
سرویس حاشیه نگاری: نام حسن آقا میری چندسالی است بواسطه سخنان عجیبی که در سخنرانی های مختلف خود بیان می کرد، بر سر زبان ها افتاده است. اما دو روز پیش وی در پستی در اینستاگرام خبر از خلع لباس دائمی داد و این خبر فضای مجازی را تحت تاثیر قرار داد.
یکی از فعالان رسانه ای میگوید؛ یادم می آید سال 93 بود که در قم و در جلسه ای سید حسن آقامیری را دیدم، آن روزها حسن آقا میری بواسطه بحث های اسلام رحمانی و اینکه خداوند بخاطر بیرون بودن مقداری موی سر خانم ها، آنها را عذاب نمی کند. درباره این موضوع از وی سوال کردم و چند دقیقه ای باهم بحث و صحبت کردیم. از وی پرسیدم:
جناب آقامیری چطور است که شما میگویید خداوند بخاطر بیرون بودن موهای زنان آنها را عذاب نمی کند، میگویید خدا مهربان تر و بزرگ تر از آن است که انسان را بخاطر گناهانی از این قبیل عذاب کند. ماهم میدانیم که خداوند بسیار بیشتر از حد تصور انسان مهربان و کریم و بزرگ است، اما خداوند برخی اعمال را به عنوان معصیت مشخص کرده و برای آنها عذاب در نظر گرفته، مگر این سخن پیغمبر درباره مشاهداتش در شب معراج را نشنیده ای که فرمودند «... در شب معراج دیدم زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او می جوشید. زن دیگری را دیدم که به زبانش در جهنّم آویزان بود و آتش در حلقوم او می ریختند ...، و آنگاه فرمود امّا آن زنی که به موی سرش معلّق در آتش بود؛ آن فردی بود که موی سر خویش از نامحرمان نمی پوشانید. و امّا آن زنی که به زبانش آویخته بود؛ او کسی بود که با زبان، شوهر خویش را آزار می داد...» پس چرا شما میگویید چنین عذابی وجود ندارد؟
آقامیری در پاسخ گفت اولا خدا بسیار مهربان وبخشنده است و دیگر آنکه آنچه عذاب در قیامت محسوب میشود این است که چون انسان میتواند حقیقت اعمال را ببیند و درک کند، او را با گناهش تنها می گذارند و عذابی که میگویند همین درک گناهانی است که انجام داده، اما این عذاب ها و آویختن با موی سر برای درک مردم است.
این مباحثات ادامه داشت و آخر هم به نتیجه ای نرسیدیم. اما کمابیش پیگیر برخی از سخنرانی ها و منبرهای شاذ وی بودم و از شنیدن آنها تعجب میکردم. صحبت هایی که گمان نمیکردم خود آقامیری هم آنها را قبول داشته باشد. بسیاری از سخنانش با آنچه قبلا از آقامیری بخاطر داشتیم متفاوت بود، چنانچه محمد حسن رضایی دوست هم حجره ای آقامیری در دهه 80 هم در پست اینستاگرامش به آن اشاره کرده و نوشت: .
«۱. مسئول بسیج حوزه علمیه شهید صدوقی، با شلوار پلنگی و بادگیر و کلاه، حاجی گیرینوف تُندخو و سختگیری بود که به محض احساس تکلیف، بدون مماشات با لگدی محکم درب حجره (خوابگاه طلبگی) رو باز میکرد تا مانع گوش دادن موسیقی طلبه تنهای حجره نشین باشه، تلویزیون کوچیک سیاه و سفیدی که قاچاقی تو پستوی حجره برای دیدن اخبار و سریال هست رو ضبط کنه و یا قلیون و سیگاری رو خاموش کنه که ممکنه مدرسه رو به آتیش بکشه!
