سرویس دریچه: یادواره شهدای دانشگاه امام صادق (ع) سه شنبه گذشته با حضور دانشجویان و مسئولان این دانشگاه برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام علیرضا پناهیان سخنرانی و میثم مطیعی، صادق آهنگران و مهدی رسولی مداحی کردند. در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام پناهیان را خواهید خواند.
* یکی از مفاهیمی که باید بسیار تلاش کنیم که آن را در ذهنمان برجسته کنیم و مدام آن مفهوم را برای خودمان یادآوری کنیم، و در جامعه هم این مفهوم را تکرار کنیم و به حدی تذکر دهیم و به زیبایی درباره آن گفت و گو کنیم، به نحوی که تبدیل بشود به یک گمشده ی بزرگ و به آرمانی که همه به دنبال تحقق آن باشند، این مفهوم برجسته که واقعا گمشده بشر است، مفهوم "لذت معنوی" است.
* لذائذ معنوی برای خود عالمی دارند؛ اگر کسی لذت معنوی را تجربه بکند، دیگر از آن دست برنمی دارد. می ارزد که انسان مدتی تلخی را تحمل بکند تا به این تجربه برسد. خیلی خوب است که ما در این باره با هم گفت و گو کنیم؛ مثلا بگوییم: سحر بیدار شدی؟ کیف کردی؟ چه خبر بود دیشب... فکر نکن اگر لذت معنوی بردی، آدم حسابی شده ای که بیانش به ریاکاری برسد. لذت معنوی ریا ندارد، اینکه انسان سود کرده است که ریا ندارد. اهل بیت علیهم السلام، اصلا لذائد معنوی شان را پنهان نمی کردند.
* شخصی نزد امام علی(ع) قرآن می خواند، رسید به سوره های "حم" که حدودا هفت سوره پشت سر یکدیگرند و بعد با یک سوره فاصله، به سوره مبارکه الرحمن می رسند. امیرالمومنین(ع) فرمود: وای! به عروس های قرآن رسیدی... او می خواند و امام(ع) گریه می کردند؛ لذت می برد، لذت بردن که ریا شدن ندارد. ما به گونه ای با لذت های معنوی برخورد می کنیم که انگار باید پنهانشان کرد؛ نه، لذت ببر، کیف کن و بگو تا دیگران هم تحریک و تشویق شوند.
* چطور آدم ها لذائذ بیخود و مسخره ی دنیای دون را اینقدر راحت برای یکدیگر تبلیغ می کنند؟ در جبهه هم این اتفاق می افتاد؛ رزمنده ها کمابیش یکدیگر را از لذات معنویشان آگاه می کردند. این ها ریاکاری نیست. ما اگر لذت ببریم، به خدا بدهکارتر می شویم؛ لذت بردنِ معنوی برای ما حیاتی است. ما با سکوت درباره لذت های معنوی همدیگر را به مردن تشویق می کنیم! پس امر به معروف چه می شود؟ فقط نهی از منکر در خیابان را انجام می دهیم؟ امر به معروف برای کسانی است که برای ما در دسترس ترند.
* خواندن سوره واقعه را از اولین روزِ ماه تجربه کرده اید؟ روز اول، یک بار، روز دوم، دو بار و... خواندن سوره از هشت بار که بیشتر میشود، تقریبا مست کننده است! خواندن نماز جعفر طیار را تجربه کرده اید؟ چقدر طولانی و لذت بخش و شیرین است... بی نظیر است... جایگزین ندارد. نماز پیشنهادی رسول الله الاعظم (ص) است. چطور شما لذت معنویِ محبت اهل بیت را اینقدر صریح و آشکار ابراز می کنید؟ مثلا می گویید رفتیم هیئت کیف کردیم. چه اشکالی دارد؟ این یک لذت معنوی آشکار است. یا مثلا می گویید برویم فلان مسجد نماز بخوانیم، خیلی مسجد باحالی است! گمشده ی ما چیست؟ لذت معنوی.
