سرویس سیاست حلقه وصل - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه ویژههای حلقه وصل نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای حلقه وصل» همراه شوید.
*******
** مدافعان حکم «قصاص» تمایل به خشونت دارند!
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «جامعه خشن و انتقام جو» به قلم «عبدالصمد خرمشاهی» حقوقدان اصلاح طلب نوشت: «در مورد پرونده آرمان عبدالعالی به هر حال حکم قصاص اجرا شد و به هیچ طریق دیگر نمیتوان مسائل را واکاوی کرد، چون حکم اجرا و پرونده بسته شد. فقط مسالهای که در این میان ذهن مرا به خود درگیر کرده، این است که روحیه خشن و انتقامجو در بین افراد جامعه زیاد شده است تا حدی که بسیاری از مردم در جامعه بعد از اجرای حکم قصاص آرمان ابراز خوشحالی کردند. این موضوع جالب نیست و قابل تامل است. باید ریشهیابی شود که چرا در یک جامعه برخی افراد اینقدر روحشان تمایل به خشونت دارد».
در ادامه این مطلب آمده است: «آستانه صبر و تحمل بسیاری از مردم پایین آمده است و نمیتوانند با همدیگر در یک جامعه مدارا کنند. خصیصههایی مانند بخشش، گذشت و مهربانی در میان افراد جامعه کمرنگ شده است و جای آن را خشونت و انتقام گرفته. خشونت در جامعه نیز معلول واقعیتهایی است که در آن جامعه وجود دارد. اما سوال اینجاست که چرا افراد جامعه باید تمایل به خشونت و اجرای خشونت داشته باشند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «وقتی صحبت از قانون مجازات اسلامی میکنیم، این قانون وجود دارد که قصاص باید توسط اولیای دم اجرا شود و این قانون برگرفته از مجازات فقه اسلام است. در سایر جوامع در خصوص اجرای حکم قصاص تصمیمات دیگری میگیرند. به عنوان مثال در سالهای قبل از انقلاب اسلامی نیز مجازاتهایی مانند حبس ابد به محکومان داده میشد و در اجرای حکم قصاص نقش اولیای دم کمرنگتر بود...درست این است که فرهنگ مردم در جامعه به سمت مدارا با یکدیگر، بخشش و گذشت حرکت کند».
رسانه ها و فعالین اصلاح طلب به دفعات به مردم ایران توهین کرده اند. برای نمونه، «علیرضا علوی تبار» از فعالین تندروی اصلاح طلب- اردیبهشت ۹۹- در یادداشتی توهین آمیز در روزنامه شرق، مدعی شده بود که مردم ایران، خودخواه، منفی باف و سرشار از خشم و نفرتند!
و اما نویسنده یادداشت مذکور با حمله به حکم قرآنی قصاص و مقایسه آن با احکامی همچون حبس ابد، تلویحا اجرای این حکم را اجرای خشونت نامیده و حامیان حکم قصاص را نیز افرادی خشونت طلب و انتقام جو معرفی کرده است!
چندی پیش «عمادالدین باقی» فعال سیاسی اصلاح طلب با هجمه به حکم قرآنی قصاص در مطلبی نوشته بود: «برای من آنچه اصالت دارد و ارزش هست، جان انسانهاست با هر روحیه و گرایشی و معتقدم جان انسان متعلق به خداوند است...واقعا در جایی که میبینم کسی که دارد اعدام میشود، انسان شریفی است...واقعا دلم به درد میآید که شاهد مرگ چنین فردی به اسم قاتل باشیم».
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهْ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ- (۱۷۹بقره) ». حکم اسلامی قصاص که در تمامی ادیان الهی نیز وجود دارد، به تعبیر قرآن کریم «حیاتآفرین» است.
حکم اسلامی قصاص تضمینکننده جان انسانهای بیگناه و تامینکننده امنیت جوامع است و کسانی که قصاص قاتل را ناموجه قلمداد میکنند، برخلاف پُز به اصطلاح اصلاح طلبانه و بشردوستانه که میگیرند، از رواج قتل و جنایت دفاع کرده و بین قاتل که مرتکب ظلمی بزرگ شده است و مقتول که بیگناه کشته شده است، جانب قاتل را گرفته و قاتلان را به ارتکاب جرایم بعدی تشویق می کنند!
قطعا مجازات اعدام موجب نمی شود که جرم به صفر برسد، اما مجازات طبیعتا بازدارندگی قابل توجهی دارد. مجازات اعدام در عملکرد انسانهای شرور تاثیرگذار است و اغلب این افراد به دلیل ترس از این مجازات در رفتار خود تجدیدنظر می کنند و اجرای این حکم قرآنی، موجب افزایش آسایش برای عموم جامعه می شود و به همین خاطر خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قصاص، موجب حیات است ای صاحبان خرد».
لازم به ذکر است که در پرونده آرمان عبدالعالی، علیرغم آنکه وی جان یک انسان دیگر را گرفته بود، تلاش های بسیاری جهت اخذ رضایت از خانواده مقتول صورت گرفت. اما به هر دلیلی خانواده مقتول رضایت نداده و خواستار اجرای حکم شدند.
برخلاف ادعای این روزنامه اصلاح طلب، مدافعان حکم قصاص، نه تنها تمایل به خشونت ندارند، بلکه از مخالفان سفت و سخت خشونت گرایی هستند. چرا که به دنبال بازدارنگی و کاهش خشونت در جامعه هستند. اتفاقا این مخالفان حکم قصاص هستند که حامی خشونت بوده و آن را ترویج می کنند، چرا که با مظلوم نمایی از یک قاتل، جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و خشونت و قتل را عادی جلوه داده و در پی آن هستند تا تبعات این عمل فجیع و غیرانسانی را به جایی برسانند که برای قاتل، کمترین هزینه ایجاد شود.