۲. تجسس و استراق سمع قربة الی الله، خبرچینی با خلوص نیت، عمل بر مبنای #باهتوهم ، سزای اونایی بود که دوست هیئتی و مداح شون رو به حوزه دعوت میکردند، تا با تشکیل کمیته انضباطی، عبرت طلّاب باشند که مبادا پاشون به انحرافکده هیئت باز بشه!
۳. دوقطبی سازی بسیج با هیئت از رسالتهای اصلی لیدر بسیجیهای حوزه علمیه شهید صدوقی بود که تا پای جون برای این انشقاق مقدس ایستاد تا بسیج آلودۂ هیئت نشه که نهایتا منجر به قلع و قمع ۵۰ طلبه هیئت برو از مدرسه باشه!
۴. بعد از سه سال درگیری و تنش با بسیجی دلاور سیدحسن آقامیری، تو اردوی مشهد روابط تقریبا به حالت عادی برگشت.
آقامیری بعدها مسیری رو انتخاب کرد و ما که از نزدیک اونو میشناختیم، شگفت زده از سرعت تحولات اعتقادی و شخصیتی اش بودیم. آقامیری دیگه مسلح به کلاشینکف نبود، سلاح جدیدش منبر، پادکست، تلگرام و اینستاگرام بود. با شلوار جین، رو منبر هیئت ها از بیداری و اخلاق انسانی میگفت. تهمت، سرک کشیدن، قضاوت کردن و... رو نکوهش میکرد! تو آشوبهای ۸۸ کنار معترضین بود، با شلوارک ورزش میکرد، تئاتر و سینما میرفت و با سلبریتی ها سلفی میگرفت!
۵. حقیقتا امروز از شنیدن خبر حکم قضائی و خلع لباس آقامیری ناراحت شدم. اما شاید اتفاق امروز، کفاره دیروزش باشه و مثل آئینهای مقابلش، کمی به تفکر دعوتش کنه تا تغییر و تحولاتی که پیش رو داره رو به نحو دیگه ای مدیریت کنه!
شاید، شاید از این به بعد برام باورپذیر تر باشه و بتونم یه کم جدی تر به حرفاش گوش کنم! یا لطیف»
اما محسن حمیدبیگی به برخی شبهات آقامیری از لحاظ فقهی نگاهی داشته و پاسخ برخی از آنها را از لحاظ فقهی داده است که در ادامه خواهید خواند.
«هر پدیده ی اجتماعی که رخ می دهد این ظرفیت و توانایی را دارد که از منظرهای مختلفی بررسی شود. و طبیعتا همین رویکردها و زاویه های مختلف هم باعث می شود نتایج و راه حل های مختلفی به دنبال داشته باشد. رخداد اخیر هم که برای منبری معروف حسن آقا میری اتفاق افتاد از همین قاعده مستثنی نیست. یعنی تحلیل های مختلف با زاویه دیدهای مختلف سبب رویکردهای متفاوت در طرفداری و یا مخالفت شده است.ولی اگر بخواهیم محتوای صحبت های ایشان نه در پلت فرم رسانه و نه هیچ فرم دیگری بلکه درون دینی تحلیل نماییم به چند نکته خواهیم رسید:
هر قولی از جمله صحبت های حسن آقامیری خالی از حق نیست و مخلوطی از حق و باطل می باشد.
مقام خطابه و همچنین تقطیع سخنرانی های ایشان هم مد نظر قرار گرفته ولی متاسفانه نتوانسته مفری برای ایرادات اعتقادی ایشان فراهم کند.
