
سرویس پرونده: دو روزی از بازگشت امام خمینی(ره) به میهن میگذرد. مردم شور و حال عجیبی دارند. تظاهراتهای روزانه و اعتصابات سراسری همچنان به قوت خود باقی است. انقلاب در آستانه پیروزی قرار دارد و حضور امام در تهران بزرگترین برگ برنده انقلابیون است. مسئلهای که فرماندهان ارشد ارتش پهلوی، بختیار نخست وزیر دولت انتقالی و دولتهای استکباری خارجی از آن نگرانند.
مدرسه رفاه جایی است که رهبر انقلاب در آن سکنی گزیده اما سیل مشتاقان و گنجایش کم آن برای دیدارهای عمومی و سخنرانیهای امام(ره) باعث میشود تا کمیته استقبال دو مدرسه مجاور آن، یعنی مدارس علوی 1 و 2 را به عنوان مقر امام(ره) انتخاب کنند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی، در این روز چند سخنرانی دارد. او ابتدا در میان خبرنگاران داخلی و خارجی درباره اعمال غیرقانونی حکومت پهلوی سخن میگوید و خبر از تشکیل حکومت موقت توسط شورای انقلاب که چندی پیش از سوی ایشان معین شده بود، میدهد. دیدار با اعضای تحریریه روزنامه اطلاعات و تبیین نقش رسانهها و اهل قلم، دیدار با اعضای کمیته استقبال و دیدارهای مردمی همچون روزهای دیگر، روز شلوغی را برای رهبریِ امت رقم میزند.
از گوشه و کنار شهر و کشور اخبار خوبی درباره پیشروی انقلاب به گوش میرسد. شنیدهها حاکی از آن است که کارکنان ادارات و وزارتخانههای مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل کار خود راه نمیدهند. 40 نماینده مجلس آمادگی خود را برای استعفا اعلام میکنند. خبر میرسد که کارکنان دفتر نخست وزیری بختیار با شورای انقلاب همراه شدهاند. در «بهبان»، همافران نیروی هوایی به نفع امام خمینی(ره) و علیه حکومت پهلوی دست به تظاهرات زدهاند. «جواد شهرستانی»، شهردار وقت تهران با حضور در مدرسه علوی، استعفایش را تقدیم به امام میکند اما ایشان، وی را دوباره و این بار از طرف انقلابیون به این سمت میگمارد اما با همه این اتفاقات، بختیار سعی در مقاومت در برابر سیل عظیم انقلاب را دارد و میخواهد در عین حفظ خود، در قدرت با انقلابیون کنار بیاید. او پیشنهاد تشکیل دولتی مانند واتیکان در قم را به امام(ره) میدهد.
واقعیت پیروزیِ انقلاب اما چنان روشن به نظر میرسد که دولتهای استکباری که نگاهی کاملا استراتژیک و براساس منافع به ایران دارند نیز تا حدودی آن را پذیرفتهاند. در همین راستا و در هیاهوی اتفاقاتی که ذکر آن رفت، یک اتفاق در سکوت رسانهها در روز 14 بهمن حادث میشود و چند روز بعد مطبوعات و مردم از وقوع آن با خبر میشوند. آن هم خروج ژنرال «رابرت هایزر»، فرستاده ویژه دولت ایالات متحده به ایران برای منحرف کردن مسیر انقلاب، از کشور بود.
هایزر، ژنرال چهار ستاره آمریکایی و معاون فرماندهی نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) بود و در سالهای قبل از 57 بارها به ایران برای ماموریتهای مختلف سفر کرده بود. او 14 دیماه 57 به صورت کاملا مخفیانه از ترکیه وارد خاک ایران میشود. مسئلهای که حتی شاه هم از آن خبر نداشت. ماموریتهای وی در 4 محور خلاصه میشد: 1. ممانعت از عملیات خودسرانه و حساب نشده ارتش پس از فرار شاه از ایران 2. موظفسازی ارتش به حمایت از دولت بختیار و کودتای نظامی در صورت لزوم 3. مشخصسازی سرنوشت قراردادهای فروش سلاحهای پیشرفته آمریکا به ایران 4. ممانعت از به تصرف درآمدن وسایل و سلاحهای مدرن آمریکا در ایستگاههای رادار در ایران توسط شوروی.
او در اولین قدم مقدمات خروج شاه را از کشور فراهم کرد. ژنرال ربیعی، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش بعدها میگوید: «دولت کارتر، به وسیله هایزر شاه را شبیه یک موش مُرده از ایران بیرون انداخت.» قدم بعدی هایزر، دیدار با فرماندهان ارشد ارتش بود. درحالی که ژنرالهایی مانند اویسی و ازهاری از کشور فرار کرده بودند، او وظیفه داشت ارتشیان را برای ماندن در ایران برای کنترل اوضاع و حمایت از دولت بختیار مجاب کند. بنابراین جلسهای را با حضور ربیعی، قره باقی، حبیب اللهی، طوفانیان و بدرهای برگزار و حمایت کاخ سفید از آنان را اعلام میکند و با تشکیل کمیته بحران، به نوعی ارتش را برای تثبیت حکومت بختیار به خط میکند. برگزاری راهپیمایی به نفع بختیار با حضور چند هزار نفری طرفداران جبهه ملی و خانواده ارتشیان، فرماندهی نیروهای نظامی برای مقابله با اعتراضات سراسری مردم و دستور پایین آوردن لولههای تفنگ برای رگبار سوراخ کردن سینههای مردم و امثالهم از دیگر فعالیتهای میدانی این ژنرال آمریکایی در مدت حضورش در تهران بود. پیچیدن خبر حضور هایزر در تهران بین مردم و سابقه دخالتهای استکباری دولت آمریکا در بزنگاههایی چون 28 مرداد 32، مردم را نسبت به حضور او بدبین کرده و کار به جایی میرسد که عکس هایزر در کنار عکس کارتر در پلاکاردهای مردمی دیده و شعار «مرگ بر هایزر» در تهران طنین انداز میشود.
اما مرحله آخر ماموریت فرستاده کاخ سفید به ایران، کودتا در صورت شکست دولت بختیار بود. او برای چنین کاری نیاز به زمان داشت و اصرار امام خمینی برای بازگشت به کشور کار را برای او سخت میکرد. هایزر به همراه بختیار طرحها و نقشههای متعددی برای مقابله با این مسئله در نظر داشتند. از بستن فرودگاهها و گفت و گو با امام(ره) گرفته تا ربایش هواپیمای حامل ایشان یا منحرف ساختن آن و بعد دستگیری وی در منطقهای دورافتاده. اما نهایتا بختیار در مقابل فشار مردم نتوانست مقاومت کند و مجبور شد تا باند فرودگاه مهرآباد را برای فرود هواپیمای حامل امام(ره) باز کند.
هر چند که هایزر در بخشی از ماموریت خود موفق بود، اما نهایتا نتوانست اداره کشور را در اختیار قوای مورد حمایت آمریکا قرار دهد و دو روز پس از بارگشت امام خمینی (ره) و نا امید شدن از موفقیت نهایی، خاک ایران را با یک هواپیمای نظامی «سی 130» ترک میکند.