به گزارش حلقه وصل: دفاع از برجام به هر قیمت و ندیدن نقایص راهبردی توافق برجام از جمله ویژگیهای دولت یازدهم و دوازدهم آقای حسن روحانی و تیم آقای محمد جواد ظریف بود. بر همین اساس منافع ملی مبتنی بر برجام تعریف شد و علیرغم خروج آمریکا از توافق و وضع تحریمهای سنگین علیه ایران، اقدامات مقابلهای مناسبی انجام نشد. برجام به میزانی برای ظریف حیثیتی بود که در کمال ناباوری حاضر به دفاع از توافق ننگین ترکمنچای، طرح موضوعات غلطی چون هزینه شدن دیپلماسی برای میدان و نبود تضمین در توافقات بین المللی شد.
ادعاهای نادرست اینچینی توسط برخی از افراد که همواره خود را موظف به دفاع از ظریف میدانند تکرار میشود. رضا نصری که در رسانهها خود را حقوقدان می نمایاند از جمله حامیان ظریف است که تلاش میکند با ژست حقوقی، ادعاهای دولتمردان سابق را تکرار و اثبات کند. یکی از بهترین روشها در این راستا نیز فرار رو به جلو و حمله به دیگران است تا اشتباهات خود را کمرنگ کنند. در همین راستا؛ اخیراً رضا نصری در دفاع از ظریف از قرارداد ننگین ترکمنچای و ...، بجای آوردن استدلال در دفاع از اظهارات ظریف؛ به دکتر سعید جلیلی حمله کرده و ادعاهای بی اساسی را مطرح نموده است از جمله مدعی شده که دکتر جلیلی دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران در بیانیه تهران ۱۳۸۹ (بیانیه ایران ترکیه برزیل)، «در ازای وعدهی بیضمانت تحویل ۱۲۰ کیلوگرم سوخت» آن هم در یک سال بعد، با ارسال ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم غنیشده ایران به ترکیه موافقت کرده است.
این ادعا اشکالات اساسی داشته و بیدقتی و ناشیگری نویسنده در اتهام پراکنی را نشان میدهد. مشخص است که ایشان متن بیانیه تهران را بدقت نخوانده است. در حالیکه اوباما و هیلاری کلینتون دقیق تر از رضا نصری به محض مطالعه بیانیه تهران، متوجه شدند که بیانیه تهران، برخلاف تصور رضا نصری، به صورت کاملا یکطرفه، فقط و فقط به نفع ایران تهیه و تنظیم شده و نه تنها حاضر به قبول آن نشدند بلکه علیه بیانیه اقدام کردند و با برزیل و ترکیه درگیر شدند و همین امر موجب شد که ترکیه و برزیل، علیه اوباما و آمریکا موضعگیری کرده و رای منفی به آنان در شورای امنیت بدهند.
۱- ادعای رضا نصری مبنی بر «موافقت ایران» با ارسال ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده به ترکیه در ازای «وعدهی بیضمانت تحویل ۱۲۰ کیلوگرم سوخت هستهای در یک سال بعد»، مطالبه زیادهخواهانه آمریکا و کشورهای غربی در جریان مذاکرات بیانیه تهران بود نه تعهد پذیرفته شده توسط ایران. رضا نصری خواستهی کشورهای غربی را بهعنوان نتیجه توافق روایت کرده است!
۲- ماجرا از این قرار است که ایران در سال ۸۸ نامهای به آژانس نوشت تا سوخت با غنای ۲۰ درصد و رو به اتمام راکتور تحقیقاتی تهران را تامین کند. این راکتور تأمینکننده داروی حدود ۸۵۰ هزار بیمار بود. اما آژانس بهجای تأمین سوخت که جزو جمله وظایف ذاتیش بود، نامه ایران به را کشورهای غربی ارجاع داد.
۳- کشورهای غربی بهجای تامین سوخت راکتور تهران، موضوع «تبادل سوخت» را مطرح کردند. پیشنهاد غربیها این بود که ایران موجودی سوخت ۳.۵ تا ۵ درصد خود را به خارج بفرستد تا آنان بعد از مدتی نامعلوم و طولانی، سوخت ۲۰ درصد و صفحههای سوخت را تأمین کرده و به ایران بدهند.
۴- هدف غربیها از طرح موضوع تبادل، «گروکشی» سوخت راکتور تهران بود. آنها درباره مدت زمان ارسال سوخت ۲۰درصد به ایران پاسخگو نبودند چرا که اساساً قصدشان این بود که کلیه مواد غنی شده ایران را بگیرند و با تحویل ندادن سوخت ۲۰ درصد، منابع قدرت ایران را تخلیه نمایند.
