![](/themes/snn/image/iribmap_new.jpg)
به گزارش حلقه وصل: حسین میرزاحسین، فعال هنری در یادداشتی نوشت: طنز در سینمای ایران همواره جایگاه ویژهای داشته و به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای نقد اجتماعی و فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته است. زمانی نه چندان دور، فیلمهای طنز ایرانی با وزن و محتوای غنی خود دل مخاطبان را به دست میآوردند و به طور هوشمندانهای با زندگی روزمره پیوند میخوردند. اما به نظر میرسد با ظهور برخی آثار جدید، روند کیفی طنز در سینمای ایران دستخوش تغییراتی شده است که نیازمند بررسی دقیقتر است.
طنز کیفی در گذشته و امروز
در گذشته، طنز در سینمای ایران نه فقط وسیلهای برای خنده، بلکه ابزاری برای نقد اجتماعی و تامل بر مسائل فرهنگی بود. آن آثار توانستند با پیچیدگی و زیرکی خاص خود، موضوعات مهمی را به چالش بکشند و در عین حال احترام به شعور مخاطب را حفظ کنند. فیلمسازان آن دوران در تلاش بودند تا با بهرهگیری از داستانهای قوی، شخصیتپردازی دقیق و دیالوگهای زنده و پویای خود، پیامهای واضح و نافذی را انتقال دهند.
اما امروزه، به ویژه در فیلمهایی همچون «صددام»، به نظر میرسد که این روند تغییر کرده است. فیلمهایی که بیشتر به دنبال ایجاد خندههای سطحی و تکراری هستند، به جای آنکه به عمق فرهنگی و اجتماعی بپردازند. این نوع آثار بیشتر به تقلید از طنزهای کموزن و بیمحتوا روی آوردهاند و در بسیاری از موارد، به شعور مخاطبان خود بیاعتنایی میکنند.
بررسی «صددام»
فیلم «صددام» مثالی بارز از این تغییر روند است. در این فیلم، طنز به شدت به کلیشههای قدیمی و تکراری متکی است که بارها و بارها در تولیدات دیگر تکرار شدهاند. از همان لحظههای اول فیلم، تماشاچیان با خندههای تکراری و صحنهها و دیالوگهایی روبرو میشوند که هیچ نوع تازگی و نوآوری برای آنها ندارند.
بازیهای بازیگران از جمله رضا عطاران که در گذشته بازیگری محبوب در عرصه طنز بوده است، در این فیلم نمیتواند انتظارات را برآورده کند. بازی او به طور برجسته ای تکراری و فاقد خلاقیتهای جدید است. عطاران با همان نقشهای قبلی وارد صحنه میشود، بدون اینکه حتی کوچکترین تفاوتی از شخصیتهای قبلی خود داشته باشد. این مسئله باعث میشود تا نه تنها شخصیتپردازی، بلکه ارتباط تماشاگر با داستان و شخصیتها نیز دچار افت شدیدی شود.
ایده فیلم و برخورد با مخاطب
یکی از معدود نکات مثبتی که میتوان به آن اشاره کرد، ایده فیلم است. ایده بدل صدام در نگاه اول میتواند جذاب و متفاوت به نظر برسد. اما ایدهای که به درستی پرداخت نشده و احترام به درک و فهم مخاطب در آن نادیده گرفته شده است. به عنوان مخاطبی که تجربه تماشای این فیلم را داشته است، باید بگویم که این ایده در عمل به کلیشههای سادهانگارانه و فیلمنامهای ضعیف محدود شده است. این نکته به ویژه زمانی آشکار میشود که فیلم قادر نیست از این ایده به عنوان فرصتی برای نقد یا تعمق بیشتر استفاده کند و به جنبههای سطحی و پیشپا افتاده بسنده میکند.
از سوی دیگر، نحوه برخورد فیلم با مخاطبان نیز جای تامل دارد. یکی از نگرانیهای بزرگ این است که چرا باید آثاری تا این حد وقیحانه و سادهنگرانه در سینمای ایران تولید شود. توهین به شعور مخاطب در اینجا به نوعی بیانگر کابوس محتوایی است که در آن هیچ نوآوری یا احترام به ذهن بیننده وجود ندارد. این مسئله نه تنها باعث دلزدگی مخاطبان جدیتر سینما میشود، بلکه میتواند بر روی کیفیت کلی سینما و انتظارات آتی از سینمای ایران تاثیر منفی بگذارد.
نتیجهگیری
در نتیجه، اگرچه فیلم «صددام» ممکن است با ایدهای بکر آغاز شده باشد، اما در اجرایش دچار لغزشهای جدی شده که باعث میشود نتواند به عنوان یک اثر طنز موفق مطرح شود. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به دنبال طنزی با معنای عمیقتر و پیامهای اجتماعی قوی هستید، این فیلم احتمالاً نتواند انتظارات شما را برآورده کند. به طور خلاصه، حتی اگر به فیلمهای طنز علاقهمند هستید، شاید بهتر باشد این فیلم را در لیست تماشای خود قرار ندهید. این گونه آثار نیازمند بازنگری و تلاش بیشتر در جهت بهبود محتوا و احترام به فهم و درک مخاطب هستند تا بتوانند بار دیگر جایگاه شایستهای در سینمای ایران به دست آورند.