
حتما سخت است اما شدنی است؛ این بچهها که از پس همه کارهای نشدنی در طول این سالها برآمدهاند، حتما از پس این یکی هم برخواهند آمد. اصلا کار که نشد ندارد و مگر برای انسان مومن بنبستی هست؟ اصلا این بچهها تربیت شدهاند برای کارهای سخت و به ظاهر نشدنی...!
***
هر سال در آستانه دهه فجر و به خصوص امسال در چهل سالگی انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران، تلاشهای مختلفی برای تبیین دستاوردها و دفاع از کارآمدی و اثرگذاری انقلاب اسلامی انجام میشود. دستاوردهایی از این قبیل که در طول این سالها و در مقایسه با دوران ستمشاهی چقدر بر میزان سواد عمومی زنان و مردان اضافه شده و چقدر دانشگاهها و جادهها و کشاورزی و صنعت و تکنولوژیهای گوناگون و امنیت و سطح درآمد و امید به زندگی و ساختوساز و تولید فیلم و سریال و موسیقی و برنامههای صداوسیما و کتاب و نشر و کارخانجات و ماهواره سفینهبر و سلولهای بنیادی و... در این سالها نسبت به روزگار گذشته رشد داشته است. در این میان برخی معیارها و آمارهای ناشی از آن هم به سمت معنویت و میزان تمایل مردم به نماز و روزه و اعتکاف و زیارت و... سوق مییابد و نشانی از رشد بیبدیل ایران در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی در همه عرصهها به تماشا میگذارد.
همه این آمارها و اعداد هم به درستی و بر اساس اطلاعات دشمن فراهم شده است؛ یعنی همان کسانی که به دنبال تخریب وجهه حکومت در برابر مردم و تقابل این دو با هم هستند و در طول این چهل سال پس از انقلاب، لحظهای از این کار دست برنداشتهاند، آمارهایشان رشد و پیشرفت ایران پس از انقلاب را نشان میدهد. علاوه بر این همین مراکز آمارگیری و نظرسنجی هم با استدلال دقیق بیان میکنند که اگر حکومت پهلوی ادامه پیدا میکرد، قرار نبود ایران به چنین پیشرفتهایی دست پیدا کند. دشمن بیرونی کاملا منصفانه در اینباره آمار میدهد اما این آمارها تنها در محیطهای علمی و محدود بیان میشود و برای مخاطب عام طرح نمیگردد. اما چرا با همه این استنادات دقیق باز هم احساس نارضایتی در بخشی از بدنه مردم وجود دارد؟
اول: انقلاب اسلامی در عرصه سیاسی رخ داد و حاکمیت ولایت فقیه مستقر شد اما به دلیل گرفتاریها و فتنههای پس از انقلاب، فرصتی برای اینکه انقلاب اسلامی به بخشهای اقتصادی و فرهنگی هم برسد، نبود. بازماندههای حکومت پهلوی یا افرادی که نسبتی با آن دوره نداشتند اما با آن نگرش بزرگ شده بودند و ذهنشان با اندیشه انقلاب اسلامی آشنا نبود، تلاش کردند این بخشها را پس از چهل سال به مسیری بکشانند که اگر حکومت پهلوی بود همان مسیر را میرفت و اگر نبود درایت رهبران انقلاب و کشاندن به مسیر اصیل و اصلی، همین میزان رضایت فعلی هم حاصل نمیشد.
دوم: مخاطب آمار و ارقام و تبیینها، یا متمولانی هستند که نهتنها دستشان به جیبشان میرسد بلکه در جیب مردم نیز هست. اینها جز قلیلی، دلبستگی به انقلاب اسلامی ندارند و به دنبال کسب منافع مادی خود هستند؛ یا طبقه متوسط و زیرمتوسط جامعهاند که بیش از نیمی از آنها در دوران پیروزی انقلاب اسلامی نبودهاند و مجاهدتهای پدرانشان را درک نکردهاند و با دوران پهلوی آشنایی ندارند. بخشی از این طبقه، هم به دنبال کسب رفاهیات بیشتر هستند و هم علاقههای مذهبی و انقلابی دارند. از یک طرف نگاهشان به طبقه بالاتر است و شیوه زندگی آنها را میپسندند و از طرف دیگر غیرت و حمیت و استقلال و آزادیِ واقعی برایشان مهم است؛ برخی از آنها فرزندان همان کسانی هستند که انقلاب را به ثمر رساندند و میراثدار پدرانشان هستند اما باید همه این واقعیات را در زندگی روزمرهشان هم لمس کنند. همزمانی فشارهای دشمن بیرونی با بیتدبیریهای مدیران داخلی در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی کمی درک این احساس را دشوار کرده است.
