برتر دارد. اما حاجآقا، مرحوم شهید آیتالله رئیسی، جای خودش را عوض کرد چون احساس میکرد میتواند گرهی از مردم باز کند. او در مقام رئیسجمهوری قرار گرفت که مدام در مقابل پرسش و درخواست است، هم از مردم و هم از نهادهای مختلف کشور. اگر این نگاه تکلیفی وجود نداشت، این کار را انجام نمیداد.
آیتالله رئیسی به دور از شعارزدگی و کارهای نمایشی عمل میکرد. در همین موضوع ارز ترجیحی، برخی به ایشان تذکر میدادند که این کار موجب کاهش رأی شما میشود، آن هم در حالی که دور دوم در پیش خواهد بود. حاجآقا در مقابل این افراد گفتند: مگر این تکلیف نیست؟! مگر مشکل مملکت نیست؟ این کار را باید انجام دهیم. حتی در یک جلسه گفت: بگذارید من اولین رئیسجمهور تکدورهای ایران باشم، اما مسئله مردم حل شود.
ایشان رئیس قوه قضائیه بودند، ولی هیچگاه از این منصب سوءاستفاده نکردند. ایشان دو دوره در مظان رأی مردم بودند. در آن دو دوره هیچوقت اطلاعات و رازهای مگو را به خاطر رأی برملا نکردند. عمیقاً مؤمن بودند و باور دینی و خداترسی در وجودشان دیده میشد.
اگر به استفتائات حضرت آقا مراجعه کرده باشید، ایشان در احکامی که به بیتالمال مربوط است، بسیار سختگیر هستند و بهشدت دقت دارند. در مدت فعالیت در بخشهای مختلف، من مثل حضرت آیتالله رئیسی، شهید والامقام، کسی را ندیدم که نعل به نعل مطابق آقا در این مورد عمل کند؛ نسبت به بیتالمال با همان دقت و وسواسی که حضرت آقا عمل میکردند، رفتار میکرد.
در خط ولایت
وجود حضرت آیتالله رئیسی برای حرکت کلی انقلاب، الحق مغتنم بود. حرکت انقلاب را اگر در مسیر تمدن اسلامی بدانیم، در مرحله دولت اسلامی کمکاریهایی پیش آمده است. سابقه تاریخی هم نشان میدهد که رؤسای جمهور در باب پیشبرد اهداف انقلاب یا در نسبت با ولی جامعه چگونه رفتار کردهاند. متفاوتترین شخصیت در این زمینه، حضرت آیتالله رئیسی بود. رفتار ایشان دقیقاً مطابق رفتار حضرت آقا در مقابل امام بود، زمانی که آقا رئیسجمهور بودند. همان شکلِ اطاعت و ارادت دقیقاً تکرار شد.
دولت اسلامی زمانی محقق میشود که سازههای مختلف حکومتی و دولتی در جهت امر ولی و نگاه او حرکت کند. اگر این اتفاق بیفتد، به سمت دولت اسلامی، حرکت جدی و پیشتازانهای شکل گرفته است. آهنگ دولت آقای رئیسی، آهنگ ولی بود. ما سالها چشمانتظار چنین نسبتی بین رئیسجمهور و ولیفقیه بودیم و پس از آن که این نسبت در دولت محقق شد، دلشاد و خوشحال بودیم و احساس میکردیم مملکت و کشور رو به تعالی پیش میرود.
عملکرد فرهنگی بینظیر
میتوانم ادعا کنم متفاوتترین رئیسجمهور ما در حمایت از حوزه فرهنگ و هنر و رسانه، مرحوم آیتالله شهید رئیسی بود. این حمایت موجب شد چه از جهت زیرساختی، چه از جهت بودجهای، چه از جهت نرمافزاری و عملیاتی، چه از جهت حمایت از اهالی فرهنگ، هنر و رسانه در این سه سال، تحول ممتازی رخ دهد. حضور ایشان در رویدادها و برنامههای حوزه فرهنگ، هنر و رسانه بهخوبی قابل مشاهده بود. ایشان در هر برنامه حوزه فرهنگ، هنر، رسانه و قرآن با اشتیاق حضور پیدا میکرد و ارادت و علاقه خودش را نشان میداد. به نظرم آخرین حضور ایشان در نمایشگاه بینالمللی کتاب بود.
امامجمعه بینظیر
آقای آلهاشم، امامجمعه نمونه این کشور بودند؛ یک شخصیت کاملاً متفاوت، متواضع، دوستداشتنی و همگرا، کسی که در تبریز نقطه وفاق بود. زمان تودیع و معارفه مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی خدمت امامجمعه استان رسیدیم، زیرا ایشان رئیس شورای فرهنگ عمومی هستند. جلساتی داشتیم که همه با مطایبه، خوشرویی و نورانیت همراه بود.
در یک جلسه خصوصی که من، مدیر کل جدید و آقای آلهاشم حضور داشتیم، به ما رو کردند و گفتند: یک سفارش اخلاقی مدیریتی به شما دارم. گفتند: هیچوقت بدِ مدیر کل قبلی را نگو، هیچوقت! اگر خواستی نقد کنی، با عملت رفتاری را که به نظرت درست بوده، نشان بده. جز تکریم از قبلی چیزی نگو، زیرا اعتماد دیگران را از خودت سلب میکنی! ایشان واقعاً دوستداشتنی بود. ایشان نه تنها در آذربایجان، بلکه در میان کلیه آذریزبانان ایران محبوب بود.
پاسدار جانفدا
سید مهدی موسوی، سرتیم حفاظت آیتالله رئیسی، بودند که من قریب ۱۳-۱۴ سالی ایشان را از نزدیک زیارت میکردم. مصداق یک پاسدار کامل بود، آماده شهادت بود و نسبت به آقای رئیسی هم جانفدا بود. در یک اتفاق که در یکی از سفرهای استانی افتاده بود، ایشان مجبور شد پنج، شش بار روی پایش عمل جراحی انجام دهد. ایشان پاسداری را در اعلی کلمهاش محقق کرده بود و نسبت به حاجآقا حس ارادت عمیقی داشت… یک جاهایی اعمال نشاندهنده نیتها هستند و نمیشود نقش بازی کرد.