* این مفهوم باید در ذهن ما عمده بشود، بزرگ بشود، باید به دنبالش باشیم. مومنین! به ما ضعفا رحم کنید؛ اینقدر از لذت معنوی حرف بزنید که ما حسرت زده به شما بنگریم و بگوییم چه خبر است در زندگیِ این بندگان خدا؟ امام صادق(ع) می نشستند و قرآن را می گذاشتند مقابل یکی از دوستانشان و می گفتند بخوان. بعد امام دامن دامن اشک می ریختند... این اشک ها لذت است؛ از جنس همان اشک های مجلس اباعبدلله. خب آقا! خودتان قرآن بخوانید، آخر آدم وقتی خودش می خواند، اینطور لذت ندارد. لذتِ این، چیز دیگریست. لذت معنویِ گوش کردن به تلاوت قرآن. هوای این لذت معنوی دل شما را می برد. می گویند: اگر لذتِ ترک لذت بدانی/ دگر لذت نفس لذت نخوانی
* گذار یک نگاه حرام را چشم پوشی کنم... بگذار یک نگاه حرام را چشم پوشی کنم... در روایت داریم بلافاصله خدا لذتی معنوی را به تو می چشاند که لذتش از آن لذت حرام، قطعا بیشتر است. برو سراغ لذت بیشتر؛ غیبت می خواهی بکنی، بر عکس، خوبیِ دیگران را بگو. فقط ذکر نیست که لذت دارد، اگرچه فرمودند "ما اَحلَی اَسمائَکُم". مولای من! عیشِ دل من به ذکر توست. اگرچه ذکر لذت بخش است، اما نه فقط ذکر؛ رفتار هم همین طور است. بعضی ها ماشین اتوماتیک سوار نمی شوند، می گویند لذت رانندگی به دنده جا به جا کردن است... گاز دادن، دنده معکوس کشیدن و... همین که اختیار ماشین زیر پای توست. چقدر لذت بخش! اهل بیت اینگونه لذت بردنشان را نشان می دادند، اصحابشان پیش آن ها کم می آوردند! امام باقر)ع( لذت مناجاتشان را با اشک و گریه، کنار در خانه کعبه اصلا پنهان نمی کردند.
* اصحاب با این حال امام آشنا بودند، اما می دیدند که مردم برمی گردند به امام نگاه می کنند، ممکن است آن ها در این وادی نباشند و حال و عبادت امام را سبک تلقی کنند. پنهانی به امام گفتند، آقا! کمی آرام تر گریه کنید، دیگران شما را می بینند. امام فرمود:"رها کنید مرا، من می خواهم ترحم مولای خودم را به خودم جلب کنم."! کسانی که می رفتند پشت سر آیت الله بهجت نماز می خواندند تازه می فهمیدند نماز عالمی دارد، تازه از اول جهان را می دیدند... لذت های معنوی در اثر ذکر، ترک گناه، رفتار های ایثار گرانه، این ها باید فریاد زده شوند، باید تمنا شوند. مانند لذت زیارت، لذت مطالعه زندگی شهدا، مطالعه احادیث، خواندن تاریخ، لذت علم و حکمت، این لذت ها باید فریاد زده بشوند. لذت علم؛ مثلا علمی که موضوعش زندگی امیر المومنین باشد؛ مثلا بدانیم چه شد که مولا فلان خطبه را قرائت کردند. چقدر لذت دارد... لذت تاریخ؛ خواندن زندگی انبیا، بزرگمردان تاریخ بشریت... این ها لذت های موجود در عالم اند.
* حالا برای اینکه این لذت ها را ببریم چه کنیم؟ تلخی هایی را باید تحمل کنیم و لذات کوچک تری را ترک کنیم. به گونه ای ملموس تر، تواضع تان را نسبت به خدا زیاد کنید، سجده هایتان را مقداری طولانی کنید، تضرع و تمنایتان را از خدا زیاد کنید، مضطرانه ناله بزنید.
* هر کدام از شما در قلب خودتان، چشمه هایی زیبا و بسیار جوشان دارید، مانند زمینی که اگر در آن چاه بزنی به آب زلال می رسی، اگر در قلبت چاه بزنی، یک دفعه می بینی در نماز هایت چقدر گریه می کنی.! شما می توانید این چشمه را پیدا کنید. مثلا اوقاتی که ذهنت درگیر است، کارهای زیادی داری، حوصله عبادت نداری، همان وقت ها، بگو بگذار بهانه ای پیدا کنم و در نماز گریه کنم.