قول ایشان در مورد معاد که می گویند: " دختری مویش را نپوشاند چه اتفاقی می افتد؟ می گویند هزار سال از مویش آویزان می کنند. حالا روز قیامت با دنیا چه فرقی دارد؟ اگر تشنه اش بشود هم به او زقوم می دهند. باور کنید داعش از این خدا بهتر است. حق دارد این دختر بگوید داعش سرم را می برد و تمام می شود. آخر می شود همچین خدایی را عاشق شد؟ آخر این منطقی است؟"
در نقد این جملات باید ذکر کرد که این اخباری که از قیامت ذکر شد حدیثی است معروف به حدیث معراج که در«عیون اخبار الرضا(ع)» شیخ صدوق(متوفای 381ق) آورده شده است و پیامبر در آنجا به اوصاف عذاب زنان می پردازد. طبق بررسی های انجام شده و اینکه اکثر راویان این روایت خود ائمه می باشند کمترین خلل به آن وارد است. و روایتی هم در مورد منکرین این روایت داریم که بحث مفصلی می طلبد. پس نقد حسن آقا میری دقیقا به چه کسی وارد خواهد بود؟ از جهتی حد و حدود الهی که در کتب مرجع مشخص شده و برای بانوان میزان مشخص دارد و قابل تشکیک نیست. و از طرفی بسیار بحث شده است که این عدم رعایت حجاب در چه شرایطی شامل بدحجابان می شود هم جای بحث دارد که در حوصله بحث نمی گنجد که قطعا هر عمل خطایی اگر از روی غفلت باشدو نیت عدم امتثال امر مولی در آن نباشد شامل عفو خواهد شد.
حضرت رسول اکرم (ص) فرمودهاند: یکی از گروهی که وارد جهنم میشوند، زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان، خود را آرایش و زینت میکنند. (کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۳۸۳)
حضرت محمد (ص) فرمودهاند: کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمهای که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس میشود. امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: در مورد زینتهایی که جایز است زن در مقابل نامحرم ظاهر کند، صورت و کف دو دست است.
در مورد معاد هم می گویند: " مگر معاد اصول دین نیست. مگر اصول دین تحقیقی نیست؟حالا چرا برداشت خودت را به بقیه تحمیل می کنی؟ چرا اگر نتیجه اش با تو یکی نشد چرا می اندازی اش زندان؟"
به نص صریح قرآن خداوند خالق هم بهشت و هم جهنم است. یعنی هم بالطبع هم عذاب دارد و هم پاداش. پس در این شکی نمی توان داشت که معاد شامل هر دو آن ها می باشد. و اگر تحقیقی گزینشی عمل کرده باشد و با متن قرآن و روایت به تضاد بخورد این تحقیق زیر سوال خواهد بود.و اهل فن قطعا معیارهایی را برای روش درست تحقیق معین کرده اند و اینطور نیست که هر تحقیقی به نتیجه درست برسد.
در قصه ای ذکر می کنند: " معتادی محتاج مشروب است و وقتی فشار نیاز بالا می رود. رو به حرم امام رضا(علیه السلام) می کند و خواسته ی حرامش را مطرح می کند و به نظرش امام همان فردی که نیاز داشته بعد سال ها سراغش می فرستد."
در اینجا هم بسیار روایت داریم مبنی بر کراهت شدید ائمه از اختلاط امتش با این مشروبات حرام. برای مثال روایت رو برگرداندن امام کاظم (علیه السلام) از فرد شرابخوار و نهی او از این کار که موید این سخن است. از طرفی آیه قرآن می فرماید" لاتعاونوا علی الاثم و العدوان" و چگونه اهل بیت اذن به این کار می دهند.
از طرفی برخی از محارم به هیچ گونه حتی با وجود مصلحت بالاتر قابل تبدیل نیستند ازجمله همین عمل و در روایات مکرر فروش حتی انگور برای تولید شراب را حرام دانسته اند چه برسد به کمک به بنده ای برای اینکه گناهی مرتکب شود.
به هر صورت فرد مخاطب حسن آقا میری معلوم نیست که چه کسی است ولی در نگاه دینی ایشان دچار ضعف های اعتقادی مشهودی هستند که قابل توجیه نیست.»