۵- برخلاف تصور رضا نصری، تیم مذاکره کننده ایرانی نسبت به این موضوع آگاهی کامل داشت و از جمله نگرانیهای تیم ایرانی بود. دکتر علی اصغر سلطانیه – سفیر وقت ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی وین- در کتاب خاطرات خود مینویسد:
« نگرانی خود مبنی بر این که اگر این مواد را بدهیم آنها ممکن است سوخت و همین مواد را پس ندهند را بهصراحت مطرح کردیم. برای اثبات نگرانی، یادآوری کردیم که آمریکا علیرغم دریافت بیش از ۲ میلیون دلار قبل از انقلاب، سوخت را تاکنون تحویل نداده و نیز فرانسه ۵۰ تُن از اورانیوم طبیعی ما که قبل از انقلاب تحویل گرفته و قرار بوده مورد استفاده نیروگاه بوشهر قرار گیرد هنوز تحویل نداده حالا چگونه ایران اطمینان داشته باشد سوخت ۲۰ درصد تحویل شود.»
۶- بنابراین هدف غربیها خروج تمامی اورانیوم غنیشده ۵/۳-۵ درصد از ایران و عدم تحویل سوخت ۲۰ درصد به ایران بود. (مشابه روشی که با استفاده از آن در جریان مذاکرات برجام بر سر ظریف و عراقچی و تیم آنان کلاه رفت) اما آیا تیم مذاکرهکننده این درخواست طرف غربی را مورد پذیرش قرار داد؟
۷- برخلاف ادعای آقای رضا نصری، ج.ا.ایران در بیانیه تهران، نه امضای اوباما و نه امضای ترکیه و برزیل و نه امضای هیچ شخص دیگری را تضمین ندانست و تعهدی به ارسال اورانیوم غنی شده خود به ترکیه نداده است.
۸) ماده هفتم بیانیه تهران حیاتی و کلیدی است. احتمالاً رضا نصری این بخشِ بیانیه را نخوانده و خوش خیالانه تصور کرده که ایران با خروج اورانیوم غنیشده از کشور موافقت کرده است. مطابق با بند هفتم بیانیه تهران، اجرایی شدن تبادل سوخت مشروط به اعلام تعهد گروه وین (کشورهای غربی) به مفاد بیانیه تهران یعنی ۵ شرط مندرج در بیانیه است. در این بند آمده:
»When the Vienna Group declares its commitment to this provision then both parties would commit themselves to the implementation of the agreement mentioned in item «
« زمانی که گروه وین تعهد خود (آمریکا، فرانسه و ...) را به مفاد این بیانیه اعلام کند، سپس دو طرف به اجرای توافقنامه مذکور در بند شش ملزم خواهند بود»
۹- براساس بند هفت بیانیه تهران، در صورتی که کشورهای غربی خواهان اجرای بند شش (نگارش یک توافقنامه مکتوب و سازوکارهای مناسب با ایران در موضوع تبادل سوخت) باشند، باید پیش از آن متعهد به مفاد بیانیه تهران شوند که عبارتند از:
الف- ماده ۱: به رسمیت شناختن حقوق هستهای جمهوری اسلامی ایران مطابق با معاهده NPT شامل استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای در تحقیق، تولید، چرخه سوخت هستهای و از جمله فعالیتهای غنیسازی (یعنی کشورهای غربی باید خط بطلانی بر تمام مطالبات خود، قطعنامههای شورای امنیت و تحریمها میکشیدند! و قبل از هرگونه اقدام ایران، حق ایران بر انجام غنی سازی در هر سطحی ازجمله ۲۰، ۶۰ و ۹۰ درصد را برسمیت شناخته و همچنین تولید و همه مراحل چرخه سوخت از جمله فعالیت بازفرآوری اورانیوم (که متاسفانه در برجام توسط تیم آقایان ظریف و عراقچی، تا ابد از ایران سلب گردیده است) را برای ایران به رسمیت بشناسند)
ب- ماده ۲: ایجاد فضای سازنده ، مثبت و غیرتقابلی که منجر به دورهای از تعامل و همکاری شود. (یعنی کشورهای غربی باید متعهد شوند تا سیاستهای تقابلی و تحریم را کنار بگذارند!)
پ- ماده ۳: شروع همکاری در ساخت نیروگاه و رآکتورهای تحقیقاتی (آمریکا و فرانسه باید ساخت نیروگاه هستهای و راکتورهای تحقیقاتی را آغاز کنند و متعهد شدند که آنها را بسازند)
ت- ماده ۴: پرهیز از هر گونه تقابل اعم از اقدامات، رفتار و یا اظهارات تندی که به حقوق و تعهدات ایران بر اساس ان پی تی لطمه میزند، پرهیز شود. (مثلاً باراک اوباما حتی حق اظهار نظر علیه برنامه هستهای را نیز نداشت!)