نه اینکه بگویی هروقت گریه ام بیاید، گریه می کنم؛ این برای وقتی است که چشمه ها خودشان روی زمین جاری باشند، ولی الان تو باید چاه بکنی تا به آب برسی. گریه، احساس معنوی خیلی قشنگی دارد که انسان را سرشار از لذت می کند. چرا سر نماز گریه نمی کنی؟ چرا وقت قرآن خواندن، به صدایت صوت محزونی نمی دهی که خودت را به گریه بیندازی؟ چرا؟ خیلی از اوقات می توانی سر نماز گریه کنی. به دنبال چشمه بگرد. عبد با مولا باید به چه زبانی صحبت کند؟ زبان خاص خودش را دارد.
* حضرت آیت الله بهجت نمازشان که شروع میشد، زبان حرف زدنشان با مولا هم شروع میشد، بعد از اتمام نماز، با اطرافیان به لحن و زبان همیشگی خود حرف می زدند. آقا! ما که عاشق خدا نیستیم که اینگونه با او حرف بزنیم؛ همان یک ذره محبتی که به خدا داری، می تواند اشکت را جاری کند...
* رسول خدا (ص)دیدند عده ای از جوان ها در جایی ایستاده اند؛ فرمودند من چند آیه از قرآن می خوانم، هرکس گریه کرد مژده بهشت را به او می دهم. این سخن یعنی چه؟ به چه بهانه ای بهشت می دهند؟ یعنی هر کس لذت بُرد، لذت معنوی، به او بهشت می دهند. گفتند یا رسول الله بخوان! آیات آخر سوره مبارکه زمر را شروع کردند به قرائت کردن:"روز آخر عده ای را به سوی عذاب می کشند و می برند. و عده ای را می کشند و به سوی بهشت می برند..." جوان ها شروع کردند به گریستن، رسول الله فرمود بهشت را برای شما تضمین می کنم. یک نفر از آن ها گریه نکرده بود، گفت یا رسول الله! من چه؟ من که گریه نکرده ام چه کنم؟
* رسول خدا فرمودند دوباره می خوانم، اگر باز هم گریه ات نگرفت، حالت گریستن به خود بگیر. خیلی جالب است، رحمة للعالمین، راس حکمت، همه چیزِ عالم هستی دارد این حرف ها را می زند. جوان گفت برای من هم بهشت را تضمین می کنید؟ حضرت رسول فرمودند بله. و دوباره آیات را تلاوت کردند. جوان خود را به حال گریه زد، گفت من باز هم نتوانستم گریه کنم، ولی خود را به حال گریه درآوردم. حضرت رسول فرمودند بهشت را برای تو هم تضمین می کنم. بعضی از روایات هستند که آدم را به تحیر وا می دارند! اصلا چندتا کهکشان دور سر آدم می چرخد! یکی از آن روایات این است که" قرآن را با حزن بخوانید، چون قرآن با حزن نازل شد."
* قرآن را با موسیقی ای که دلتان را بشکند، بخوانید؛ چون قرآن همین گونه نازل شد. یعنی چه در حزن؟ آدم گیج می شود... ما اگر صبر در طاعت و عبادت و مقداری دقت در رعایت آداب به خرج دهیم، مودب وارد نماز شویم،اتفاق های خوبی می افتد! اذان و اقامه ای را که خیلی اوقات حوصله نداریم بخوانیم، به ما گفته اند بین اذان و اقامه به سجده بروید و بگویید "ربِّ لکَ سَجَدتُ خاضعاً ذلیلاً خاشعاً"، و بلند شوید؛ در روایت هم نوشته است، خدا اتفاقی را در قلبت رقم می زند، توضیحش، توضیح آن اتفاق این است که لذتش را درک می کنی. این ها اصلا دلیل بر این نیست که اگر کسی این کارها را می کند، آدم خوبیست؛ نه، بحث خوب بودن نیست، مثل اینکه کسی برود شهر بازی، غذای خوشمزه بخورد، او خیلی آدم خوبیست؟ نه، لذتش را دارد می برد. اصلا بحث خوب بودن نیست. اصلا گفتن کلمه ی لذت معنوی راه گشاست. ذهن برخی را متوجه می کند.