یکی از تحلیل های قابل تامل درباره برخی از روحانیون در روزهای اخیر و پس از انتشار خبر خلع لباس شدن حسن آقامیری نوشته شد، تحلیل صادق فرامرزی فعال رسانه ای بود که با استناد به برخی از سخنان شهید مطهری فضای دو قشر از روحانیون را توصیف کرده است. صادق فرامرزی نوشت« مرحوم مطهری روحانیت را ناگزیر در انتخاب میان دوگانه "حریت" و "قدرت" میدانست
روحانیون هروقت حریت و جدایی از دستگاه قدرت را انتخاب کرده اند آزادانه و در راستای طلب عدالت از حکومت بر آمده اند اما چون پشتوانهشان مردم بوده توانایی ایستادن مقابل خرافات و انحرافات عوام را نداشتند
در مقابل هروقت قدرت را انتخاب کردند پیشرو مبارزه با بدعت ها و خرافات شده اند اما زبانشان در برابر بی عدالتی ها و ظلم حکومت ها به لکنت افتاده.
عمده روحانیون محبوب شده در چندسال اخیر سعی کرده اند با زاویه گیری از حکومت(حداقل در فضای عمومی) ادبیات عدالتخواهانه ای ایجاد کنند، رو به انتقادات تند و ساختاری بیاورند، حتی در جایگاه آلترناتیو قرائت رسمی بنشینند، اما زبانشان برای گفتن انحرافات مردم به لکنت میافتد، ناگفته از بازگو کردن بدعت های اجتماعی گذشته اند و رو به سانسور آورده اند، اقتضا این حریت چنین است چرا که گفتن این حرف ها باعث ریزش مخاطبان آنها میشود... روحانی ای که فصل مشترک با احمد خاتمی پیدا کند نمی تواند چندان "نوین" شناخته شود که بگویند حسابش از باقی آخوندها جداست... پس زبان تندش در برابر قدرت به کندی علیه مردم به زبان در می آید، اگر در نسخه روحانیونی که قدرت را انتخاب کرده اند انحراف مذموم به بیحجابی و کنسرت و... محدود میماند در نسخه روحانیونی که حریت از قدرت را پیشه راه قرار داده اند انحرافات صرفا محدود به هر آنچه که مخاطبش حکومت باشد میگردد!
جالب است بدانیم که مرحوم مطهری این مباحث را مدتها قبل از تجربه جمهوری اسلامی به زبان آورده بود و جالب تر از آن همین است که با گذر چهل سال هنوز این دوگانه بر قامت روحانیت می نشیند و جز معدودی از این قشر به ندرت یک روحانی مصلح پیدا میشود که از مطالبه عدالت در برابر قدرت و مواخذه بدعت در میان ملت ابایی نداشته باشد، نه از واکنش حکومت بترسد و نه از نارضایتی جماعت، هیچکدام را فدای دیگری نکند... نه بی عدالتی را برای حفظ حکومت مشروعیت ببخشد و نه امام معصوم را واسطه تهیه مشروب برای کسب رضایت همه سلایق بداند، روحانیتی که انحراف خط قرمزش باشد نه جایگاه منحرف!»
اما در پایان و باتوجه به همه آنچه گفته شد، حسن آقامیری و امثال حسن آقامیری بعضا خوشامد مردم را ملاک قرار می دهند و سخنان خود را بر مبنای سلایق مخاطب بیان می کنند. یکی از روحانیونی که در معرض این خطر قرار دارد حجت الاسلام زائری است که چندی پیش گفته بود اگر تمام مسئولین کشور یه طرف بایستند و مردم طرف دیگر من همان طرف خواهم رفت که مردم رفته اند. این سخن در حالی است که معیار یک مسلمان باید حق باشد نه مردم یا مسئولین. این دست انحرافات ناشی از علاقه به جلب توجه ،روشنفکر وانمود کردن و بسیاری از این مسائل است که ملاک این افراد بجای حق گویی، جلب رضایت مخاطبان است.