۱۰- درواقع تیم ایرانی برای نگارش یک توافقنامه با غرب در موضوع تبادل سوخت، پیششرطهایی پیش پای کشورهای غربی قرار داد تا متن بیانیه تهران تماماً به سود ایران و بر ضرر آمریکا و غرب باشد.
۱۱- به همین خاطر بود که آمریکا تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش این متن نشد و آن را شکستی بزرگ برای خود دید!
۱۲- بنابراین، فرض و تصور رضا نصری مبنی بر موافقت ایران با ارسال اورانیوم به ترکیه اساساً باطل است.
۱۳- از سویی دیگر باوجود اینکه در ماده ۵ بیانیه تهران جمهوری اسلامی ایران با ایده امانت گذاری سوخت خود در ترکیه موافقت میکند اما در ماده ۶ بیانیه و زمانی که صحبت از چگونگی انجام این کار میشود جزئیات تبادل سوخت را مشروط به نگارش یک توافقنامه مکتوب و سازوکارهای مناسب بین جمهوری اسلامی ایران و گروه وین (آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس) کرده است.
چنانکه در این ماده آمده است:
»further details of the exchange will be elaborated through a written agreement and proper arrangement between Iran and the Vienna Group that specifically committed themselves to deliver ۱۲۰ kg of fuel needed for the Tehran Research Reactor (TRR). «
«جزئیات بیشتر تبادل سوخت از طریق یک توافقنامه مکتوب و سازوکارهای مناسب بین جمهوری اسلامی ایران و گروه وین که به طور مشخص خود را متعهد به تحویل ۱۲۰ کیلوگرم سوخت لازم برای رآکتور تحقیقاتی تهران کردهاند به طور مفصل تبیین خواهد شد».
بنابراین در یک نگاه سادهانگارانه ممکن است مخاطب عام همانند نصری دچار این خطا شود که ایران متعهد به ارسال اورانیوم غنی شده به ترکیه شده است،
اما
اولاً ماده ۶ بیانیه تهران روشن میکند که تیم مذاکره کننده ایرانی با هنرمندی توانسته چگونگی اجرای این کار را مشروط به نگارش یک توافقنامه مکتوب دیگر و سازوکارهای مناسب بین ایران و گروه وین نماید. بنابراین ایران تعهدی به ارسال اورانیوم غنی شده خود به ترکیه نداده و صرفاً به طرف غربی اعلام کرده در صورتی که خواهان خروج بخشی از اورانیوم غنی شده از کشور است باید ابتدا ۵ شرط اساسی مندرج در بیانیه را به اجرا در آورد و سپس با ایران مذاکره کرده و توافق جدیدی مکتوب کند.
ثانیاً تیم ایرانی نهتنها در توافق پیش رو تعهدی به طرف غربی نداده بلکه از همین ابتدا و پیش از نگارش توافق، صراحتاً از گروه وین تعهد گرفته که ۱۲۰ کیلوگرم سوخت با غنای۲۰درصد، لازم برای رآکتور تحقیقاتی تهران را به ایران تحویل دهد!
۱۴- نصری در بخشی دیگر از نوشته خود مدعی شده که دکتر جلیلی نامه اوباما را تضمین دانسته است! کذب بودن این ادعا را میتوان در متن بیانیه تهران مشاهده کرد؛ متن بیانیه به شکلی نگارش شده که نشان میدهد تیم ایرانی هیچ اعتمادی به آمریکا نداشته و به همین خاطر پیششرطهای مختلفی در متن توافق ذکر کرده تا او نتواند بدعهدی پیشه کند.
۱۵- یکی از راههای دریافت تضمین از طرف مقابل در یک توافق، تکیه به توانمندیهای داخلی است. تیم مذاکره کننده ایرانی در بیانیه تهران نهتنها اجازه خروج ۱۲۰۰ کیلوگرم مواد ۵/۳ درصد را نداد بلکه همزمان با مذاکرات به افزایش میزان مواد هستهای خود نیز پرداخت. ایران هیچ تعهدی به ممنوعیت تولید مواد هستهای جدید نداد و معلوم نبود تا پایان مذاکرات میزان اورانیوم غنی شده ایران چه میزان افزایش مییافت. (مقایسه کنید با برجام که نهتنها مواد هستهای از کشور خارج شد بلکه ممنوعیتهای ابدی در تولید آن نیز مورد پذیرش قرار گرفت).
۱۶- تضمین دانستن گفته جان کری و اوباما و هر مقام آمریکایی دیگر، دست گل ظریف، عراقچی و سایر مذاکره کنندگان برجامی برای به باد دادن منافع ایران بود. نسبت دادن این افتضاح به دیگران از بار مصائب این اشتباه راهبردی کم نخواهد کرد.
منبع:رجانیوز