* دوران جبهه و جنگ، دورانی بود که رزمنده ها از فضای جبهه، از جهاد، مناجات ها، گفت و گو کردن با خدا درباره شهادت، از رنجی که در دلِ سختی ها می کشیدند، شدیدا لذت می بردند. کسی که فیلمِ دفاع مقدس می سازد ولی نمی تواند لذت رزمنده ها را نشان دهد، اصلا برای چه فیلم می سازد؟
* تازه، این یک حداقلی بود که خیلی ها می چشیدند، تا حدی که وقتی از جبهه به شهر بر می گشتند، حالشان از شهر به هم می خورد، دلشان می گرفت! بعد که دوباره می رفتند جبهه، خلاص می شدند، راحت می شدند! اینقدر در این لذت می ماندند تا شهید میشدند... جبهه جهانی پر از لذت های معنوی بود.
* حضرت امام تعبیری از شهدا می کردند که شهدا در قهقهه مستانه شان، عند ربهم یرزقون اند. حضرت امام می دید شهدا و قهقهه مستانه آن ها را. امام خودش مستغرق بود؛ تازه شهدا بعد از شهادتشان، به حضرت امام نزدیک می شدند...! غرق لذت های معنوی بشوید و زندگیتان را از دست ندهید.
* اگر سراغ لذت های دیگر بروید، از لذت های معنویتان کم می کنند! مراقب خودتان باشید، تقوا پیشه کنید تا لذت های معنوی تان کم نشود. لذت های معنوی را ترک نکنید، هر جا پیدا کردید، از دست شان ندهید. خودِ انس با شهدا، لذت آفرین است. با شهدا لذت هایی را تجربه می کنید که حد ندارد. خودِ جهاد لذت دارد، باید به جایی برسیم که جهاد نرفته، لذتش را حس کنیم، بدانیم و بفهمیم که لذت دارد.
* روایتی داریم که می فرماید "کسی اگر بدون آرزوی جهاد از دنیا برود، بر شعبه ای از نفاق، از دنیا رفته است." اتفاقا یکی از اموری که در جبهه رایج بود، این بود که شهدا بعد از شهادتشان می آمدند و برای گروهی از دوستانشان دلبری می کردند، دستگیری می کردند... اینکه این مجالس معنوی، مجالس ذکر اهل بیت، زیارت رفتن، چقدر لذت بخش است، در قرآن می بینید این را، که "هوی پرستی"، "هوای نفس"، همیشه معنای منفی دارد، لذت جویی های بی ارزش و نفسانی را نشان می دهد؛ اما پای محبت اهل بیت که به میان می آید، خدا از کلمه "هوی" استفاده می کند:"ربِّ انّی اَسکَنتُ من ذُریَّتی بِوادٍ غیرِ ذی زَرع" حضرت ابراهیم(ع) مناجات می کند با پروردگار؛ خدایا! من خانواده، فرزند و همسرم را می گذارم در این وادی خشک و بی آب و علف، که نماز اقامه کنند... بعد صدا می زند:"واجعَل اَفئِدةً مِنَ النّاسِ تَهوی اِلیهِم، خدایا کاری کن که دل های مردم، هوای خانواده مرا داشته باشد." در قرآن، پای محبت اولیای خدا که به میان می آید از کلمه "هوی" استفاده می شود. امام صادق (ع) می فرماید:"این یعنی "تهوی الینا"، یعنی دل های مردم به سوی ما کشیده می شود. این که می گوییم هوای روضه به سرم زده، همین است که قرآن می فرماید. چرا به گونه ای زندگی نکنیم که از لذتی به سمت لذت دیگر کشیده شویم؟ از لذت عبادت به لذت خدمت، از لذت خدمت به لذت زیارت و... یا اباعبدلله! به ما تجربه های بهتر و عمیق تری از لذت معنوی بچشان! با حرف درست نمی شود، مارا هوایی کن، ما را ببر تا آنجایی که دیگر خبری از ما نیاید...
* آقا حجت بن الحسن اگر نگاهی به تو بیاندازد، چشمت که به چشم آقا بیافتد، دیگر به کس دیگری نگاه نمی کنی.