اما آیا پیروزی و دستاورد حقیقی انقلاب اسلامی همه آن چیزهایی است که در آمارها و اعداد و رقمهای مختلف طرح میشود؟ آیا نمیتوان از حقیقت کمتر گفته شدهی دیگری سخن گفت که همه به طور کامل آن را درک و لمس کنند؟ پاسخ دقیق این سوال را امام خامنهای به طور مفصل بیان کردهاند:
«مسئله انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی فقط این نبود و نیست که حالا یک کشوری در عِداد کشورهای دیگر و در مسابقه با آنها قرار گیرد، از لحاظ پیشرفت مادی و پیشرفت علمی و پیشرفت نظامی و پیشرفت سیاسی؛ آنطوری که معمولاً سران کشورها دنبال آن هستند. مسئله اسلام و تشکیل حکومت در اسلام، مسئله یک صیرورت است؛ یک تحول در اندرون انسان است... ظرفیت وجودی ما این نیست که تا امروز دانش بشر و تجربه بشر به آن رسیده؛ ظرفیتها خیلی بیشتر از اینهاست. ما ظرفیتهای جسمی خودمان را هم درست نمیشناسیم. من بارها مثال میزنم، میگویم شما یک ژیمناست را نگاه کنید؛ به ذهن یک آدمِ ورزشنکرده تربیتنکرده جسم اصلاً خطور میکند که انسان بتواند جسم را اینجور حرکت دهد؟ ولی خب، با تمرین، یک انسانی که خیلی فوقالعاده هم نیست، با انسانهای دیگر خیلی هم فرق ندارد، میتواند این تحرکات را در خودش به وجود بیاورد. این را به توان همه ظرفیتهای انسانی که هزاران است، محاسبه کنید، ببینید انسان چه میشود! ...ما در آغازین گامهای خودمان در این راه هستیم؛ هرچه هم پیشرفت کرده باشیم. نه اینکه ما به این پیشرفتهای علمی اهمیت ندهیم؛ خب، میبینید که چقدر هم افتخار میکنیم؛ پیشرفت علمی داریم، پیشرفت فناوری داریم، پیشرفت سیاسی داریم، پیشرفتهای سازندگی داریم، توانائی ملی داریم، عزت عمومی داریم؛ اینها همه خیلی باارزش است؛ لیکن اینها گامهای اوّلیِ کار است.» (20/7/1391)
حالا اگر به همه آن طبقات مختلف مردم، دستاورد انقلاب اسلامی را با فدا کردن جان برای حفظ مرز و ناموس دیگران و با تحول شخصیتی شهدای جنگ تحمیلی و شهدای مدافع حرم تبیین کنید، به راحتی برای همه قابل درک است. اینجا آن عرصهای است که دشمن به راحتی نمیتواند شبهات اساسی برای همه اقشار و افکار مردم فراهم کند. اینجا همان فتحالفتوحی است که خمینی کبیر توانست در روح و روان انسانها ایجاد کند و به همین دلیل است که انقلاب اسلامی مرز زمانی و مکانی نمیشناسد وبه رغم همه دشمنیها به پیش میتازد.
***
حتما سخت است اما شدنی است؛ این بچهها که از پس همه کارهای نشدنی در طول این سالها برآمدهاند، حتما از پس این یکی هم برخواهند آمد. آن کار سخت هم «تبیین هنری و هنرمندانه» و «مخاطبپسند و اقناعکننده» این «دستاورد» و «هنرِ» بزرگ انقلاب اسلامی برای مردم است. بیان هنری این مفهوم میتواند بسیاری از ابهامها و شیطنتهای رسانهای دشمن را نقش بر آب کند. حتما شدنی است.