** شیرزاد: بعد از پنج، شش ماه لطیفه «میراث دولت قبل» دیگر مزه ای ندارد
«احمد شیرزاد» از اعضای طیف تندرو اصلاح طلب و نماینده مجلس ششم که به دلیل اظهارات مغایر با منافع ملی، رئیس وقت مجلس لقب «صدای رادیو اسرائیل» را به او داده بود در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «وقتی دولت جدید بر سر کار میآید دوره طلایی و یا ماه عسل اجرایی همان شش ماه اول است. به محض پایان این دوره شش ماه شاهد بروز مشکلات و گلایهها از سوی جامعه خواهیم بود... در مورد دولت جدید اندکی بیش از سه ماه از عمر دولت سیزدهم گذشته است و باید دولتمردان حواسشان باشد که این دوره طلایی به شدت در حال سپری شدن است و در این دوره طلایی کماکان افراد میآیند و در مصاحبهها تقصیرها را بر گردن دولتمردان گذشته میاندازند تا حدی ناظران و جامعه چیزی نمیگویند ولی بعد از پنج، شش ماه این لطیفه مزهای ندارد و دولتمردان باید دست و پای خودشان را جمع کنند و حرفهای دیگری بزنند».
شیرزاد در ادامه نوشت: «نمیخواهم در مورد عملکرد دولت مأیوسانه قضاوت کنم ولی آن چه که واضح است آن بهشتی که آقایان تصور می کردند به سادگی رقم بزنند، مشاهدات نشان میدهد به این سادگیها قابل تحقق نیست. کار کردن و نتیجه خوب گرفتن از آنچه که تصور میشد، بسیار دشوارتر از این حرفهاست و نیازمند گامهای خیلی جدی است. با گامهای کوچک، رفتن میان مردم، سفر استانی و بازدید سر زده یک مقدار در تبلیغات خیلی گذرا شاید بشود نتیجه گرفت ولی مشکلات حل نمیشود. قطعا برای مشکلات باید گامهای خیلی جدی برداشت. شرایط نشان میدهد این گامهای بسیار جدی در عرصه تصمیمات کوچک اقتصادی نیست».
بی صداقتی با مردم و بی احترامی به افکارعمومی یعنی وقتی خودمان در قدرت هستیم، بعد از ۸ سال مدعی شویم که هنوز برای ثمردهی وعده ها زود است و باید حداقل ۱۶ سال صبر کنید، اما وقتی طیف مقابل روی کار آمد، به او اولتیماتوم شش ماهه بدهیم!
به این نمونه توجه کنید؛ بنابر مستندات منتشر شده، دولت سیزدهم از یکسو وارث «کسری بودجه» و از سوی دیگر میراث دار «اوراق سر رسید شده» دولت سابق است؛ اوراقی که عواید آن توسط دولت دوازدهم استفاده شده، اما بازپرداخت آن به دولت سیزدهم میراث رسیده است.
در روزهای گذشته «مسعود میرکاظمی» رییس سازمان برنامه و بودجه در حساب کاربری توئیتر خود نوشت: «تا سال ۱۴۰۵ دولت باید ۵۳۵ هزار میلیارد تومان اصل و سود اوراق دولت قبل را پرداخت کند. دولت سیزدهم تاکنون بیشتر از آنکه اوراق بفروشد، اوراق تسویه کرده است».
از آنجایی که آغاز به کار تیم اقتصادی دولت سیزدهم در شهریور بود میتوان گفت انتشار اوراق تا پایان تابستان به روال گذشته و بر اساس سیاستهای دولت قبل پیش رفته است. سیاستهای اقتصادی دولت جدید در عمل و به تدریج از مهرماه پیاده و اعمال شده است.
بر اساس اعلام سازمان برنامه و بودجه در آبان امسال ۱۱ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان اصل و سود متعلق به دولت قبل را خریداری شده است که به معنای تسویه بدهی دولت قبل است.
همچنین، در سال ۱۴۰۱ باید معادل ۱۳۲ هزار میلیارد تومان اصل و سود اوراق دولت دوازدهم خریداری شود. به طور میانگین باید ماهانه ۱۱ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان اصل و سود اوراق متعلق به دولت سابق خریداری شود که با توجه به ۴ ماه باقیمانده تا پایان سال معادل ۴۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان می شود.
به نظر شما این مسئله «لطیفه» است!؟ میراث دولت قبل «لطیفه» نیست، بلکه حقیقتی تلخ و غیرقابل کتمان است. شاید تورم ۴۳ درصدی برای آقای شیرزاد «لطیفه» باشد، اما قطعا برای مردم اینطور نیست.
لطیفه آن اظهارنظر «احمد شیرزاد» در آذر ۹۳ در میزگردی در دانشگاه تهران بود که گفت: «هیچکس در ایران نمیداند که ما به چه دلیلی به مسیر هستهای شدن پا گذاشتهایم و این امر دقیقاً به مانند ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود در حالیکه برخی افراد شعارهایی مانند راه قدس از کربلا میگذرد را بیان میکردند... از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید... از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور».
حامیان دولت سیزدهم به هیچ عنوان به دنبال وقت کشی و یا بیان توجیهات غیرمنطقی نیستند، بلکه از یکسو از دولت برای رسیدگی به امور مطالبه کرده و از سوی دیگر توجه دارند که با گذشت ۳ ماه نمی توان انتظار تحول عظیم داشت و باید به دولت فرصت داد تا گام به گام به سمت بهبود اوضاع و تحول پیش رود.